اگر روزانه اخبار نگرانکننده از بیابانزایی شنیده میشود و بیابانها را پشت درهای شهرهای بزرگ میبینیم، اگر جادهها و اتوبانها و بزرگراهها را در د ل دریاچهها و کنار گذر تالابها میبینیم، اگر هر روز بر فهرست تالابهای در معرض خطر افزوده میشود یا روز به روز از وسعت اراضی جنگلی کاسته میشود، بنابراین چندان عجیب نیست که کوههای کشور را نیز در حال فرسایش بدانیم.
گویی سراسر اقلیم طبیعی این مرز و بوم، به یکباره سر به نابودی نهاده و آخرین نفسهایشان به گوش میرسد.آنچه در پی میآید گفتوگویی است با برخی تشکلهای زیست محیطی درباره وضعیت بحرانی کوههای کشور که به مناسبت روز پاکسازی کوهستان (چهارم مهر ) صورت گرفته است.
عباس محمدی، مدیر گروه دیدهبان کوهستان درباره روز پاکسازی کوهستان میگوید: با توجه به آن که 26 سپتامبر از سوی اتحادیه جهانی سازمانهای کوهنوردی (UIaa) به عنوان روز پاکسازی کوهستان اعلام شد برای نخستین بار در سال 1367فدراسیون کوهنوردی و برخی تشکلهای زیستمحیطی این فعالیت را آغاز کردند اما این مراسم مدت هاست از سوی اتحادیه جهانی سازمانهای کوهنوردی برگزار نمیشود با این همه، این برنامه در ایران همچنان دنبال میشود و در واقع به یک مناسبت تبدیل شده به طوری که هر سال دوستداران طبیعت، در این روز فعالیتهای گوناگونی انجام میدهند که بخشی ازآن به امور فرهنگی برای حفظ محیط زیست و حفاظت از کوهها اختصاص دارد.
ناگفته نماند که برخی سازمانها بهویژه شهرداری تهران در این زمینه همواره مشارکت داشته و یاری دهنده تشکلهای مردمی بوده است که این جای تقدیر و تشکر دارد.
کوهها را شهری نکنیم
محمدی اما وضعیت کوهها و محیطهای کوهستانی کشور را بسیار اسفبار میداند و میافزاید: «بخشی از این وضعیت ناگوار ناشی از مشکلات سنتی و دیرینهای چون، چرای دام مازاد در کوهها، جنگلزدایی، معدن کاوی، احداث جاده بدون ملاحظات زیست محیطی و ساخت و سازهای غیرقانونی است که همچنان پابرجاست و مشخص نیست که تا چه زمانی میخواهد ادامه داشته باشد.
اما بلای خانمانسوز دیگری که بر این معضلات افزوده شده، گردشگری غیرمسئولانه و ناپایدار است. بهویژه آن که ظرف 30 سال اخیر، جمعیت کشور دو برابر شده است؛ جمعیتی که بخش عمده آن را جوانان تشکیل میدهند و صرفاً بهخاطر تفریح به محیطهای کوهستانی روی میآورندحال آن که کمترین شناختی از کوهستان ندارند.
از سوی دیگر چون آموزش زیست محیطی و مباحث مرتبط با آن در کشور ما در حد صفر است این جمعیت پرشمار بیآن که روش برخورد با طبیعت را بدانند وارد محیط کوهستان میشوند در نتیجه خسارات جبرانناپذیری را متوجه کوهها میسازند.»
وی میگوید: «مشکل دیگری که بر تخریب محیطهای کوهستانی دامن میزند تصور نادرست ارگانهای متولی گردشگری است چرا که این نهادها گمان میکنند رفتن به طبیعت به معنای تجهیز طبیعت است از این رو، در بسیاری از محیطهای کوهستانی تلهکابین نصب میکنند یا پارکهایی به سبک پارکهای شهر احداث میکنند یا با احداث جاده تلاش میکنند دسترسی تا نوک قله را با اتومبیل امکانپذیر کنند که اینها مغایر با روح کوهنوردی است. احداث جاده «آبی در سنندج» نمونهای از این نگرش غلط است.
همچنان که در همدان که قطب کوهنوردی کشور محسوب میشود تا «میدان میشان» جاده کشیده و تلهکابین احداث کردهاند. در حالی که ««میدان میشان» صدها سال است که محل پیادهروی است؛ به عبارت دیگر، فرهنگ پیاده روی کوهستان ریشه در این منطقه دارد. بنابراین وقتی در چنین محیطی جاده احداث میشود در واقع فرهنگ پیاده روی در کوهستان خدشهدار میشود.»
به گفته محمدی«رها کردن زباله در کوهستان، ساختوسازهای نامتناسب و به طور کلی شهری کردن محیط کوهها از دیگر معضلاتی است که کوههای ایران با آن دست به گریبان است.»
دماوند، نماد وفاق ملی در خطر است
حسینعلی مهجوری، نماینده انجمن کوهنوردان ایران در مازندران، ضمن هشدار نسبت به عواقب ناگوار تخریب محیطهای کوهستانی میگوید:«متأسفانه سالهاست سناریوی تلخی با عنوان همایش و کوهپیمایی عمومی از سوی هیأتها و ادارات کل تربیتبدنی اجرا میشود که جز تخریب محیطهای کوهستان شهری پیامد دیگری نداشته است، چرا که براساس این سناریو، هرازگاهی صدها نفر تحت عنوان همایش به محیطهای کوهستانی کشانده میشوند بیآنکه کوچکترین ملاحظات زیستمحیطی در این کوهپیماییها رعایت شود. این صعودهای پرجمعیت و کاروانی نه تنها بیارزش که ضدکوهنوردی است و تهدیدی جدی برای طبیعت کوهستان محسوب میشود.»
وی تصریح میکند:« به جای استفاده نادرست از کوه و طبیعت بهتر است مردم را نسبت به آنچه از دست دادهایم آگاه کنیم. باید نسل امروز بدانند که به علت مدیریت نادرست محیطهای طبیعی چه بلایی بر سر طبیعت کشور آمده است، باید بدانند که نسل فردا نیز حق دارد از این محیطها استفاده کند.
متأسفانه این روند نامطلوب همچنان ادامه دارد. از همینروست که قله سرافراز دماوند که برجستهترین پدیده طبیعی و نماد سرزمین ایران که در میان کوههای بلند جهان بیشترین پیشینه تاریخی را به خود اختصاص داده است امروز با تهدیدات جدی مواجه است به طوری که از یک سو چرا ی بیش از حد دام و ساخت و ساز، آن را تهدید میکند و از سوی دیگر جادهکشیهای غیرضروری و بد ساخت که به منظور دسترسی آسان به مراتع یا پناهگاههای کوهنوردی احداث میشود، این قله بینظیر را به مخاطره انداخته است. هجوم کاروانی و سراسری کوهنوردی تحت عنوان همایش از دیگر تهدیداتی است که در سالهای اخیر گریبانگر این قله بینظیر شده است. به طوری که بیم آن میرود در آینده نزدیک چهره این قله پرشکوه دگرگون شود.
دخل و تصرف نهادها در محیطهای کوهستانی
امیرصفویه، عضو مؤسسه زیستمحیطی آزادگان مشهد ضمن انتقاد از بیتوجهی به محیطهای کوهستانی میگوید:«عمدهترین مشکل کوههای مشهد و ارتفاعات مشرف به این شهر، تعرض برخی نهادها و سازمانها به این محیطهاست. به طوری که مسیری که سالها معبر عمومی برای دسترسی به کوه بود و بیش از 20سال علاقهمندان به کوهپیمایی از این طریق به سمت بند گلستان، طرقبه و حصارگلستان میرفتند اخیرا از سوی یکی از نهادها حصارکشی و مسدود شده است.
البته در این باره نامهای به مقامات کشوری ارسال شده و همه علاقهمندان به محیطزیست چشم انتظار آنند که مسئولان ارشد کشوری مانع از چنین اقداماتی شوند. چرا که وقتی یک نهاد یا سازمانی دست به چنین اقدامی میزند دیگر از سایرین چه انتظاری میتوان داشت.» به گفته وی « جادهکشی، ساختو سازهای بیرویه و چرای دام مازاد و تخریب نیز از دیگر مواردی است که کوههای مشهد را مثل سایر کوهستانهای کشور تهدید میکند.»