مستأجر جوان برای تصاحب گاراژ ۳ میلیاردی، نقشه جنایت کشید. او پس از ربودن صاحب گاراژ به زور از او امضا و اثر انگشت گرفت و در نهایت وی را با همدستی دوستش به قتل رساند تا بتواند نیمی از گاراژ را تصاحب کند.

حوادث

تحقيقات در اين پرونده از ششم ارديبهشت‌ماه امسال، همزمان با ناپديد‌شدن مرد 52ساله‌اي به نام ايرج شروع شد. برادر ايرج به مأموران گفت: برادرم از چند روز پيش به طرز مرموزي ناپديد شده است و موبايلش را پاسخ نمي‌دهد. اين در حالي است كه هيچ‌كس از آشنايان و دوستان خبري از او ندارند. برادرم به‌تنهايي در خانه‌اش در منطقه سعادت‌آباد زندگي مي‌كرد و مالك گاراژي در تهرانسر است كه آنجا را مدتي قبل اجاره داده بود.

اين اواخر مي‌گفت قسمتي از سقف گاراژ نياز به تعميرات اساسي دارد كه با كمك مستأجر آنجا در تدارك بازسازي گاراژ بود. اما حالا چند روزي است كه از او خبري نيست و غيبت طولاني او مرا نگران كرد، چرا كه او معمولا هرجا مي‌رفت مرا در جريان قرار مي‌داد و مطمئنم اتفاقي برايش افتاده است. گروهي از افسران اداره يازدهم پليس آگاهي تهران با دستور قاضي آرش سيفي، بازپرس شعبه چهارم دادسراي جنايي تهران جست‌وجو براي پيدا‌كردن ردي از مرد ناپديد‌شده را شروع كردند.

تيم تحقيق در نخستين قدم راهي محل زندگي ايرج شد. در تحقيق از همسايه‌ها مشخص شد كه اين مرد آخرين بار 27فروردين‌ماه با خودروي 206خود از خانه‌اش خارج شده و ديگر بازنگشته است. كارآگاهان در مرحله بعدي به گاراژ وي رفتند و به تحقيق از سيروس، مستأجر 34ساله گاراژ پرداختند.

وي چنين گفت: ايرج 27فروردين به گاراژ آمد تا درخصوص هزينه تعميرات سقف و نحوه بازسازي آن صحبت كنيم. همان موقع فردي با او تماس گرفت و مشغول صحبت با موبايلش شد. وقتي تلفن را قطع كرد، از من خواست تا خودروي او را به منطقه اكباتان ببرم و به زني تحويل بدهم. من هم عصر همان روز در شهرك اكباتان، خودرو را تحويل همان زن دادم و ديگر ايرج را نديدم و اطلاعي از سرنوشت او ندارم.

  • ادعاي عجيب

هنوز راز سرنوشت ايرج در هاله‌اي از ابهام بود و در چنين شرايطي شماره پلاك خودروي وي در سيستم جامع پليس ثبت شد تا اينكه چند روز بعد خودروي 206 مرد ناپديد شده در شهرك اكباتان كشف شد. همزمان اطلاعات تازه‌اي در اختيار تيم تحقيق قرار گرفت كه نشان مي‌داد سيروس مستأجر گاراژ 3دانگ گاراژ را از ايرج پيش از ناپديد شدن ناگهاني او خريده است. اين در حالي بود كه برادر ايرج مي‌گفت از اين معامله خبر نداشته و محال بود كه برادرش چيزي به او نگويد.

همين كافي بود تا مأموران به مستأجر گاراژ مشكوك شوند. او بار ديگر تحت بازجويي‌ قرار گرفت و اين بار گفت: ايرج از مدتي قبل پيشنهاد خريد 3دانگ گاراژ را مطرح كرده بود و من هم قبول كرده بودم. قيمت 3دانگ گاراژ 800ميليون بود كه پس از توافق دو‌طرف قولنامه‌اي تنظيم كرديم و من در قبال خريد اين سه دانگ، قطعات يدكي خودرو به همين مبلغ تحويلش دادم.

مرد جوان براي اثبات ادعايش مدارك و قولنامه هم داشت؛ مداركي كه با امضا و اثر انگشت ايرج تنظيم شده بود.درحالي‌كه برادر ايرج اصرار داشت كه او هيچ نياز مالي نداشته و محال بوده كه بخواهد گاراژ را بفروشند، مأموران بررسي‌هاي خود را در اين زمينه متمركز كردند. تحقيقات نشان مي‌داد كه ارزش گاراژ آنطور كه سيروس گفته بود نبود و آنجا 3ميليارد تومان مي‌ارزيد. از سوي ديگر سيروس مداركي درخصوص تحويل قطعات يدكي خودرو به ايرج نداشت.

  • اعتراف به جنايت

همه شواهد حكايت از اين داشت كه سيروس راز ناپديد‌شدن صاحب گاراژ را مي‌داند. كارآگاهان در ادامه تحقيقات متوجه شدند كه سيروس همزمان با ناپديد‌شدن ايرج مسافرتي به شهرستان ساوه داشته كه به شاگرد گاراژ تأكيد كرده بود به كسي درخصوص سفر يكروزه او حرفي نزد. وقتي قطعات پازل در كنار هم قرار گرفت ديگر شكي براي پليس باقي نماند كه سيروس سعي در پنهان‌كردن حقايق دارد.

به اين ترتيب وي 12خرداد‌ماه با دستور قاضي جنايي دستگير شد و پس از چند روز سكوت سرانجام راز قتل ايرج را فاش كرد. او در ابتدا گفت كه يكي از دوستانش به نام حسام دست به جنايت زده است: «دوستم حسام در كار قاچاق اسلحه است و روز حادثه به همراه ايرج به باغي در شهرستان ساوه رفتيم. ايرج قصد معامله با حسام را داشت و مي‌خواست از او اسلحه بخرد. وقتي به باغ رسيديم، من براي استراحت در باغ ماندم اما حسام و ايرج براي ديدن اسلحه از باغ خارج شدند. عصر آن روز حسام تنهايي به باغ برگشت و مدعي شد كه ايرج را به قتل رسانده است و اگر در اين خصوص با كسي حرفي بزنم مرا هم مي‌كشد.»

پس از اقرار وي مأموران حسام را دستگير كردند و او در بازجويي‌ها منكر خريد و فروش سلاح شد و گفت: سيروس از قبل نقشه قتل ايرج را كشيده بود. روز حادثه به بهانه صحبت‌كردن با ايرج درخصوص نحوه بازسازي سقف گاراژ وي را به باغي در ساوه دعوت كرد. در آنجا با كمك سيروس دست و پايش را بستيم و با تهديد از او خواستيم تا پاي برگه قولنامه فروش 3دانگ گاراژ را امضا كند و اثر انگشت بزند.

قرارمان فقط همين بود اما بعد سيروس مدعي شد كه اگر ايرج را آزاد كنيم، او شكايت مي‌كند و گير مي‌افتيم. او گفت كه بايد ايرج را به قتل برسانيم. من هم قبول كردم و پس از خفه كردن او، جسدش را به نزديكي روستايي به نام اصفهانك در شهرستان ساوه برديم و دفن كرديم. ماشينش را هم در شهرك اكباتان رها كرديم.پس از اقرار متهمان، مأموران با دستور قاضي سيفي، راهي شهرستان ساوه شدند و ساعت 8:30صبح 21خرداد‌ماه جسد صاحب گاراژ را داخل گوال 2متري كشف كردند.سرهنگ كارآگاه حميد مكرم، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران گفت: هر دو متهم براي انجام تحقيقات تكميلي در اختيار ماموران اداره دهم پليس آگاهي تهران قرار گرفته‌اند.

کد خبر 336694

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha