چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۱
۰ نفر

همشهری آنلاین: گردشگری ایران، انقلاب، انتخابات و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله‌های برخی از روزنامه‌های چهارشنبه-۲۱ بهمن- به آن پرداخته شد.

احمدرضا رسولی در ستون سرمقاله روزنامه ايران با تيتر« تهران؛ امن تر و زیباتر از استانبول»، نوشت:روزنامه ایران؛۲۱ بهمن

مصاحبه تلویزیونی اخیر روحانی حاوی نکاتی قابل تأمل در زمینه بازسازی ناوگان حمل و نقل کشور اعم از سیستم ریلی، هوایی و زمینی بود.

رئیس جمهوری با صراحت یکی از اهداف استراتژیک قراردادهای اخیر ایران و جهان خارج را تأمین زیرساخت‌های توریسم و گردشگری خواند. در گفتار روحانی به حقایقی تلخ درباره واریز ثروت و درآمد ایرانیان به جیب تورها و شرکت‌های هوایی و توریستی اشاره شد.

اما همزمان با اظهارات مهم رئیس جمهوری خبرهای امیدوارکننده‌ای می‌رسد که موج تازه‌ای از گرایش برای سفر به ایران در میان شهروندان امریکا و اروپا نمایان شده است. نمونه بارز آن، گزارش نیویورک تایمز است که به صورت مبسوط از رونق کار تورهای اعزام گردشگر به ایران در ایالت‌های مختلف امریکا گزارش داده است.

در این مجال به یک واقعیت تازه می‌خواهم اشاره کنم و آن، اینکه کانون‌ها و قطب‌های بزرگ گردشگری در خاورمیانه آسیب دیده است. پیش از این شهرهای قاهره، دمشق، بیروت و استانبول کانون‌های اصلی جذب توریسم بودند اما جنگ ویرانگر سال‌های اخیر پایتخت‌های عربی را از لیست گردشگری خارج کرد. اما ضربه اصلی را در این حوادث، کشور همسایه غربی ایران متحمل شد.

همین ماه گذشته بود که انفجار بمب در استانبول، کلانشهر 14 میلیون نفری ترکیه، جان 10 نفر را گرفت که 9 نفر از آنان گردشگران آلمانی بودند. البته استانبول طی ماه‌های اخیر، به طور مداوم شاهد اتفاقات دیگری نظیر به آتش کشیدن خودروهای مردم و اتوبوس‌های دولتی از سوی هواداران پ.ک.ک نیز بوده اما حمله تروریستی انتحاری اخیر، به یکباره مورد توجه رسانه‌های جهان قرار گرفت.

احمد داوود اوغلو، نخست وزیر ترکیه و رهبر حزب عدالت و توسعه در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که عامل این حمله تروریستی، وابسته به گروه تکفیری داعش بوده است. رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه نیز در تماس تلفنی با آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، کشته شدن توریست‌های آلمانی را به او تسلیت گفت.

داعش حملات تروریستی خود در خاک ترکیه را از دو شهر کردنشین دیاربکر و سوروچ (پرسوس) آغاز کرد و سپس به آنکارا و بالاخره به استانبول رسید. حمله تروریستی در استانبول، نشان داد که ترکیه بشدت و براحتی در معرض اقدامات تروریستی داعش قرار دارد و با توجه به طول 900 کیلومتری مرز ترکیه و سوریه، احتمال تکرار چنین اقداماتی در ترکیه، دور از ذهن نیست. با در نظر گرفتن موارد بالا می‌توان گفت ترکیه در سال 2016 در حوزه امنیتی، با چالش‌ها و مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می‌کند.

در مردادماه سال جاری نیز ۹ بار به خودروهای ایرانی در خاک ترکیه حمله شد. محمدجواد عطرچیان، مدیرکل دفتر ترانزیت و پایانه‌های مرزی سازمان راهداری و حمل و نقل جاده‌ای در گفت‌وگو با پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی گفت: متأسفانه افراد ناشناس به چند کامیون ایرانی در منطقه چالدران ترکیه حمله کردند و کامیون‌ها به آتش کشیده شدند و سوختند.

روز ۸ مردادماه سال جاری نیز قطار مسافری آنکارا به تهران به شماره ۱۱۵۱۲ ترانس آسیا به دلیل انفجار مین توسط گروه پ.ک.ک در بین دو ایستگاه سوورن- گنچ از توابع استان بینگل در شرق این کشور خسارت دید. این قطار ۱۷۰ مسافر داشت. رسانه‌های ترک دلیل حادثه را خرابکاری گروه پ.ک.ک عنوان کرده بودند.

بعد از انفجار در مسیر قطار آنکارا به تهران، یک دستگاه اتوبوس ایرانی ساعت ۱۱ صبح روز ۱۶ مرداد در منطقه چالدران ترکیه از سوی افرادی که در کوه‌های اطراف کمین کرده بودند، مورد حمله قرار گرفت. در جریان این حمله و تیراندازی، راننده و چند نفر از مسافران زخمی شدند که در مسیر انتقال به بیمارستان متأسفانه راننده جان خود را از دست داد. سایر مسافران با اتوبوس دیگر به ایران بازگشتند.

تنها به فاصله ۵ روز پس از حمله افراد مسلح به اتوبوس ایرانی در ترکیه، در تاریخ ۲۰ مردادماه یک کامیون ایرانی در ترکیه مورد حمله قرار گرفت و پس از وقوع این حمله مرز بازرگان به سمت ترکیه برای مدت چند ساعت بسته شد. البته در پی این حمله خوشبختانه راننده کامیون زنده ماند اما بار و کامیون وی به آتش کشیده شد.

این اتفاق‌ها در حالی رخ داده که به نظر می‌رسد در سفرهای هوایی نیز مردم ایران از گزند اتفاقات در امان نیستند چرا که اخیراً در خبری اعلام شد دو بانوی ایرانی مورد هتک حرمت مأموران فرودگاهی در ترکیه قرار گرفته‌اند.

ماجرا هم از این قرار بوده که پرواز شماره ۵۱۳ هواپیمایی پگاسوس از فرودگاه امام به مقصد فرودگاه استانبول با حدود ۸ ساعت تأخیر پرواز کرد. قبل از پرواز، مسافرانی که پرواز‌های کانکشن به کشور‌های دیگر داشتند، می‌دانستند که پرواز بعدی خود را از دست داده‌اند و از نماینده شرکت هوایی مزبور درخواست کردند که اجازه دهند تأخیری که با از دست دادن پرواز بعدی باید در استانبول باشند را در تهران بگذرانند ولی با اطمینان خاطر از سمت این مسئول مبنی بر اینکه حتماً با پرواز جایگزین به مقصد نهایی فرستاده خواهند شد، تصمیم می‌گیرند که سوار هواپیما شوند.

در فرودگاه استانبول مسافرانی که مقصد بعدی‌شان شهر اسلو بوده، متوجه می‌شوند که باید ۳ روز منتظر پرواز بعدی باشند. مسافران از شرکت هواپیمایی می‌خواهند که با پرواز دیگر و زودتر حرکت کنند. صحبت‌ها بالا می‌گیرد و کارمند شرکت پگاسوس بی‌احترامی و پرخاش می‌کند که این بی‌احترامی‌ها با اعتراض مسافران همراه می‌شود و چند نفر از مسافران برای ثبت و ارائه این حرکت به مسئولان بالاتر، شروع به فیلمبرداری می‌کنند.

با دیدن این صحنه، کارمندان پگاسوس، پلیس فرودگاه را در جریان می‌گذارند و پلیس فرودگاه بدون لباس پلیس و نشان دادن مدارک اقدام به درگیری با مسافران می‌کنند. در این میان یک دختر نروژی- ایرانی را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند و به صورت وی سیلی می‌زنند. آنها ۳ نفر از مسافران را که خانم‌هایی جوان بودند، بازداشت می‌کنند.

حمایت‌های اخیر برخی کشورها از داعش و انتشار برخی اخبار در مورد برخورد بد با اتباع ایرانی در کشورهایی مانند ترکیه در فضای مجازی سبب شده تا اولین قدم‌ها برای راه‌اندازی فراخوان «تحریم سفر به کشورهای حامی داعش» برداشته شود.

در هفته‌های اخیر در پی برخی تنش‌های سیاسی، مسافران و توریست‌های ایرانی در سفر به برخی کشورها از جمله ترکیه، مواردی از رفتارهای بد ترکیه‌ای‌ها با توریست‌های ایرانی را گزارش داده‌اند. برخوردهایی که در فضای مجازی بازخوردهای پیاپی به همراه داشته و بسیاری از کاربران را تشویق کرده تا به فراخوان تحریم سفر به این کشورها بپیوندند.

همین مسأله است که سبب شده بسیاری از کاربران در شبکه‌های مجازی هم عنوان کنند از دولتمردان جمهوری اسلامی به خاطر رعایت عرف دیپلماتیک انتظار نمی‌رود رفتار قهری یا ممنوعیت و محدودیتی علیه این کشورها وضع کنند، بلکه بهترین راه این است که درخصوص سفر به این قبیل کشورها که اتباع آن برخورد مناسبی با ایرانیان ندارند، هشدار لازم داده شود.

با شروع درگیری میان ارتش ترکیه و نیروهای پ.ک‌.‌ک و داعش در مرزهای سوریه و وقوع انفجارهای تروریستی در خاک ترکیه، دولت‌های خارجی به شهروندان خود هشدارهای لازم را برای سفر به ترکیه داده‌اند. در همین حال دولت انگلیس با قرار دادن نقشه‌ای در سایت خود، به اتباع این کشور در ترکیه و مسافران انگلیسی برای سفر به ترکیه، هشدار داده است.

  • انقلاب اصولگرايانه

روزنامه رسالت در ستون سرمقاله‌اش نوشت:روزنامه رسالت، ۲۱ بهمن

‏ قضيه سالگرد انقلاب اسلامي، با حال و هواي انتخابات ...‏ و چنين تقارني، اصولاً بايد اتفاق خوبي باشد و هست؛ چرا که انتخابات نوعي "نفس تازه کردن" انقلاب است، ولي ...‏ ولي، رقابت‌هاي انتخاباتي طي دوره‌هاي اخير، رنگ "سياه نمايي" به خود گرفته است، چرا که نخبگان سياسي اصولاً پذيرفته‌اند که انتقاد سکه رايج روزگار است و گمان مي‌برند که منتقدان توان بيشتري در جلب آراي مردم دارند. امور دنيا به واسطه انقلاب‌هاي متوالي و عظيم ارتباطات که از دهه 1940 مدام و مکرر از دست سياستمداران و حتي دانشمندان در مي‌رود و مسائلي پيش مي‌آيد که هيچ راه‌حلي براي آن‌ها در دست نيست. از اين قرار و از آنجا که سياست مانند علم و فلسفه و هنر و ادبيات و ... مشغول سرگيجه در مقابل اين تحولات بنيان‌کن و پياپي است، عده‌اي به اين نتيجه رسيده‌اند که در سياست نمي‌توان سخن مثبتي گفت و مدام بايد انتقاد کرد تا مردم چيزي از نارسايي‌هاي ناشي از سرگيجه‌ها را به نام منتقد ننويسند و باور من اين است که اين طرز فکر از يک ديد وسيع‌تر اشتباه است و مطابق حديث شريف، چيزي جز "نفاق" نيست.‏

بله؛ اين روزها، کساني مانند او که خود زماني در خطبه‌هاي نماز جمعه، مکانيسم شوراي نگهبان را بهترين مکانيسم ممکن مي‌دانست، به بهانه‌هاي واهي و غير اصولي، همان مکانيسم را با بدترين الفاظ بدنما جلوه مي‌دهند و از اين طريق مي‌خواهند به راي‌دهندگان بباورانند که پس از نسخه 2005، نسخه 2016 از آنان برآمده است و سخنان بسيار جديدي دارند. اين دست افراد، باور دارند که نگاه منفي بيشتر جلب اعتماد مي‌کند، ولي از يک ديد وسيع‌تر اشتباه مي‌کنند. واقعيت آن است که کم کم گوش مردم از انتقاد پر مي‌شود و ديگر چيزي جز سخن مثبت و پرمغز خريدار ندارد.‏

البته، شايد منتقدان، نسبت به مدافعان بلاوجه سياست‌هاي موجود، خوش آب و رنگ‌تر به نظر برسند، ولي، تنها کساني قادر به رقم زدن تحول اجتماعي معنادار خواهند بود که طرح روشني براي آينده‌اي روشن‌تر داشته باشند.‏

طرح روشني براي آينده‌اي روشن‌تر ...‏

اين، روح و ادب مؤدب انقلاب اسلامي است؛ اينکه سياستمدار مسلمان، به اتکاي بينش اسلامي، به جاي مشوش و مفتون ساختن فضاي تصميم‌گيري مردم، خلق را به پيام صريح دين فرابخواند. اگر اهل اجتهاد است، عماروار بگويد و اگر اهل اجتهاد نيست، اهل تبعيت باشد که اين، مسير نزديک‌تر به تقواست.‏

ارائه يک طرح روشن، به جاي تشويش و مفتون ساختن فضاي فکري مردم، روح و ادب متعالي انقلاب اسلامي است و من اميد دارم که تقارن سالگرد انقلاب اسلامي با حال و هواي انتخابات، اين ادب و نزاکت انقلابي را بين ما تقويت کند. من اميد دارم تا همه با باز خواندن پيام انقلاب اسلامي، مسيرهايي مثبت براي پيشرفت اين پيام‌ها در دوره سياسي آينده بگشايند. اين مؤدب بودن، آرامش و همدلي و همزباني بيشتري براي ما به ارمغان خواهد آورد.

اينچنين، تقارن زمينه‌هاي انتخابات و سالگشت انقلاب، به مفهوم نفس تازه کردن "آداب اسلامي انقلاب 1357" خواهد بود.‏

‏ برهان

 گام 1. ضرورت مکتبي بودن سياست

سياست در تفکر انقلاب اسلامي از اصول اعتقادي آن سرچشمه مي‌گيرد، و با نفاق ضروري فرض شده در سياست مدرن سازگار نيست. نمي‌شود با اظهار نظرهاي ظريف، خود را از اين سمت سياست به آن سمت سياست کشاند و ميان جناح‌هاي سياسي در نوسان بود، و خود را در چارچوب مکتبي انقلاب اسلامي تعريف کرد. يک روز اصولگرا، يک روز اصلاح‌طلب، يک روز ولايت گرا و يک روز فاميل گرا، يکي روز اهل بيتي فاطمي بود و يک روز اهل بيتي ابوبکري ...؛ نه، اين رنگ به رنگ شدن بر وفق وزش باد سياست، خلاف آداب مکتبي انقلاب اسلامي است، و نحوي "نفاق" محسوب مي‌شود.‏

بر مبناي آداب انقلاب اسلامي، سياست و تدبير يک مجموعه انساني، در راستاي اصول جهان‌شمول مديريت جهان خلقت ترسيم مي‌شود. با اين ويژگي، سياست، بيش از يک تکنيک مبارزه انتخاباتي، به عنوان يک بينش مطرح است. بر اساس اين بينش، سياستمدار، عضوي از اعضاي نظام خلقت حق است، و بايد همراه و هماهنگ با ضوابط و قوانين تکويني آن حرکت کند، زيرا، کمال مجموعه تشکيلاتي که به وي سپرده شده، در جهت نظم کلي جهان و براي پيشبرد فعاليت‌هاي بشري به منظور دست‌يابي به آرمان‌هاست. کمال سياستمدار مسلمان در آن است که تشريع خود را در راستاي تکوين الهي قرار دهد، و غير اين، "انحراف" است. و اگر از من بپرسيد که چه بايد کرد که به اين انحراف دچار نشد، پاسخ خواهم گفت که شناخت حرکات و فعاليت‌هاي هستي، تدبيري براي "مبادي آداب بودن" محسوب مي‌شود.‏

‏ گام 2. يک سطح عميق‌تر ...‏

يکي از دلايل فقدان نگاه مکتبي به سياست، ابن الوقت بودن و مصلحت‌جو شدن مفرط است. بگذار اين انتخابات را بگذرانيم؛ بعداً به راه بر مي‌گرديم. بگذار امروز بگوييم که ما ورژن 2005 يا 2016 هستيم، فردا عيناً به همان سياست‌هاي تعديل برمي‌گرديم که گفتيم "گذشت". اين‌ها پس از سال‌ها، به ديد مثبت مردم به سياست هم آسيب مي‌زنند؛ آيا کساني که چنين "سياست‌بازي" مي‌کنند، براي يک مقصد الهي مي‌کوشند يا زد و بند مي‌کنند و به يکديگر نان قرض مي‌دهند.‏

از با اهميت‌ترين مباني "آداب" انقلاب اسلامي، استواري بر يک ديد بلند مدت به کمک پايبندي به اصول است، تا از اين طريق، سياستمدار بتواند هم ديد آينده‌نگرانه و بلند و مثبتي به مردم ببخشد، و هم آن‌ها را براي اقدامات تاريخي آماده کند. براي ايجاد حيات درازمدت و ترسيم افق برنامه‌ها، فعاليت‌ها و منابع، لازم است تا اطمينان به اصول را در سرتاسر جامعه گسترد. بايد، مدام، اصول تبيين شوند، و بر مبناي آن‌ها به آينده نور تابانده شود.‏

از اين رو، مدل‌سازي متکي بر اصول ضرورت مي‌يابد تا گام‌هاي آينده، با قلبي مشحون از دلگرمي معلوم و پيموده شوند. شناخت محيط آتي و عوامل مؤثر بر آن و يافتن موقعيت‌ها و فرصت‌ها، در کنار الزامات، امکان تخصيص بهينه منابع و بسط و بهره‌برداري از آن‌ها را با تبديل نقاط ضعف به قوت فراهم مي‌نمايد، و توليد اين متاع فکري براي جامعه، وظيفه و تکليف سياستمدار انقلابي و مکتبي است.‏

بر مبناي اصول مکتبي انقلاب اسلامي که بر اصل ولايت و حجت الهي استوار است، دستگاه سياسي پيرو ولايت حق موجب خواهد شد تا با به وجود آمدن "سکينه" يا دلگرمي، شرايط دروني اجتماع  به گونه‌اي مساعد گردد تا مردم در سطوح مختلف، بتوانند به اثربخش بودن پيش‌بيني‌ها و سنجش نتايج باور داشته باشند، به فهم و تفسير پيش‌بيني و آينده‌نگري فعاليت‌ها بپردازند، برنامه‌ريزي کنند، و به تعالي و يک زندگي پر معنا توأم با ايثار و ازخودگذشتگي دست يابند.‏

‏ گام 3. يک سطح عميق‌تر ...‏

مراعات اصول و سنت‌هاي الهي و ملحوظ نمودن آن‌ها در تدبير و اميدهاي مقطعي، سهم مهمي در استمرار ديدگاه مثبت در ميان مردم دارد. فايده اصولگرا بودن نه فقط آن است که روندهاي فعلي به درستي درک مي‌شوند، بلکه سکينه و اميد و دلگرمي و اطمينان در مورد فرجام امور هم به ارمغان مي‌آيد، و اگر دلگرمي حاصل آمد، اقدامات ملت در يک جهت الهي هم‌افزا مي‌شوند و نتايج بزرگ به دست خواهد آمد.‏

آينده‌نگري هم بر سنت‌ها و اصول استوار است، و پايبندي به اصول، مستلزم آگاهي و درک در دين، صبر و پايداري در مقابل حوادث و مصائب، و اندازه‌گيري و برنامه داشتن است. در اين راستا، سياست و کياست و زيرکي ملازم با آن، ابداً به معناي نفاق ظريف نيست، بلکه به معناي تندذهني و سرعت انتقال در تشخيص اصول، صحت و استمرار در صبر، و دقت و سرعت در اندازه‌گيري و برنامه‌ريزي است.‏

آنچه امروز، و در آستانه انتخابات، مي‌تواند به آداب اسلامي انقلاب لطمه وارد کند، اين است که گروهي سياست را به نفاق، کياست و زيرکي را به ماکياول‌مآبي و اصول‌گريزي و نان به نرخ روز خوردن تعبير کنند، و اگر اين نباشد، آن گاه است که مردم بر مبناي صداقت در قول حکمرانان، و پايبندي آن‌ها به اصول، به نحوي همراهي خواهند کرد، که اميد و دلگرمي به آينده، به رغم مضايقي که ممکن است پديد آيد، پاينده بماند. اين آداب را امروز، بيش از هر چهره ديگر، آيت آ... سيد علي حسيني خامنه‌اي، مقام معظم رهبري از خود نشان مي‌دهند، و مردم به دل‌خوشي روحيه اين شخص است که مستحکم در صحنه هستند و مانده‌اند. اميد که اين روحيه در همه سياستمداران کشور، و بويژه کساني که به واسطه قدمت در انقلاب، توقع بيشتري از آنان هست پديد آيد (توأم با اقتباس‌هاي آزاد از محمد رضا حميدي زاده).‏

  • تاثير صندوق‌هاي راي بر شكاف‌هاي اجتماعي

روزنامه اعتماد در ستون سرمقاله‌اش نوشت:روزنامه اعتماد؛۲۱ بهمن

به‌طور كلي هر جامعه‌اي با انواع شكاف‌هاي طولي و عرضي مواجه است. يكي از تفاوت‌هاي مهم ميان جوامع از اين حيث است كه نوع و شدت شكاف‌هاي هر يك از آنها چگونه است؟ شكاف طولي، مثل نابرابري اجتماعي است. نابرابري ميان طبقات فقير و غني. نابرابري آموزشي و انواع نابرابري‌هاي ديگر را مي‌توان در اين گروه تقسيم‌بندي كرد. شدت اين شكاف‌ها نيز از طريق شاخص‌هاي معيني سنجش مي‌شود. براي نمونه ضريب جيني يك شاخص مهم براي سنجش نابرابري اقتصادي است. در نابرابري‌هاي عرضي، تفاوت‌ها برحسب متغيرهاي عرضي است. مثل نابرابري قوميتي ، زباني و مذهبي. شايد بتوان نابرابري جنسيتي را هم در اين گروه طبقه‌بندي كرد. سنجش اين نوع نابرابري قدري سخت‌تر است هرچند در نهايت شاخص‌هاي روشني براي سنجش بخشي از نابرابري‌هاي عرضي وجود دارد.

مثل مقايسه گروه‌هاي گوناگون زباني، قومي و مذهبي از حيث شاخص‌هاي توسعه؛ همچون تحصيلات، درآمد، بيكاري، اميد به زندگي و... هدف هر نيروي سياسي عدالت‌خواه و حتي آزاديخواه به نوعي بايد در جهت كاهش هر يك از اين دو نوع نابرابري باشد. به ويژه نابرابري‌هاي عرضي. زيرا جامعه از نابرابري‌هاي طولي گريزي ندارد فقط بايد آن را كم كرد. مثلا اگر ضريب جيني به ٣٠درصد برسد خيلي خوب است ولي باز هم نابرابري وجود دارد. ولي نابرابري ميان افراد بر حسب اقوام و مذاهب هيچ منطقي ندارد و بايد رفع شود. در اين ميان پرسشي كه ممكن است براي هر كس طرح شود اين است كه رابطه انتخابات و صندوق راي با افزايش يا كاهش اين نوع نابرابري‌ها چيست؟ آيا صندوق راي نابرابري‌ها را افزايش مي‌دهد يا كاهش يا اصولا بي‌تاثير است؟ آيا ممكن است نسبت به برخي از آنها حساس‌تر باشد؟

آيا شيوه‌هاي جايگزين ديگري براي حل يا كاهش اين نوع شكاف‌ها وجود دارد يا خير؟براي پاسخ به اين سوال بايد به ماهيت صندوق راي پرداخت. صندوق راي در جوامع توسعه‌يافته و دموكراتيك كاركرد كامل خود را دارد ولي در جوامع نيمه دموكراتيك ممكن است كه اين كاركرد كامل نباشد. ولي كامل نبودن آن براي همه اقشار و گروه‌ها و موضوعات يكسان نيست. براي مثال ممكن است نسبت به شكاف قومي كاركرد مثبت داشته باشد ولي نسبت به شكاف جنسيتي خير، و بر عكس. شكاف‌هاي مزبور اعم از طولي يا عرضي به‌طور اصولي در يك ساختار انتخاباتي فعال مي‌شوند و شرايط براي طرح مطالبات آنها فراهم مي‌شود. نمونه آن كمپين زنان براي افزايش تعداد نامزدهاي‌شان است.

در چنين شرايطي از دو طريق انتخابات را تحت تاثير قرار مي‌دهند. اول انتخابات رياست‌جمهوري؛ كه به‌طور معمول يك نفر انتخاب خواهد شد. وي براي كسب آراي مردم چاره‌اي ندارد جز اينكه با نيروهاي اجتماعي فعال پيرامون هر يك از شكاف‌ها به تناسب دوري يا نزديكي با خود همنوايي كند. در واقع در اينجا يك مبادله جدي ميان نيروهاي پيرامون شكاف با نامزدهاي رياست‌جمهوري شكل مي‌گيرد. نمونه روشن آن مطالبات بانوان است. كساني كه نيمي از رأي‌دهندگان را شكل مي‌دهند، هر نامزدي مي‌كوشد كه نظر مثبت آنان را به سوي خود جلب كند مشروط بر اينكه زنان راي‌دهنده توجه به اين شكاف براي‌شان مهم باشد. اتفاقاً همه نامزدها كمابيش اين راه را خواهند رفت و در نتيجه شاهد آن خواهيم بود كه كل انديشه اجتماعي پيرامون آن شكاف يك يا چند گام در هر انتخاباتي جلو رود. اين واقعيت انكارناپذير است. اگر برحسب ذهنيت سنتي به نقش و جايگاه زنان نگاه كنيم، بسياري از نيروهاي سياسي نبايد به آنان نقشي جدي مي‌دادند.

ولي خوب مي‌دانيم كه اگر دولت اصلاحات نتوانست يك خانم براي وزارت معرفي كند، دولت اصولگراي احمدي‌نژاد چند نفر خانم را به اين عنوان معرفي كرد كه يكي از آنان نيز وزير شد. در واقع غلبه ضرورت جلب افكار عمومي بر رفتار سياسي، چنان است كه هر نيروي سياسي را به سوي بهره‌برداري از شكاف‌هاي اجتماعي با هدف كاهش آنها سوق مي‌دهد. در انتخابات رياست‌جمهوري نه تنها شكاف‌هاي طولي و بزرگ مهم است، بلكه شكاف‌هاي عرضي نيز به تناسب كارآمد هستند. دوره اصلاحات بخشي از پيروزي‌هاي آنان محصول پاسخ دادن به مطالبات نيروهاي پيرامون اين شكاف‌ها بود. در انتخابات مجلس قضيه تا حدي فرق مي‌كند و اين اثرگذاري به صورت دو مرحله‌اي است.

براي نمونه در يك منطقه‌اي كه گروه قومي يا مذهبي يا زباني خاصي وجود دارد، به‌طور طبيعي نامزدهاي نمايندگي مجلس نيز از همان گروه قومي يا مذهبي است. ولي در اينجا نه تنها در مرحله انتخابات، بلكه در مرحله بعد كه مجلس است، مي‌توان نقش مهمي را در استيفاي حقوقي خود ايفا كرد و براي كاهش شكاف آنها اقدام كرد. درون مجلس اين كار امكان‌پذيرتر است. زيرا راي آوردن طرح‌ها، لوايح، وزرا و... موضوعات ديگر وابسته به موافقت نمايندگاني است كه از سوي اين گروه‌ها آمده‌اند. البته هرچه رقابت‌ها بيشتر باشد، اثرگذاري اين نمايندگان بيشتر است.

فرض كنيد اكثريت مجلس ١٤٠ كرسي دارد، اقليت نيز ١٢٠ كرسي، و چند گروه فرعي نيز ٤٠ كرسي داشته باشند. طبيعي است كه اقليت داراي ١٢٠ كرسي به راحتي مي‌تواند با اتحاد با ٤٠ كرسي و... به اكثريت تبديل شود. در نتيجه به راحتي مطالبات آنان را پاسخ خواهد داد. اين اقدام را اكثريت نيز مي‌توانند انجام دهند. ولي اگر اكثريت ٢٠٠ كرسي داشته باشد، نياز چنداني به آراي اقليت و گروه‌هاي موردنظر نخواهد داشت. در هر حال به موازات پيشرفت دموكراسي، رقابت‌ها تنگاتنگ‌تر مي‌شود و نقش گروه‌هاي موردنظر حتي با تعداد اندك بيشتر و بيشتر خواهد شد. ولي تا رسيدن به اين نقطه زمان لازم داريم. نكته مهم اين است كه براي استفاده از امتيازات مذكور لازم است كه نمايندگان گروه‌هاي مختلف و... ميان خودشان حداقل اتحاد را داشته باشند و الا از امتياز راي خود در جهت منافع فردي استفاده خواهند كرد و نه براي كاهش شكافي كه نمايندگي مي‌كنند.

  • نسل به نسل آزادی و آزادگی

احمد مسجدجامعی-وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:روزنامه شرق؛ ۲۱ بهمن

در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هستیم. این روزها در شهر و کوی و برزن که قدم می‌زنی چهره‌ مردانی را بر آویزهای شهر می‌بینی که از جان و مال و خانه و خانواده خود گذشته‌اند و در سوریه غریبانه با آدم‌خوارهای تکفیری جنگیده‌اند و اینک «شهید» بازگشته‌اند؛ شهیدانی که اگر نبودند امروز دشمن پشت دروازه‌های ایران‌شهر، عربده می‌کشید.

٣٧‌سال پیش نیز مردانی از همین تبار در برابر دژخیمانی که این مرزوبوم را ملک طلق خود گمان بردند، ایستادند و خون سرخشان را فدای خاک زمردگون این وطن کردند. یکی، دو سالی پس از آن بود که دلیرمردمان ایرانی، شجاعانه و جوانمردانه در آزمونی دیگر، این سرزمین مینوی را از ذهن و دهان جهان‌خواران و نمایندگان منطقه‌ای آنها بیرون کشیدند تا این وطن اهورایی بماند و بماند و بماند. تا مردم در آسایش و آرامش در وطنشان زندگی کنند و این جریان تا زندگی هست، ادامه دارد.

٧٠ سال پیش از انقلاب نیز، عارف قزوینی، شاعر و ترانه‌سرای عصر مشروطه چنین سروده بود:

«از ابر کرم خطه‌ ری رشک ختن شد» و بعد یادی کرده بود از مردان شهیدی که کار را به «حکومت قانون» و «رسیدن به آزادی» و تأسیس «مجلس شورا» کشیدند و گفته بود: «از خون جوانان وطن لاله دمیده، از ماتم سرو قدشان سرو، خمیده» و تا پایان تصنیف درد شهیدان رهایش نکرده بود و آخر به خود نهیب زده بود: «اندیشه هر آنکس کند از مرگ، نه مرد است».

داستان، یک داستان است که تکرار می‌شود. «سیاوش» در عین مظلومیت، تنها داشته‌ خود یعنی خون و جانش را می‌دهد تا اهریمن و تورانیان را بتاراند و از خونش، لاله‌های داغدار بر خاک می‌روید. بهار نزدیک است، خون سیاوش‌ها می‌جوشد و از خاک، کران‌تا‌کران لاله خواهد رست. به قول «ابتهاج»:

بهارا! بنگر این خاک بلاخیز

 که شد هر خاربن چون دشنه خون‌ریز

بهارا بنگر این کوه و در و دشت

که از خون جوانان لاله‌گون گشت

بهارا دامن افشان کن ز گلبن

 مزار کشتگان را غرق گل کن

دگربارت چو بینم، شاد بینم

سرت سبز و دلت آباد بینم

  • انقلاب اسلامی بهار بی‌خزان

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:روزنامه کیهان؛۲۱ بهمن

بيست و سوم آبان ماه 1356، شاه براساس دعوتي که سايروس ونس (وزير امور خارجه آمريکا) به او ابلاغ کرده بود، براي ديدار با کارتر (رئيس‌جمهور آمريکا) راهي آمريکا شد. شاه طي 27 سال پیش از آن، 39 بار به‌طور رسمي و غيررسمي به آمريکا سفر کرده بود و با هفت رئيس‌جمهور آمريکا به دفعات ملاقات داشت.

شاه پس از ورود به کاخ سفيد، قاليچه خيره‌کننده‌اي مزين به تصوير جورج واشنگتن را به خانواده کارتر تقديم کرد. در اين سفر، شاه به گرمي مورد استقبال کارتر و مقامات کاخ سفيد قرار مي‌گيرد. قراردادهاي مهم اقتصادي، نظامي و سياسي ميان دو طرف مورد مذاکره قرار مي‌گيرد و آمريکایي‌ها برخلاف انتقادات صوري خود عليه رژيم ايران، اعلام مي‌کنند که شاه را در تمام زمينه‌ها حمايت مي‌کنند. شاه به شدت خوشحال مي‌شود و احساس پشتگرمي و غرور مي‌کند. حدود دو ماه بعد، جيمي کارتر به همراه سايروس ونس (وزير خارجه) و برژينسکي (مشاور امنيت ملي) در اول ژانويه 1978 در سر راه خود به هندوستان، به تهران مي‌آيند و مورد استقبال گرم مقامات ايران قرار مي‌گيرند.

در ضيافت شامي که شاه به افتخار کارتر ترتيب داده بود، کارتر در حالي که جام شراب خود را به سلامتي شاه مي‌نوشيد، گفت: « اين بسيار نيکوست که در شروع سال جديد، ما اوقات خود را با کساني مي‌گذرانيم که نسبت به آنها اطمينان عميق داريم و مسئوليت مشترکي را نسبت به حال و آينده احساس مي‌کنيم ... ايران به سبب رهبري داهيانه شاهنشاه، يک جزيره ثبات در يکي از آشوب‌زده‌ترين مناطق جهان است و اين واقعيت مديون شما اعليحضرت و در نتيجه رهبري شماست و هم‌چنين مديون احترام و ستايش و مهري است که ملت‌تان نسبت به شما ابراز مي‌دارد (!) ... ما در جهان، سرزمين ديگري را نمي‌شناسيم که اين چنين به ما نزديک باشد و با آن براي امنيت متقابل نظامي‌مان برنامه‌ريزي کنيم و درباره مسائل منطقه‌اي مورد علاقه دو کشور مشاوره نزديک داشته باشيم؛ و هيچ رهبر ديگري نيست که من نسبت به او اين چنين احساس عميق سپاسگزاري و دوستي شخصي داشته باشم.»

آن روز اگر کسی می‌گفت حدود یک سال دیگر تاج و تخت شاه سرنگون شده و این جزیره ثبات دستخوش تغییر می‌شود که نه تنها ایران بلکه منطقه و حتی جهان را دچار تحول می‌کند، احتمالاً به توهم متهم می‌شد! آن روز هم آمریکایی‌ها از لحاظ سخت‌افزاری و نرم‌افزاری و تحلیل و محاسبه در رتبه نخست دنیا قرار داشتند و مدعی بودند؛ گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد/ جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست!

اما آنچه جرقه انقلاب اسلامی را دهه‌ها پیش از روز 22 بهمن سال 1357 زد، در درجه اول تکیه حضرت امام خمینی(ره) به نصرت الهی بود. آن زمان که حضرت امام(ره) طلبه ساده‌ای بودند در سال 1323 نقشه راه مبارزه علیه استکبار و استبداد را در مانیفست «قیام‌الله» به رشته تحریر درآورده و مرقوم فرمودند؛ «بخوانید و به کار ببندید... خودخواهی و ترک قیام برای خدا، ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده» امام(ره) آنگاه علمای ربانی، خداخواهان حق‌پرست و شرافتمندان وطن‌خواه را مورد خطاب قرار می‌دهد که «موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفع‌های شخصی کرده تا به همه سعادتهای دو جهان نایل شوید.» نگارش چنین دستورالعملی در چنان روزگاری خارج از قواعد ظاهری عقل زمینی است. با کدام عِده و عُده؟! آغاز، استقامت، پیروزی و استمرار این حرکت عظیم و پرمخاطره جز با تکیه بر نصرت الهی ممکن است؟ رهبر معظم انقلاب اسلامی دراین‌باره می‌فرمایند؛ «در دنیای مادّی، در دنیای تسلّط ابرقدرت‌ها، در دنیای ستیزه‌گری همه‌جانبه‌ با اسلام و معارف اسلامی و ارزشهای اسلامی، یک نظامی به‌وجود بیاید برپایه‌ اسلام، آن هم درست در نقطه‌ای که بیش از همه‌جای دنیا تأثیر عوامل آن قدرت‌های منحرف‌کننده نفوذ داشتند و حضور داشتند. [این] چیز عجیبی است؛ من و شما عادت کردیم. این همان «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم» است. وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛ دچار تزلزل هم نمی‌شوید، کما اینکه نشدیم.» (16/4/1393)

امروز نیز در آستانه جشن سی و هفتمین سالروز این پیروزی معجزه آسا و الهی، وقتی به پشت سر و حوادث و مخاطرات گوناگونی که طی این قریب به چهار دهه پشت سر گذاشته‌ایم، بنگرید، پیش و بیش از همه دست نصرت الهی را در عبور از گردنه‌های خطرناک و مهلکه‌های نفس‌گیر می‌بینید. آنچه دشمنان غدار خارجی و معاندان وطن فروش داخلی طی این دوران کردند، برای سرنگونی ده‌ها نظام سیاسی کافی بود، از جنگ تحمیلی هشت ساله بگیرید که بیش از 40 کشور دنیا مستقیماً با جمهوری اسلامی در نبرد بودند تا فتنه پیچیده و چندلایه 88 و تحریم‌های سنگینی که با بهانه و بی‌بهانه از ابتدای پیروزی انقلاب، بر ملت مسلمان ایران تحمیل کردند.

آنچه از شواهد و قرائن برمی‌آید آن است که دشمنان انقلاب اسلامی به ناکارآمدی روش‌های پیشین خود پی برده‌اند و عزمی دیگر کرده‌اند. به قول استاد سخن سعدی؛ «دشمن چون از همه حيلتي فرو ماند سلسله دوستي بجنباند. پس آنگه به دوستي کارها کند که هيچ دشمني نتواند.»

اواخر آبان ماه بود که روزنامه آمریکایی واشنگتن‌پست در تحلیلی نوشت؛ «36 سال تحریم به تغییر نظام (در ایران) منجر نشد؛ آنها نه تنها در رفتار ایران در منطقه تغییر جدی ایجاد نکردند، بلکه آن را بدتر کردند»، از طرح عملیات جدید آمریکا پرده برداشت؛ تحریم مثبت! واشنگتن پست این طرح جدید را این‌گونه تعریف کرد؛ «تعامل با تهران و ترغیب آن با چماق‌های کمتر و هویج‌های بیشتر با استفاده از «تحریم‌های مثبت» که زمامداری اقتصادی و قدرت بازار نرم در شکل کمک‌های خارجی، سرمایه‌گذاری، بازرگانی و انتقال‌های فناوری را شامل می‌شود... عمل نمادین رفع تحریم‌ها، صرف‌نظر از میزان دستاوردهای مالی به ایران این سیگنال را خواهد رساند که آمریکا، یک شریک مذاکره‌ای جدی، قابل اعتماد و قابل اتکا است.»!

فردا ملت بصیر ایران در شهرهای بزرگ و کوچک - از شرق تا غرب، از شمال تا جنوب - با حضور و شور و شعور خود، به دشمن خواهند گفت فریب لبخند ظاهری‌اش را نمی‌خورند. این روزها برخی کوچه‌ها مزین به حجله جوانان رشیدی است که ردپای خون پاک آنان را باید در چنگال آمریکا دید. لبخند کاخ سفید نمی‌تواند چنگال خون آلودشان را بپوشاند. واشنگتن باید آرزوی دیدن خزان انقلاب اسلامی را به گور ببرد. به قول حضرت آقا؛ «خصوصیت این انقلاب عظیم اسلامی که شما ملت ایران راه انداختید، این بود که به فضل الهی آن بهار تا امروز خزان نداشته است.»

کد خبر 324690

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رسانه و روزنامه‌نگاری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha