شامگاه 11ارديبهشتماه 3مرد كه يكدست سياه پوشيده بودند و كلاه به سر داشتند خود را به خانهاي ويلايي در شمال پايتخت رساندند. صاحبخانه پيرزني بود كه تنها زندگي ميكرد و گاهي فرزندان و نوه هايش به ديدن او ميرفتند.
دزدان از چند روز قبل خانه پيرزن را زيرنظر گرفته بودند و حالا اطمينان داشتند كه او در خانه نيست. بنابراين از روي ديوار به داخل خانه پريدند اما درست لحظهاي كه ميخواستند وارد خانه شوند ناگهان پيرزن را مقابلشان ديدند. پيرزن با ديدن 3مرد سياهپوش جيغ كشيد و از حال رفت.
- دو ساعت بعد
پيرزن به همراه پسرش پشت در اداره آگاهي نشسته بود تا ماجراي سرقت را گزارش كند. او گفت: در اتاقم مشغول استراحت بودم كه صداهايي از داخل حياط شنيدم. فكر كردم شايد طوفان شده و وسايل حياط تكان خورده است اما يكدفعه دلم شور زد و احساس كردم كه حادثهاي رخ داده است. براي همين از اتاق بيرون رفتم و در حياط با چند مرد قوي هيكل سياهپوش روبهرو و همانجا بيهوش شدم. وقتي چشمانم را باز كردم پسر و نوهام را بالاي سرم ديدم و موضوع را برايشان تعريف كردم. وقتي خانه را جست و جو كرديم متوجه شدم كه دزدان همه دلارهايم به ارزش 12ميليون تومان به همراه ديگر لوازم باارزش را به سرقت بردهاند.
- ردپاي يك آشنا
با ثبت اين شكايت، تيمي از مأموران اداره 17پليس آگاهي تهران با دستور قاضي علي وسيله ايردموسي، بازپرس دادسراي ويژه سرقت تحقيقات خود را براي شناسايي دزدان شروع كردند. آنها در بررسي محل سرقت متوجه شدند كه ساختمان مجهز به دوربين مداربسته است. تصوير دزدان در دوربين ضبط شده بود. نوه پيرزن پس از ديدن تصاوير دزدان اظهار كرد كه يكي از سارقان كارگر اوست و حتي چندماه قبل هم در خانه مادربزرگش كار ميكرد.
همين كافي بود تا مأموران 20ارديبهشتماه مرد آشنا را در عملياتي غافلگيرانه دستگير كنند. هرچند او در ابتدا به داستانسرايي پرداخت و سعي داشت خود را بيگناه جلوه دهد اما وقتي با فيلمهاي ضبط شده روبهرو شد چارهاي جز اقرار نديد. او در بازجوييها گفت: 2سالي ميشد كه براي نوه پيرزن كار كاشيكاري ميكردم. از چند وقت پيش بدهي بالا آوردم و مجبور بودم بهخاطر شرايطي كه داشتم از دوستان و آشنايان پول قرض بگيرم. شرايط سختي داشتم تا اينكه يك شب در مغازه ماهي فروشي دوستم مشغول مصرف مواد بوديم كه فكر دزدي به سرمان زد. هم من وهم 2دوست ديگرم نياز شديدي به پول داشتيم و همين باعث شد كه من پيشنهاد سرقت از خانه پيرزن را مطرح كنم.
وي افزود: فكر كنم تحتتأثير مواد قرار گرفته بوديم كه اين نقشه را طراحي كرديم. با خودمان گفتيم تنها راهي كه ميشود يك شبه به پول رسيد سرقت است. چون ميدانستم كسي در خانه زن تنها نيست براي سرقت دست بهكار شديم، از طرفي براي مدت كوتاهي در خانه پيرزن كاركرده بودم و موقعيت آنجا را خوب ميدانستم.
دزد جوان ادامه داد: اگر يك درصد هم فكر ميكردم پيرزن داخل خانه است هرگز وارد آنجا نميشديم. ماحتي براي اطمينان چندبار زنگ خانه را به صدا درآورديم و وقتي مطمئن شديم كسي نيست از بالاي ديوار وارد حياط خانه شديم اما پس از ورود به خانه ناگهان با پيرزن روبهرو شديم كه او با ديدن ما بيهوش شد و چون نميخواستيم لو برويم به سرعت اقدام به سرقت دلارها و وسايل با ارزش كرديم.
پس از اقرار اين سارق، 2همدست ديگر وي دستگير شدند و هر سه نفر با قرار قانوني در اختيار مأموران اداره هفدهم پليس آگاهي تهران قرار گرفتند تا در تحقيقات راز سرقتهاي احتمالي ديگر آنها فاش شود.
نظر شما