باد به‌شدت می‌وزید و دیوارهای چهاردیواری مخروبه که در مقابل مدرسه شهید رحیمی بنا شده بود می‌لرزید.

 معلم فداکار

 سه، چهار دانش‌‌‌‌آموز در زنگ تفريح زير ديوار نشسته بودند و هر لحظه ممكن بود باد ديوار را فرو بريزد. معلم جوان و همكارش كه از دور اين صحنه را ديدند، براي نجات دانش‌آموزان دست به‌كار شدند اما وقتي آخرين دانش‌آموز هم از زير ديوار كنار رفت، ناگهان آوار فرو ريخت و حادثه‌اي هولناك رقم خورد؛ حادثه‌اي كه جان معلمي را گرفت و ديگري را راهي بيمارستان كرد.

اين حادثه در روستاي دوتك، جايي در نزديكي شهرستان خاش در استان سيستان و بلوچستان و در نقطه صفر مرزي رخ داد. ساكنان روستا، سال‌ها بود كه فرزندانشان را براي تحصيل به 2مدرسه‌اي مي‌فرستادند كه در نزديكي هم قرار داشتند و يكي از آنها مدرسه ابتدايي بود.

حميدرضا كنگوزهي، قهرمان گزارش ما از مهرماه سال گذشته در مدرسه ابتدايي مشغول تدريس بود. هر هفته، شنبه‌ها پس از خداحافظي از همسر و 2فرزندش، شهرستان خاش را به مقصد دوتك ترك مي‌كرد و تا آخر هفته همانجا مي‌ماند تا به بچه‌ها درس بدهد. غافل از اينكه در نخستين روزهاي سال نو، حادثه‌اي تلخ انتظارش را مي‌كشيد.

عبدالستار، پسرخاله حميدرضا در گفت‌وگو با همشهري مي‌گويد: حدود ساعت 9صبح يكشنبه زنگ تفريح خورده بود و بچه‌ها در حياط مدرسه بودند. درست در چند متري ساختمان مدرسه يك چهارديواري مخروبه قرار داشت. سال‌ها قبل، زماني كه مدرسه در حال ساخت بود، اهالي روستا اين چهارديواري را در اختيار كارگران قرار داده بودند تا در آنجا استراحت كنند.

اما با گذشت سال‌ها، سقف چهارديواري ريخته و فقط ديوارها باقي مانده بودند. آن روز صبح باد شديدي مي‌وزيد. روزهاي قبل هم حسابي باران باريده بود و ديوارها سست شده بودند. حميدرضا و يكي از همكارانش به نام عبدالرئوف شهنوازي ناگهان متوجه مي‌شوند كه به‌خاطر وزش باد، ديوارها تكان مي‌خورند و هر لحظه ممكن است بريزند. سه، چهار دانش‌آموز همان لحظه زير ديوار نشسته بودند.

حميدرضا و همكارش با عجله به طرف آنها مي‌دوند تا از كنار ديوار دورشان كنند. همين‌كه بچه‌ها دور مي‌شوند، ناگهان ديوار فرو مي‌ريزد. ديواري خشتي و حدودا به ارتفاع 5/2متر. حميدرضا تا گردن زير آوار گرفتار مي‌شود و همكارش پايش مي‌شكند. به‌غير از آنها تنها يك معلم ديگر در مدرسه بود كه به محض اطلاع از حادثه براي نجات آنها دست به‌كار مي‌شود. همان لحظه تعدادي از اهالي روستا هم به كمك او مي‌آيند و حميدرضا و همكارش را از زير آوار بيرون مي‌كشند اما گردن حميدرضا به‌شدت آسيب ديده و او جانش را از دست داده بود. همكارش هم به بيمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت.

  • در انتظار پدر

وقتي خبر اين حادثه به گوش خانواده معلم فداكار رسيد، هيچ‌يك باور نمي‌كردند كه حميدرضا را براي هميشه از دست داده‌اند. «او متولد 67بود. چند سال پيش ازدواج كرد و دو دختر يك و دوساله داشت. سال گذشته وقتي با او تماس گرفتند و براي تدريس در منطقه محروم از او دعوت كردند، فوري قبول كرد. تازه از دانشگاه فارغ‌التحصيل شده بود و براي اينكه خرج خانواده‌اش را بدهد، هر شنبه به روستاي روتك مي‌رفت و تاآخر هفته همانجا مي‌ماند و پنجشنبه و جمعه، به خاش و نزد همسر و فرزندان و خانواده‌اش برمي‌گشت.»‌

مرگ معلم فداكار، ضربه سختي براي خانواده‌اش بود و هنوز دختران خردسالش انتظار مي‌كشند تا پدرشان در چارچوب در حاضر شود و آنها را در آغوش بكشد. عليرضا نخعي، مديركل آموزش و پرورش سيستان و بلوچستان مي‌گويد: اقدامي كه توسط اين عزيزان انجام شده يك فداكاري بزرگ است كه باعث افتخار جامعه ما و فرهنگيان خواهد بود. به گفته وي، مراسم تشييع پيكر اين معلم گرانقدر صبح دوشنبه در روستاي گزو پشتكوه خاش برگزار شد و اين در حالي است كه عبدالرئوف شهنوازي ديگر معلم فداكار مدرسه شهيد رحيمي، به‌دليل شكستگي پا در بيمارستان تحت درمان است.

کد خبر 329495

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha