خاطره روح‌بخش: برای ما که نسل پشت نسل، انتظار و چشم‌به‌راه بودن را تجربه کرده‌ایم و انتظار و جشن نیمه‌ی شعبان با فرهنگ و زندگی‌مان آمیخته است، شگفت نیست که به موضوع انتظار بیندیشیم و هر بار از زاویه‌ای به آن بنگریم.

دوچرخه شماره ۸۳۰

اين روزها در آستانه‌ي تولد امام زمان‌(عج) در اين نوشته به انتظار، نگاهي مي‌اندازيم و تفاوت انتظار با حسرت و...

1. او که انتظارش را می‌کشیم، دست‌ِكم آشكارا در کنارمان نیست، این یک قانون است. معمولاً منتظر آمدن كسی نمي‌شويم که حضور دارد؛ چون در چنين حالتي انتظار معنایی ندارد. اما نبودن او یک جوری فرق می‌کند با نبودن‌های دیگر.

2. مثلاً آدم‌ها نیمه‌های بهمن‌ماه، دیگر کم‌کم در انتظار آمدن بهارند، آن‌ها همان‌طور که صبح‌ها به درخت‌های بی‌برگ و بار، و حتی شاید برف‌گرفته نگاه می‌کنند، توی دلشان، جای خالی برگ‌های تازه و سرسبز زق‌زق می‌کند، چون بهار نیست، ما در کنار بهار نیستیم، اما الآن که در میانه‌ی بهار ایستاده‌ایم و از باران‌های اردیبهشتی لذت می‌بریم، دیگر در انتظار بهار بودن بی‌معنی است.

الآن باید قدر این روزها را بدانیم و توشه‌ی بهاری‌مان را پر کنیم تا بتوانیم 9 ماه‌ِ آینده را با دل خوش، سر کنیم و دلمان برایش تنگ نشود.

3. اما نمی‌شود که در میانه‌ی تابستان انتظار بهار را کشید، شاید چون بهار دور است، خیلی دور، و نبودن بهار آن‌قدر قوی است که دیگر انتظارش را کشیدن معنایی ندارد.

پس شاید بشود گفت، ما فقط وقتی انتظار چیزی را می‌کشیم که اولین نشانه‌های آمدنش را حس می‌کنیم. درست مثل اتاق آماده و تر و تمیز مهمان، که ما را سر ذوق می‌آورد و چشممان به در دوخته می‌شود تا مهمان بیاید، یا بوی آشپزخانه‌ی مادر، که هوش از سرمان می‌برد و باعث می‌شود دائم به ساعت نگاه کنیم و منتظر باشیم کی صدایمان مي‌کند تا سر سفره بنشینیم و در کنار هم غذا بخوریم. انتظار وقتی منطقی به نظر می‌رسد که آمدن آنچه منتظرش هستیم، نزدیک به نظر برسد.

دوچرخه شماره ۸۳۰

4. انتظار از یک باور می‌آید، باور به این که آن‌چه منتظرش هستیم خواهد آمد، اگر بدانیم آن‌چه منتظرش هستیم آمدنی نیست، آن‌وقت انتظار تبدیل می‌شود به حسرت، به افسوس و اشک. هرچه‌قدر انتظار اضطراب و لبخند دارد، حسرت و افسوس پر از ناامیدی و اشک است.

هرچه‌قدر انتظار انسان را به حرکت وامی‌دارد، حسرت و افسوس باعث می‌شود آدم‌ها هیچ تکان نخورند، و سرجایشان بمانند و در یک وضعیت ثابت شوند. انتظار در خودش صبر دارد، باید صبر کنی، جلوی خودت را بگیری، لحظه‌ها، دقیقه‌ها، ساعت‌ها و روزها را یکی‌یکی طی کنی تا به آن‌چه دوست داری برسی.

حسرت هم در خودش صبر دارد، با این تفاوت که باید لحظه‌ها، دقیقه‌ها و ساعت‌ها را بپذیری، بر اندوهت از نداشتن و نرسیدن غلبه کنی تا بتوانی دوباره زندگی عادی خودت را از سر بگیری، انتظار شبیه روزهای آخر زمستان است، و حسرت چیزی شبیه روزهای آخر بهار.

در روزهای آخر زمستان، لحظه‌ها را طی می‌کنی چون می‌دانی بهار پشت در ایستاده و برایت دست تکان می‌دهد. در روزهای آخر بهار اما، باید با این‌همه طراوت خداحافظی کنی. انتظار متضاد بی‌تفاوتی نیست، بلکه انتظار در برابر ناامیدی و حسرت قرار مي‌گيرد.

5. انتظار کشیدن با آماده‌ شدن هم در ارتباط است. نمی‌شود منتظر باشی و آماده نباشی. تشنه، چشم به آسمان نمی‌ماند تا از روی بخت و اقبال، یک تکه ابر پیدا شود و بر او ببارد و تشنگی‌اش را برطرف کند، بلکه این‌طرف و آن‌طرف می‌دود و می‌گردد، بلکه چشمه‌ای، برکه‌ای، شیر آبی پیدا کند و بتواند تشنگی‌اش را برطرف کند.

با لباس خانگی نمی‌شود منتظر مهمان بود، بلکه باید لباس پوشید و آماده‌ و مرتب بود، تا هر لحظه‌ای که مهمان زنگ در را زد، زود بتوان به او خوش‌آمد گفت.

همین آماده بودن و آماده شدن است که آدم منتظر را، از آدم بی‌خیال و بی‌دغدغه متفاوت می‌کند. انتظار، یک‌جور برق، یک‌جور خاصی ناآرامی ویژه‌ی خود را دارد، که چشم‌های آدم منتظر را غرق خود می‌کند.

چشم‌های آدم‌ها، خانه‌ی انتظار و امید است، آدم‌های منتظر را، از چشم‌هایشان می‌توان شناخت.

6. انتظار، جشن هم دارد، شاید چون انتظار است که روزها را از تکراری بودن بیرون می‌آورد، و به رفتار و کارهای ما، معنا می‌دهد.

در روزهای جشن انتظار، می‌شود به انتظار جمعی‌ِ همه‌ی ما فکر کرد، می‌شود این انتظار را معنی کرد، می‌شود درباره‌اش حرف زد، شعر گفت، فیلم‌ساخت، قصه‌ نوشت.

روزهای جشن انتظار، روزهای شیرینی است، درست مثل روزهای آخر زمستان، که شیرین‌ترین روزهای سال است. در روزهایی مثل این روزها، همین روزهایی که من و تو پشت سر می‌گذاریم، شیرینی انتظار کسی دوباره‌ زیر زبانمان مزه می‌کند، که می‌دانیم خواهد آمد، انتظاری که ما را آماده کرده است به او خوش‌آمد بگوییم، انتظاری که به ما امید می‌دهد، ناآراممان می‌کند و به زندگی‌مان هیجان و معنا می‌بخشد. انتظاری شبیه انتظار کشیدن برای آمدن بهار!

کد خبر 334331

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha