محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهوری و سرپرست نهاد ریاست جمهوری در ستون سرمقاله ايران با تيتر«روزهای سرفرازی ایران» نوشت:
نخستین سفر اروپایی رئیس جمهوری کشورمان که پس از 17 سال و به طور معنیداری پس از سفر رئیس جمهوری چین به تهران صورت گرفت، جلوهای از عزت و سربلندی ایران را به نمایش گذاشت.
مسئولان دولتی در هر دو کشور ایتالیا و فرانسه تلاش کردند در ترتیبات و تشریفات سفر، بیشترین احترام را به نماینده ملت ایران نشان دهند و مدیران اقتصادی شرکتهای اروپایی، در تفاهمها و قراردادهای چند ده میلیارد یورویی کوشیدند که اهتمام خود در توجه به اولویتهای اقتصاد ایران و مشارکت در توسعه توان ملی و ایجاد فرصتهای اشتغال و تولید و صادرات ایران را با امضای خود ثابت کنند.
همه ایرانیانی که در این سفر بودند چه مسئولان دولتی و چه اعضای کاروان یکصد نفره فعالان اقتصادی و چه ایرانیان مقیم اروپا که در جلسات دیدار با رئیس جمهوری حاضر شدند، نه فقط در آداب و تشریفات، بلکه در نگاه و کلام و عمل طرفهای اروپایی، تغییر را دیدند و احساس احترام به عظمت ملت ایران در دستیابی عزتمندانه به حقوق خود را چشیدند و به ایرانی بودن خود بالیدند.
این سفر که حاصل یک برنامه دوساله بود، فرصتی شد تا اروپائیان به جای لحن نقد و نصیحت و تهدید و تحریم ، به تمجید و تکریم ایران و ایرانی بپردازند و در مسائل منطقه با ایرانیان به مشورت بنشینند و برای حل مسائل فرهنگی و سیاسی و امنیتی منطقه و جهان به پیام صلح و رشد و استقلال ایران اسلامی گوش فرا دهند.
این گام افتخار آفرین، اگرچه در فرجام برجام بهدست آمد، اما تنها آغاز یک راه بلند است. پرچم افتخار ایران که در این سفر به اهتزاز درآمد باید در عرصههای مختلف مراودات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در اهتزاز باقی بماند. تداوم این حضور عزتمندانه باید در احترام به هر ایرانی در همه فرودگاهها و شهرهای جهان تجلی یابد و با حضور تولیدات باکیفیت ایرانی در بازارهای جهان استمرار پیدا کند. زمانی ما میتوانیم مردم جهان را به تأمل در الگوی زندگی خود فرابخوانیم که نشانههای توفیق خود در رشد معنوی و اقتصادی و سیاسی جامعه را به آنها نشان داده باشیم.
سرافرازی ایران در صحنههای جهانی، ویژه شخص و گروه خاصی نیست. این سربلندی از آن همه ایرانیان و دوستداران ایران اسلامی است. عزت و سرافرازی تنها با انسجام، انضباط و تلاش پیگیر میتواند تداوم یابد. فرصت حضور گسترده تر در عرصه بینالمللی را، صحنه وحدت و همت ملی کنیم تا شیرینی این عزت، همگانی و همیشگی شود.
- انتخابات چند قطبي و كارآمدي مجلس
اشرف بروجردي در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
پايههاي يك مجلس كارآمد كجا بنا ميشوند؟ امروزه ديگر در فضايي كه بحث دموكراسي تنها يك بحث زينتي براي ساختار سياسي كشورهاي مختلف دنيا نيست، پاسخ اين سوال بسيار روشن و مشخص شده است. امروزه اين ديگر تنها يك تئوري محبوس در كلاسهاي درس دانشگاهها نيست كه تنها راه رسيدن به كارآمدي تاسيس نهادهايي است كه از طريق مشاركت عمومي شكل خود را پيدا ميكنند؛ مشاركتي كه البته هم در سطح انتخاب شوندگان و هم انتخابكنندگان معناي خود را پيدا ميكند. بر همين اساس تشكيل يك مجلس كارآمد تنها از طريق مشاركت فعال سياسي يا به عبارتي برگزاري انتخابات چند قطبي و با حضور طيفهاي متكثر سياسي امكانپذير است.
انتخابات تكقطبي از يك سو امكان كاناليزه شدن مطالبات عمومي به سطح قانونگذاري و نظارت عاليه مجلس را ميگيرد و از سوي ديگر باعث ميشود تا يك جريان به تنهايي و در غياب رقبايي كه در عالم واقع سياست به مثابه «چشم ناظر» تلقي ميشود، بتواند عرصه عمل را در اختيار بگيرد. ضمن اينكه در چنين فرآيندي مساله «وامداري» سياسي گروههاي راهيافته به عرصه رقابت نيز ميتواند در عمل آنها را به سمت سياسيكاري در تصميمات و اعمال نظرها سوق دهد. ما سه دوره حضور نابرابر و غير متوازن گروههاي سياسي را در انتخابات مجلس آزمودهايم و نهايتا هم ديدهايم كه نهاد برآمده از اين شيوه نظارت به جايي ميرسد كه با وجود داشتن كارآمدترين ابزارهاي قانوني نظارت، نميتواند حتي ذرهاي مقابل بزرگترين فسادها و تخلفات تاريخ كشور ايفاي نقش كند.
مجلسي كه از يك سو نظارت آن ديگر تابويي براي نهاد دولت نيست و از سوي ديگر قوانين آن يا به دليل ضعف محتوا يا عدم صلابت نهاد قانونگذار در موارد پرشماري ناديده گرفته ميشود. اين وضعيت به شكلي سخت تحت تاثير محدوديت دايره انتخاب در جامعه رخ داده است. انتخابات در واقع فصل داوري براي عملكرد گروههاي حاضر در قدرت است؛ داورياي كه اگر از سوي جامعه نتيجه آن منفي باشد منتهي به گزينش رقباي جريانهاي حاضر در قدرت ميشود.
چنانچه تاكنون نيز بارها اين اتفاق در كشور خودمان رخ داده است. سوالي كه در برابر يك انتخابات نسبتا تكقطبي ميتوان مطرح كرد اين است كه در صورت نارضايتي مردم از عملكرد جريان حاضر در مجلس، چه انتخاب ديگري براي آنها وجود دارد؟ براي پاسخ اين سوال نبايد گزينههاي موجود را در سطح افراد تخفيف داد چرا كه گزينش دو فرد با گرايش و ديدگاه يكسان تقريبا نتيجه يكسان دارد و فقط نام و نشان افراد در مجلس تغيير ميكند، بدون اينكه گرايشها تغيير پيدا كنند. زيرا آنچه يك پارلمان را ميسازد بيش از آنكه افراد باشند، برآينده گرايشها هستند.
برآيندي كه حتي در صورت تغيير افراد در يك انتخابات تكقطبي، بدون تغيير يا با تغييرات اندك بر جاي خويش باقي ميماند. نظير آنچه كه بهطور كلي از مجلس هفتم به بعد تجربه شده است. مخصوصا در انتخابات مجلس نهم كه با وجود رقابت ليستهاي متعدد، همه انتخابات به گستره يك جناح خاص محدود شده بود. اين مسير محدوديت ويژهاي براي جاري شدن مطالبات و خواستهاي عمومي در فرآيند قانونگذاري و نظارت خواهد داشت چرا كه پيش از هر چيز باعث سست يا گسسته شدن رابطه منطقي بين نامزدها و پايگاههاي اجتماعي مختلف آنها ميشود. كم اينكه در كنار اين آسيب، خطر گسترش شعارها و وعدههاي پوپوليستي نيز تشديد ميشود.
چنانچه در ادوار انتخابات همين مجلس شوراي اسلامي نيز بهطور بسيار چشمگير شاهد وعدههايي هستيم كه تقريبا هيچ ارتباطي با حوزه اختيارات و مسووليت نهاد مجلس ندارد. نمايندهاي كه با اين روش بالا آمده از يك سو به دليل نداشتن رقيب جدي و عدم نگراني از پاسخگويي در مقابل افشاي برخي از ابعاد رفتارهايش در مسير ادامه دادن به آن گام مينهد و از سوي ديگر با هدف پاسخ به برخي از مطالباتي كه زير سايه شعارهاي انتخاباتياش شكل گرفته، به دليل نداشتن اختيار كافي روي به ايجاد مناسبات و روابط خارج از عرف و حيطه وظايف خود ميآورد؛ آسيبي كه تنها راه درمان آن برپايي يك انتخابات چندقطبي و وجود چشم ناظر رقيب براي تمام جريانهاست.
- الزامات بازسازی اقتصاد ایران
بایزید مردوخی . اقتصاددان در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:
درباره فضای اقتصادی کشور در پسابرجام و تلاشهایی که جلوه روشن آن در سفر «رئیسجمهور به دو کشور اروپایی ایتالیا و فرانسه دیده شد، توجه به چند نکته ضروری است. بههرحال اقتصاد ایران در سالهای دولت گذشته به سبب اشتباهات راهبردی تصمیمگیران، دچار آسیبهای جدی شد. تحریمهای ظالمانه و هدفمند خارجی، حتما در این روند تأثیراتی داشته، اما آنچه مشخص و واضح است، فقدان نگاه بلندمدت اقتصادی و نشناختن نقاط نیازمند ترمیم در حوزه تولید و صنعت است. با توجه به چشمانداز انرژی در جهان و رشد اقتصادی جهانی، نمیتوان به بازگشت نفت به قیمتهای گذشته چندان امیدوار بود. فقط بخش پتروشیمی به دلیل نیاز قابلتوجه جهانی، میتواند در مشتقات نفتی فعالیت بیشتری و ارزآوری قابلتوجهی داشته باشد. بنابراین توجه به منابع داخلی و اولویتبخشی به رفع مسائل تولید و نوسازی ناوگان فرسوده صنعتی کشور میتواند در میانمدت به افزایش اشتغال، تولید محصولات بهروز و تلاش برای بهدستآوردن سهم لازم در بازارهای مقصد صادراتی منجر شود. بر این اساس باید انتظارات را مطابق با واقعیات تنظیم کرد. ایران با عبور از دوره هشتساله پیش از این دولت، دوران تازهای را آغاز کرده است.
نباید اشتباهات مدیریتی و اقتصادی آن دوران، به اشکال دیگر تکرار شود و همه نیروهای مؤثر کشور باید متوجه خطرات بازگشت رویکردهای عوامفریبانه باشند. صرف اختلافنظر با دولت نمیتواند مجوزی برای پافشاری بر دیدگاههای نادرست تلقی شود. حوزه صنعت در ایران بدون اصلاح ساختار تکنولوژی، نمیتواند به سمت بهرهگیری از یافتههای مثبت جهانی حرکت کند. قدیمیبودن و فرسودگی ماشینآلات در کنار نبود نقدینگی و سرمایه در گردش باعث زمینگیرشدن تعدادی از صنایع ما شده است. افراد متخصص هم بعضا به سراغ فعالیتهای دیگر یا کار در خارج از کشور رفتهاند. درعینحال ایجاد صنایع جدید و بهرهگیری از بازار آیتی و شجاعت کنارگذاشتن صنایعی که تقاضایی برای محصول آنها در بازار وجود ندارد، به انضمام تأکید بر آموزش نیروهای متخصص داخلی و استفاده از ظرفیتهای درونی کشور حتما میتواند به افزایش تولید ناخالص داخلی منجر شود.
بخش کشاورزی نیز دارای ظرفیتهای قابلتوجهی است که اتفاقا برخلاف صنعت، میتواند در بازه کوتاهتری باعث سوددهی و صادرات شود. استفاده از متخصصان این حوزه، مدیریت منابع آب و استفاده از سیستمهای نوین آبیاری و بذر اصلاحشده، در این مسیر راهگشاست. باید تسهیلات لازم در اختیار فعالان این بخش قرار بگیرد. خوشبختانه فعالان حوزه کشاورزی، ایدههای نو و بهروزی دارند که اگر فرصتی برای طرح آنها ایجاد شده و به مرحله اجرائی برسد درآمدزایی و اشتغال بالایی ایجاد خواهد كرد.
درباره سرمایهگذاری خارجی و ایجاد شرکتهای مشترک با تضمین بازارهای صادراتی هم اگرچه اصل آن اقدامي است كه ميتوان از آن دفاع كرد اما نیازمند برطرفسازی موانع دستوپاگیر موجود است. مسائلی مانند مالکیت، خارجشدن اصل و سود سرمایه خارجی از کشور و مواردی از این دست نیازمند تصمیمگیری است، آن هم بهگونهای که هم ثروت ملی و منافع ایران حفظ شود و هم برای طرف خارجی صرفه اقتصادی داشته باشد. در حوزه گردشگری نیز همین موانع و مشکلات، سر راه سرمایهگذاران خارجی و حتی شرکتهای توانای داخلی قرار دارد.
تأکید بر توریسم داخلی و جهتدهی درست به ذائقه سفرپسند ایرانیان، گردش مالی قابلتوجهی ایجاد خواهد کرد و به نوسازی و بازسازی زیرساختهای این حوزه خواهد انجامید. آنچه مشخص است اینکه تداوم روشهای گذشته در حوزه صنعت، کشاورزی، توریسم و... نمیتواند اقتصاد تکمحصولی ایران را به سرانجام روشنی برساند.
- برنامه احتمالی آمریکا برای تحریمهای جدید
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
در دوران پسابرجام، عدهای تلاش دارند این الگو را الگویی موفق و موجه معرفی نموده و آن را سنگ بنایی برای حلوفصل دیگر مسائل کشور و بینالملل معرفی نمایند. این افراد بدون اشاره به هزینههای سنگینی که برای نیل به برجام دادهشده و نیز بدون اینکه اشاره نمایند که دستاوردهای برجام میتوانست بیشتر و بهتر از چیزی باشد که اکنون به دست آمده و بدون اشاره به آنچه در این میان از دست دادهایم، تنها بخش آوردههای برجام را ذکر میکنند. البته ممکن است گفته شود که اشکالی به این امر نیست و هر طرفی اغلب، به دستاوردهای خود اشاره میکند. نکتهای که در این میان باید موردتوجه قرار گیرد این است که چرا در آستانه انتخابات در خصوص برجام اینگونه سخن گفته میشود.
پروژه نفوذ که موردتوجه تمام بخشهای کشور قرار دارد، بسیار دقیق طراحی شده و همین امر میطلبد که نیروهای خودی نیز توجه ویژهای به آن داشته باشند. معمولاً برای مقابله با بحران، بدترین وضعیت در نظر گرفته شده و متناسب با آن تدابیری اتخاذ میگردد و در مرحله بعد اگر تهدید کمتر از آنچه ارزیابی گردید واقع شد، غافلگیری صورت نخواهد پذیرفت. اگر بخواهیم خود را برای مقابله با تهدید جدید دشمن آماده کنیم باید توجه داشته باشیم طرف آمریکایی در این مرحله اقداماتی را انجام داده است و طرفهای غربی نیز فعلاً تلاش دارند که بخش مثبت برجام را بیشتر موردتوجه قرار دهند. توجهی که بیش از آنکه به نفع طرف ایرانی باشد، به نفع شرکتهای غربی است که با مشکلات اقتصادی درگیر هستند. این امر با تبلیغات گسترده در داخل کشور مواجه شده که برجام توانست تحریمها را بشکند و اشارهای نمیشود که این تحریمها کاملاً برطرف نشده و تنها مقداری تعدیل شده و همزمان با این تعدیل، تحرکاتی برای وضع تحریمهای جدید، متناسب با موضوعات غیرهستهای از قبیل حقوق بشر و موشکی در حال انجام است؛ اما سؤال این است که طرف غربی چه زمانی از تحریمهای جدید رونمایی خواهد کرد؟ برای پاسخ به این مسئله باید متغیرهای مختلفی را مدنظر قرار داد.
لیکن یکی از این متغیرها، استفاده از این ابزار برای تغییر نتایج انتخابات اسفندماه در ایران میتواند باشد. نباید فراموش کرد که برخی از دولتمردان مشابه اقدامی که در گذشته انجام داده بودند، در این دوره نیز به صراحت اعلام کردند که نتایج عملکرد طرف غربی، میتواند باعث روی کار آمدن یا دور شدن طرفداران ایشان از مناصبی باشد که توسط مردم برگزیده میشود. طرف غربی دریافته که در صورت روی کار آمدن عناصری چون برخی نمایندگان مجلس ششم، بسیاری از راهبردهای خود را میتواند عملیاتی نماید بدون آنکه هزینهای برای این کار متحمل گردد. اگر به واسطه مقاومتی که در موضوع هستهای در کشورمان انجام شد، توانستیم همین میزان از دستاوردها را در موضوع برجام داشته باشیم، در صورت روی کارآمدن مجلسی شبیه مجلس ششم، نه تنها دستاوردی نخواهیم داشت بلکه همانند آن نماینده مجلس ششم، باید بابت تلاش برای پیشرفت و کسب استقلال، از طرف غربی، عذرخواهی نیز بنماییم.
با این مقدمه بدیهی است که طرف غربی تلاش دارد که شرایطی فراهم شود که نمایندگانی با رویکرد غربگرایانه و مخالف با شعارهای اساسی جمهوری اسلامی بر سرکار آیند. افرادی که آمریکا را نه دشمن شماره یک ملت و شیطان بزرگ، بلکه کشوری که با ما دارای برخی اختلافات است و میتوان با گفتوگو آن اختلافات را برطرف کرد، بدانند، چگونه خواهند توانست مسیر پیشرفت را برای کشور ایجاد نمایند؟ افرادی که آمریکا را ابرقدرتی میدانند که در زمان جنگ با یک بمب، تمام زیرساختهای کشورمان را نابود میکند، چگونه خواهند توانست از مقاومت سخن بگویند؟ افرادی که با دشمن آنقدر ندار میشوند که همدیگر را با اسم کوچک خطاب میکنند، میتوانند دست چدنی آمریکا را ببینند؟ به نظر میرسد طرف غربی تمایل دارد گفتمان داخل کشور را گفتمان جنگطلب و آرامشطلب معرفی کند و برخی افراد انقلابی را با انگهایی چون افراطی و خشونتطلب و... از صحنه به دور کرده و همزمان افراد موردنظر خود را با عملیات روانی به عنوان افراد دارای تفکرات نوین و معتدل، منطقگرا و... به عنوان افراد مناسب برای تصدی مسئولیت نمایندگی مردم معرفی نماید.
در صورتی که این افراد بر سر کار آیند، با توجه به روحیه منفعلانه و ذلیلانهای که مشابه آن را در برخی نمایندگان مجلس ششم مشاهده کردیم، بعد از انتخابات، شاهد موج جدیدی از تحریمها خواهیم بود. تحریمهایی که به بهانههای جدید از قبیل دانش دفاعی و موشکی کشورمان و یا موضوع حقوق بشر و حمایت از مقاومت در منطقه، از سوی طرف غربی وضع خواهد شد و این نمایندگان منفعل، الگوی برجام را برای آن پیشنهاد خواهند داد. الگویی که معنای آن دست کشیدن از حرکت و پیشرفت خواهد بود. هنوز خاطره طرح سه فوریتی مجلس ششم در خصوص موضوع هستهای کشورمان فراموش نشده و همین مدل میتواند برای موضوع موشکی و دفاعی کشور نیز تکرار شود.
همچنین اگر مجلسی که تشکیل میشود، موردنظر و انتخاب غرب نباشد، بازهم شاهد تحریم خواهیم بود. تحریمهایی به بهانه انتخاب افرادی که دارای روحیه انقلابی و متهم به جنگطلبی هستند وضع خواهد شد و آمریکا تلاش میکند این پیام را به ملت ایران برساند که عدم انتخاب افراد موردنظر او، باعث بروز این تحریمها شده است و این پیام را القا نماید که ایرانیان اگر میخواهند از تحریمها دور شوند، باید در انتخابات ریاست جمهوری بعدی ایران، فردی را برگزینند که الگوی برجام را معرفی نموده است.
با این وصف نگارنده اعتقاد دارد در هر صورت، طرف آمریکایی و غربی بعد از انتخابات اسفندماه از تحریمهای جدید خود، رونمایی خواهد کرد و تنها یک تفاوت وجود دارد. اگر مجلسی که توسط مردم انتخاب شده است یک مجلس انقلابی و در تراز نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد، پاسخ آن به طرف آمریکایی، پاسخی در تراز و سطح مناسب مقابلهای است که میتواند طرف مقابل را به عقبنشینی و امتیاز دادن وادار کند. مشابه وضعیتی که برای تفنگداران آمریکایی در خلیجفارس رخ داد و ضمن افزایش اقتدار کشورمان، طرف آمریکایی را به ذلت کشاند؛ اما اگر مجلسی که روی کار میآید مجلس مشابه مجلس ششم باشد، نه تنها در قبال واگذاری امتیازات به طرف غربی، امتیازی دریافت و حتی درخواست نخواهد شد، بلکه این ملت است که مورد توهین و تهمت قرار میگیرد که چرا در مسیری گام برداشته است که باعث ناراحتی آمریکا و اذناب او شده است.
برخی افراد حاضرند با امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بیعت نکنند لیکن شبانه با بوسه بر کف پای امثال حجاج ابن یوسف ثقفی جنایتکار، به چند صباح زندگی ذلیلانه، دلخوش دارند. برخی نمایندگان مجلس ششم، اکنون در کاسهلیسی استعمار و آمریکا و انگلیس خبیث، دست گذشتگان را از پشت بستهاند و نیاز به آوردن مثال از صدر اسلام را برطرف ساختهاند. نسل جوان امروز که به لطف الهی بصیر و آگاه است لیکن اگر این بصیرت و آگاهی نیز وجود نداشت و اطلاعی از تاریخ صدر اسلام در اختیار وی نبود، با مشاهده عناصر ذلیلی که در دامن غرب پناهنده شدهاند، میتوانست تفاوت این دو مسیر را آشکارا دریابد.
به نظر میرسد تنها عاملی که میتواند تحریمهای جدید را منتفی سازد و غرب را از این امر پشیمان نماید، حضور حماسی و پرشور مردم در صحنه انتخابات و انتخاب یک مجلس انقلابی و در تراز جمهوری اسلامی است. حضور حداکثری این پیام را دارد که مردم، فارغ از هر عقیده و مرام، از جمهوری اسلامی حمایت میکنند و در مواقع ضروری در صحنه حضور دارند و انتخاب مجلس در تراز جمهوری اسلامی ایران که از منافع جمهوری اسلامی ایران در هر صحنهای دفاع خواهد کرد. این تنها راه مقابله با راهکار و رویکرد خبیثانه دشمن بدعهد است.
نظر شما