همــه جــوش و خروش‌هایی که از هومن سیدی بازیگر سراغ دارید، بگذارید کنار و در چهارمین تجربه کارگردانی او، یک ستاره عاصی و عصبی را در قامت نوید محمدزاده بازیگر/خسرو پارسا خواننده ببینید؛ ستاره‌ای عاشق عینک گرد و شیشه‌رنگی جان لنون که شاید سرنوشت او شباهتی غریب به خواننده شهیر و فقید اهل لیورپول دارد.

سینما

«خشم و هياهو» از همان صحنه ابتدايي يك گره در داستان مي‌اندازد كه يادآور ماجراي مرگ غم‌انگيز ستاره و بنيانگذار گروه بيتلز است. لنون حوالي ساعت 11شب 8دسامبر 1980به ضرب گلوله كسي كشته شد كه چند ساعت پيش از او امضا گرفته بود. اينجا هم امضا دادن خسرو به دختري جوان سرآغاز سقوط در يك سراشيبي هولناك است كه به‌جاي قرباني كردن خواننده مشهور، جان همسر او را مي‌گيرد، يك زندگي را از هم مي‌پاشد و دختري را پاي چوبه دار مي‌فرستد.

سيدي، داستان خود را از ماجراي قتل وحشتناك لاله وام گرفته و فقط به جاي فوتباليست مشهور، خواننده‌اي پرطرفدار را براي فرستادن به اين مهلكه برگزيده است. خسرو كه ظاهرا از زندگي با همسر و تنها پسرش راضي است، با شدت تمام دخترك مزاحم را از خود مي‌راند و تا وقتي ماجرا را از زاويه ديد او دنبال مي‌كنيم، به همسرش وفادار است. تازه از لحظه تصادف و به كما رفتن همسر خسرو است كه درمي‌يابيم اين داستان يك روايت ديگر هم از زاويه ديد دختر جوان دارد.

وقتي حنا مقابل بازپرس پرونده لب به اعتراف مي‌گشايد، مي‌بينيم اين خسرو است كه با اصرار دختر را به درون زندگي خود مي‌كشاند و مدعي مي‌شود زندگي مشتركش يك جهنم است. داستان از لحظه امضا دادن آغاز و به قتل همسر خسرو ختم مي‌شود؛ اتفاقي كه خيلي زود انگشت اتهام را به سمت حنا مي‌برد و زندگي پنهاني او را با خسرو به ورطه نابودي مي‌كشاند. حالا هردومقابل پليس نشسته‌اند كه براي كشف حقيقت و معرفي قاتل بي‌تاب است.

هوشمندي سيدي در نشان ندادن چهره قاتل با ثبت رد پاي او روي برف و خونين كردن تختخواب بدون قرباني ستودني است و شايد اين نكته را به ذهن تماشاگر متبادر كند كه معلوم نيست قاتل خود حنا باشد؛ متهمي كه از فرط عشق به خسرو مي‌پذيرد قتل را گردن بگيرد و در عوض، خسرو در دادگاه براي معشوق سينه‌چاك خود تقاضاي قصاص مي‌كند! اين خط داستاني براي علاقه‌مندان پرونده‌هاي پليسي يادآور سرنوشت شهلا جاهد است كه اينجا در وجود حنا سرافراز ظاهر مي‌شود.

محمدزاده كه دارد در نشان دادن شمايل جوان عاصي پا جاي پاي حامد بهداد يك دهه اخير مي‌گذارد، در خشم و هياهو درجه يك است و طناز طباطبايي چيزي بيش از قرباني مظلوم «هيس! دخترها فرياد نمي‌زنند» نشان نمي‌دهد. به اين دو بايد بازي كوتاه اما تأثيرگذار رضا بهبودي را در نقش قاضي پرونده اضافه كرد كه در درآمدن صحنه‌هاي دادگاه بسيار كمك كرده است. در خشم و هياهو با يك كارگردان كاربلد مواجهيم كه بايد منتظر كارهاي بعدي‌اش باشيم.

  • مريم تقي‌خاني

 

کد خبر 324335

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha