كافكا در كرانه دلمشغوليهايي براي خواننده ايجاد ميكند و او را به سوي كشف و شهودي ميكشاند كه بسيار لذتبخش است. موراكامي گرچه ژاپني است ولي در اين داستان گرايش آشكاري به ادبيات آمريكايلاتين و به طور مشخص رئاليسم جادويي ماركز دارد. از سوي ديگر داستان به لحاظ روايت تلخيها و ناكاميهاي انسان يادآور آثار فرانتس كافكا هم هست. نكته مهم در مورد موراكامي كه او را به نويسنده آثاري بسيار پرخواننده تبديل كرده مهارتش در نويسندگي است. وقتي داستان كافكا در كرانه را ميخواني، كاملا ميتواني حس كني كه با داستاننويسي چيرهدست مواجهي كه هم كاراكترهايش را خوب ميشناسد، هم بر لحن مسلط است و هم اينكه ميداند چطور و چگونه از تكنيك رئاليسم جادويي استفاده كند.
به هر حال در اين زمينه ما داستانهايي داشتهايم كه آشفته و مغشوش از كار درآمدهاند و تلاش نويسنده براي رسيدن به روايتي متفاوت در نهايت به داستاني شكست خورده منجر شده است. همين كافكا در كرانه نشان ميدهد كه نويسنده چقدر خوب با آثار ماركز آشنا بوده و ساختار حاكم بر ادبيات آمريكايلاتين را به خوبي با فضاي جامعه ژاپن منطبق كرده است. در كل من آثار موراكامي را قابل توصيه براي مخاطب ايراني ميدانم.
داستانهاي اين نويسنده به واسطه مضامين جالب توجه و فرم روايي جذاب و بيان دغدغههايي ملموس به خوبي ميتواند با خواننده ايراني ارتباط برقرار كند. تصادفي نيست كه آثار موراكامي بيشتر از هر نويسنده ژاپني ديگري در ايران ترجمه شده و استقبال آنقدر بالا بوده كه گاهي كار به كتابسازي هم رسيده است. به عنوان مثال مجموعه داستاني كه قبلا منتشر شده را با اندك تغييرات و با عنواني ديگر به بازار نشر فرستادهاند. همين كار البته نشاندهنده جايگاه اين نويسنده ژاپني ميان قشر كتابخوان ايراني است. در مجموع كافكا در كرانه، هوايي تازه براي خواننده به ارمغان ميآورد.
گرايش به داستانهاي ماركز هم كه در شيوه روايت اتفاق افتاده جذابيت مضاعفي براي خواننده آشنا به آثار اين نويسنده كلمبيايي ايجاد كرده است. شخصا براي من كه نوشتههاي ماركز را دوست ميدارم، اين گرايش در كافكا در كرانه موجب علاقهمندي بيشترم به اين داستان شده است. به اين نكته هم بايد اشاره كنم كه ما در زمينه پرداختن به رئاليسم جادويي در ادبيات خودمان هم نمونههاي موفقي داشتهايم.
حتي قبل از اينكه ماركز صدسالتنهايي را بنويسد ما در ايران نويسندهاي داشتهايم كه به سبك رئاليسم جادويي داستان مينوشت. يعني جداي از حالت اغراقشدهاي كه علاقهمنديم در بسياري از موارد بگوييم همه چيزها ابتدا مال ما بوده و در اين مورد خاص، ميتوانيم بهدرستي ادعا كنيم كه پيش از ظهور ماركز، در ادبيات داستاني خودمان آثار موفقي داشتهايم كه به شيوه رئاليسم جادويي به نگارش درآمده بودند.
- نويسنده و كارگردان سينما
نظر شما