بيهوده نيست كه امروزه روز يكي از علايم سنجش بهبودي در امور مختلف يك فرهنگ وضعيت نشر آن كشور است. صنعت نشر البته همانطور كه پيداست ربط و پيوند مستقيمي با اقتصاد و مديريت و اين دست مسائل دارد و از سوي ديگر عنصري فرهنگي است از دو سو: هم زاده فرهنگ است و هم فرهنگزا. نوشتن از اين عرصه و مطالعه آن اهميت، از واجبات دنياي امروز است.
كتابي چون «نشر و انقلابي در راه» از چند لحاظ خواندني و مفيد است؛ اول اينكه تقريبا در تمامي مقالهها و جستارهاي كتاب به مواردي در عرصه كتاب، چه تاليف و چه مطالعه و فرهنگ نويسي و دانشنامه نگاري توجه شده است كه فقر نوشته در آنها ملموس است. وقتي بدانيم كه كتاب و فرهنگ و دانشنامه چگونه نوشته ميشود و چطور و چه موقع ميتواند (و بايد) مورد استفاده همه مردم قرار بگيرد فايده كتاب بيشتر رخ مينمايد.
در مقالاتي نويسنده به شرح اوضاع و شرايط كشورهاي ديگر در موارد مشابه نقبي زده و بهواسطه بيرون كشيدن مشابهتها و تفاوتها اوضاعمان را روشن كرده است. در مقالاتي ديگر نويسنده به آينده و تحولاتي كه در آينده نزديك در اين عرصهها به وقوع خواهد پيوست به گوش خواننده نهيب ميزند كه قافله نشر و كتاب به كجاها دارد ميرود و ما كجا ايستادهايم.
نظر شما