جشنواره امسال دومين دوره جدايياش را بعد از برگزاري تقريبا ناموفق در پرديس ملت سپري كرد. هر چند در اين ميان نيز نقدهايي به كيفيت فيلمها و عدمحضور عموم مردم وارد شده است. ميركريمي كه نامش با ساخت فيلمهايي چون زير نور ماه، يهحبه قند، اينجا چراغي روشن است، دختر و... گره خورده، حال يك تجربه از برگزاري جشنواره جهاني سينمايي را از سرگذرانده است؛ جشنوارهاي كه به عقيده وي توانسته تا حدي انتظارات را برآورده سازد و با ترسيم اهداف بلندمدت به يك حد استاندارد برسد.
- با توجه به اينكه امسال دومين سال تفكيك جشنواره بينالمللي از بخش ملي فيلم فجر است اما بهنظر ميرسد بعد از 2دوره اين جشنواره با تغيير نام جشنواره جهاني فيلم فجر توانسته تا اندازهاي هويت مستقل خود را پيدا كند؟
جشنواره يك مهماني شام يا يك سفر توريستي نيست كه بخواهيم هر وقت توانستيم و خواستيم با هر تعداد مهمان و هر نوع برنامه آن را برگزار كنيم و در نهايت در پايان مهماني، از دستپخت آشپز مراسم تعريف شود. جشنواره يك رويداد فرهنگي و هنري است كه بايد اهداف بلندمدت خود را در يك برهه زماني مشخص شده، داشته باشد. اگر از ابتدا آن اهداف تعريفشده باشد و هر يك از مديران روي آن اهداف استمرار داشته باشند، پافشاري كنند و البته عجلهاي براي رسيدن به آن نداشته باشند، بهطور حتم جشنواره بهخوديخود هويت مستقلش را پيدا ميكند.
- يعني اين اهداف در زمان تلفيق 2بخش در فيلم فجر، وجود نداشت؟
ببينيد! يكي از مشكلات جشنواره بينالمللي فيلم فجر اين بود كه در سالهاي برگزارياش، هدف خاصي را دنبال نميكرد. معمولا 3ماه مانده به آغاز جشنواره فجر، مديران بهدليل تمركز روي بخش ملي و برنامه زيادي كه داشت، به فكر برگزاري بخش بينالملل ميافتادند و همانطور كه گفتم چون دبير هر 2بخش مشترك بود، دبير بيشتر متمركز روي بخش ملي بود و ناخودآگاه به بخش بينالملل توجه و رسيدگي نميشد. در اين مدت به بخش بينالملل به چشم يك بخش جنبي نگريسته ميشود. با تفكيك دبيرخانه جشنواره ملي از بخش بينالملل، اين بخش توانست يك كار مجزا انجام دهد و يك تيم مستقل از جشنواره ملي از تابستان سال گذشته به بخش بينالملل فكر كردند و اينكه چگونه ميتوانند آن را هدفمند كنند و براي هدفمند كردن آن به چه ابزار و چيزهايي نياز دارند.
- بهطور حتم تجربيات و آسيبشناسي برگزاري 32دوره جشنواره بهصورت مشترك در دوره 34 لحاظ شد.
بله، تمام هدف ما اين بود كه يك جشنواره استاندارد و خوب برگزار كنيم و به چيز ديگري فكر نميكرديم. براي جشنواره ماهها برنامهريزي كرديم و البته نقاط ضعف جشنواره دورههاي گذشته را نيز جستوجو كرديم تا اين ضعفها دامن جشنواره جهاني را نگيرد. بهنظرم يكي از نقاط ضعف اين بود كه معلوم و مشخص نبود بخش بينالملل جشنواره براي كدام مخاطب برنامهريزي ميكند و چه كساني به تماشاي فيلمهاي خارجي بخش بينالملل مينشينند.
- يعني نخستين كار تيم برگزاركننده، مخاطبشناسي بخش بينالملل بود؟
بله، از همان ابتدا تصميم خود را براي مخاطب گرفتيم و براي آنكه مخاطب جذب كنيم كميتههاي مختلفي تشكيل داديم كه از ماهها قبل در مراكزي كه جمعيت هدف جشنواره در آن حضور دارند مانند دانشگاهها، موزهها و پرديسهاي سينمايي اين گروه شروع به تبليغ جشنواره كردند. به مخاطبان ميگفتند با جشنواره متفاوت روبهرو خواهيد بود، نه صرفا علايق سينمايي بلكه با علايق پژوهشي، علمي و گرايشهاي دانشگاهي ميتوانيد به جشنواره جهاني بياييد و از فيلمها و برنامههاي جنبي كه شامل وركشاپها و... بود، استفاده كنيد و البته پاسخ خود را گرفتيم.
- پس شما ميخواستيد يك جشنواره تخصصي برگزار كنيد و حالا با پايان جشنواره چقدر به اين تعريف رسيدهايد؟
هدف اول در جشنواره اين بود كه جشنواره را حرفهاي و تخصصي برگزار كنيم و اين وجه تمايز جشنواره ملي با بخش بينالمللي باشد كه جشنواره ملي مردميتر بوده و هست. اما نميخواهم اين موضوع را كتمان كنم كه در آينده به اين فكر كنيم كه سليقه و ذائقهها در جشنواره جهاني نيز افزايش يابد و به مرور اين جشنواره هم مردميتر شود. با اين حال اگر ميخواستيم در نخستين سال، جشنواره جهاني را به شكل كاملا مردمي برگزار كنيم و به سراغ مردم برويم اتفاقات سالهاي قبل تكرار ميشد و مانند اين بود سفرهاي كه معلوم نيست جلوي چه كساني گشوده است و كسي هم نميتواند نزديك سفره شود. هماكنون به هدف اول رسيدهايم و فضايي را ايجاد كردهايم تا قشر تحصيلكرده وقتي وارد آن ميشود بداند كه چيزي ياد ميگيرد و براساس علاقهاي كه دارد به تماشاي فيلم مينشيند و وارد يك فضاي كاملا سينمايي و علمي شده است. بهطور حتم اين احساس درواقع يك رابطه سمپاتيك ميان مخاطبان و جشنواره ايجاد كرده است. بهنظرم جمعيتي كه به جشنواره آمدند و در روزهاي پاياني رو به افزايش بودند، مبلغان خوبي هستند. به قول يكي از دوستان مدير ميگفت اگر فرداي اختتاميه بگوييم كه براي كارگاههاي آموزشي ثبتنام ميكنيم همه ميآيند چون بهنظرم اعتماد جلب شده است. معتقدم جشنواره يك هدف دارد و آن برگزاري در حد استاندارد و ما نيز پيگير آن بوده و تا حد زيادي به آن رسيدهايم.
- امسال چه اندازه مهمان خارجي و از دستاندركاران فيلمها در جشنواره حضور داشتند؟
۱۵۰ مهمان از بيش از ۲۰ كشور جهان در 6 روز به تماشاي فيلمهاي جشنواره نشستند و از برنامههاي مختلف آن استفاده كردند.
- حضور مهمانان خارجي در جشنوارههاي ايران هميشه با بيبرنامگي همراه بوده، چه برنامههايي براي مهمانان خارجي درنظر گرفتيد؟
براي حضور مهمانان خارجي و اينكه در دقيقه 90 با كمك رايزنها و به شكل كور مهمان دعوت كنيم را از دستور كار خارج كرديم. سعي كرديم در دعوت از مهمانان خارجي به سراغ كساني برويم كه حضورشان در جشنواره مفيدتر و مؤثرتر است. از ديگر برنامهريزيهايي كه براي هر يك از مهمانان انجام داديم اين بود كه براي هر مهمان يك پروفايل باز و اطلاعاتش را وارد كرديم و بهدنبال آن، با جلسات متعددي كه داشتيم يك جدول برنامهريزيشده براي مهمانان مهم تنظيم شد. از لحظه ورود به فرودگاه تا خروج برنامهريزي كرديم كه اين موضوع براي ما 2فايده داشت؛ اول آنكه مهمانان تكليف خود را در روزهاي برگزاري جشنواره ميدانستند و دوم اينكه نهايت استفاده از حضورشان را در جشنواره ميبرديم.
قبل از برگزاري جشنواره به تيم برنامهريزي گفتم كه از نظر من مهمان كسي است كه اولا 2ويژگي داشته باشد؛ همه به اين نتيجه برسيم كه حضور مهمان در جشنواره نتيجهبخش خواهد بود و هر مهمان بتواند با حضورش در جشنواره تأثيرگذار باشد. بايد تعامل صورت گيرد و مديران ارشد جشنواره بتوانند با مهمان دعوت شده صحبت كنند. متأسفانه هميشه اين اتفاق ميافتاد كه مهمانان ميآمدند و ميرفتند و حتي كسي با آنها صحبت نميكرد. بهنظرم حضور مهمانان خارجي يك فرصت و سرمايه است و اين راهي است براي تعامل و حتي كسب تجربه بيشتر.
- ممكن است سال آينده تعداد روزهاي برگزاري جشنواره افزايش يابد؟
سال بعد ممكن است اين اتفاق بيفتد. طرحي داريم كه احتمالا و درصورت رفع نيازها، انجام ميشود؛ اينكه 2روز به جشنواره اضافه كنيم. اما اين 2روز در يك شهرستان ديگر باشد. هر سال براي 2روز مهمان شهرستان باشيم و اهداي يك بخش از جشنواره را در آن شهر برگزار كنيم اما ايستگاه اصلي در تهران باشد و مراسم افتتاحيه و اختتاميه هم در تهران برگزار شود. بهنظرم اين امر براي تمركززدايي و آشنايي با نقاط مختلف كشور ميتواند انجام شود و نتيجهبخش باشد.
- شما فيلمساز هستيد، بهطور حتم اين آغاز هنوز به نقطه دلخواه و ايدهآل نرسيده است. كار اجرايي و فيلمسازي با هم فرقي دارد؟
راستش را بگويم، واقعا دلم نميآيد كاري كه شروع شده را كنار بگذارم، هر چند اين موضوع برايم خيلي هزينه دارد. يكي از حسرتهاي من در طول برگزاري جشنواره اين بود كه فيلمها را روي پرده ببينم، درحاليكه فيلمها را با عشق و علاقه انتخاب كردم. به قول مهمانان خارجي ما بهترين مجموعههاي فيلم را انتخاب كرديم. احساس تلخي همراهم بود در كنار همه خوشحالياي كه جشنواره براي كشورم آبرو ميخرد؛ اينكه پوزيشنم بهعنوان فيلمساز دارد به يك فرد اجرايي تغيير ميكند. كمي از اين موضوع نگران هستم اما دلم نميآيد كاري را كه شروع كردهام نيمه رها كنم و سعي دارم آن را به سرانجام برسانم.
نظر شما