درست مثل گلمحمدي كه علاوه بر ظاهر زيبا و بوي خوش، خواص درماني براي از بين بردن حساسيت دارد.
مادر بودن هم يك استعداد است؛ يك استعداد دروني مانند زيبايي گل. اين استعداد زن است كه مادر بشود اما اين استعداد در كنار ساير توانمنديهايي كه دارد قرار گرفته است. در داستانهاي قرآن، زنان نقش برجستهاي دارند و اين استعدادهاي خاص آنهاست كه نقششان را پررنگ كرده است. در بعضي از داستانها ميبينيد كه زن حاضر در آن واقعه است كه داستان را پيش برده است و اتفاقات حول محور حضور او ميچرخند. اين نگاه خاص قرآن به حضور زنان در جامعه فرهنگسازي ميكند و جايگاه ويژهاي براي زن در نظر ميگيرد. اين نوع نگاه بايد متوجه همه مسلمانان بشود.
اين روزها ميبينيم حرف از مادري كردن زده ميشود اما حرفها يا ناقص است يا ناقص بيان ميشود. اين نوع از مادري كردن كه فقط زن تمام انرژي و استعدادش را در خانه صرف كند كمبودهايي در خود دارد. بهتر است بعد از سالهاي ابتدايي زندگي فرزندان- كه ديگر همه نيازهايشان وابسته به مادر نيست- با همكاري مرد خانه وقت مادر طوري تقسيم شود كه به كسب علم و بروز ساير استعدادهايش برسد.
در اينجا خانواده همكاري كردن را ميآموزد. در كنار هم يك سيستم را جلو ميبرند و با كارهاي داخل خانه- كه تا قبل از اين، همه روي دوش مادر بوده است- آشنا ميشوند؛ اين يعني راهي براي رشد در همه ابعاد زندگي. اين يعني پيش به سوي زندگي متعالي.
در اسلام به زن با تمام تواناييهايش نگاه ميشود. اسلام به تمام كارهايي كه يك زن ميتواند در كنار وظايف خانوادگي خود انجام دهد فرصت رشد ميدهد و براي همين رشد، برنامهريزي ميكند و چارچوب ميبندد.
نظر شما