چند روز قبل صاحب يك طلافروشي در بلوار آفريقا با مأموران كلانتري 103گاندي تماس گرفت و گفت كه دزدان به مغازهاش دستبرد زدهاند. چند دقيقه بيشتر از اين تماس نميگذشت كه مأموران تجسس كلانتري خود را به طلافروشي رساندند. با اينكه هيچ قفل، در و شيشهاي شكسته نشده بود اما صاحب طلافروشي ميگفت مقدار زيادي از جواهراتش سرقت شده است. او گفت: « ساعتي قبل محل كارم را ترك كردم تا همراه يكي از دوستانم براي ديدن سنگهاي قديمي به طلافروشي ديگري برويم. آن موقع برادرم كه معمولا در مغازه همراهم بود، حضور نداشت. بهخاطر همين خيلي سريع رفتم و برگشتم ولي وقتي برگشتم متوجه شدم مقدار زيادي از جواهرات سرقت شده است.»
اين مغازه به سيستم دوربينهاي مداربسته مجهز بود و بازبيني تصاوير ضبط شده ميتوانست نشان دهد كه در نبود صاحب مغازه چه اتفاقي افتاده است. بررسي اين تصاوير نشان ميداد كه درست دقايقي بعد از خروج صاحب مغازه زني جوان با استفاده از كليد در طلافروشي را باز كرده و با خونسردي وارد مغازه شده و يك سيني انگشتر و چند گردنبند را برداشته و از آنجا خارج ميشود. مرد طلافروش اين زن را نميشناخت و معلوم نبود او كليد طلافروشي را از كجا آورده است. اما يك نكته براي مأموران مسجل شد:«پاي يك آشنا در ميان است.»
- اولين سرنخ
افسران تجسس كلانتري در جريان بررسيهاي خود فرضيههاي مختلفي را مورد بررسي قرار دادند و فهرستي از مظنونان تهيه كردند اما در اين ميان بررسي تصاوير دوربينهاي مداربستهاي كه در اطراف طلافروشي نصب شده بود سرنخ تازهاي به آنها داد. اين تصاوير زن سارق را نشان ميداد كه در اطراف طلافروشي براي يك لحظه با يك مرد روبهرو شده است. آنها براي چند ثانيه با ايما و اشاره با يكديگر صحبت كرده بودند و همين تصوير ميتوانست سرنخ سرقت از طلافروشي را در اختيار پليس قرار دهد. وقتي همين چند ثانيه فيلم به مالباخته نشان داده شد او گفت مردي كه با زن جوان در تصاوير ديده ميشود يكي از دوستان صميمياش است. او گفت:« اين مرد با من روابط صميمي و نزديكي دارد. او هـــمان فردي است كه براي ديدن سنگهاي قديمي همراهش رفته بودم و وقتي برگشتم فهميدم به مغازهام دستبرد زده شد.»
- افشاي نقشه سرقت
اطلاعات بهدست آمده نشان ميداد بهاحتمال زياد دوست صميمي مرد طلافروش در اين سرقت دست دارد. به اين ترتيب وي بازداشت شد و در اعترافاتش به طراحي نقشه اين سرقت اقرار كرد. او گفت: «من و نامزدم قصد داشتيم يك خودروي لوكس بخريم اما پول كافي نداشتيم. وقتي با يكديگر صحبت كرديم به اين نتيجه رسيديم كه با سرقت از طلافروشي دوستم اين پول را بهدست بياوريم. براي اين كار 3روز تحقيق كرديم تا اينكه نقشه مان كامل شد.
يك روز وقتي به طلافروشي رفته بودم دور از چشم دوستم كليدش را برداشتم و از روي آن كليد يدك ساختم. در ادامه مرحله بعدي نقشه را اجرا كرديم. دوستم همراه برادرش در طلافروشي كار ميكرد و ميدانستم كه آن روز برادرش سركار نميآيد. به همين دليل سراغش رفتم و به او اصرار كردم تا همراهم بيايد تا سنگهاي قيمتي نشانش دهم.
او هم قبول كرد و درست در همان ساعت نامزدم با كليدهايي كه در اختيارش گذاشته بودم وارد طلافروشي شد و طلاها را سرقت كرد. » با اعترافات اين مرد مأموران راهي مخفيگاه زن سارق شدند و او را دستگير كردند. در جريان بازرسي از مخفيگاه اين زن مأموران توانستند 29انگشتر و 2رشته گردنبند طلا كشف كنند. سرگرد محمد افشاري، رئيسكلانتري 103گاندي با اعلام اين خبر به همشهري گفت: «هماكنون 2متهم با صدور قرار قانوني در بازداشت به سر ميبرند و تحقيقات تكميلي از آنها ادامه دارد.»
نظر شما