15 روز از این ماجرا میگذشت و حال زن سالخورده رو به بهبودی گذاشته بود که یک روز دختر جوان روزنامهای را دید و تصمیم گرفت خود را با مطالعه آن سرگرم کند.
هنگامی که وی مشغول ورق زدن روزنامه بود ناگهان چشمش به یک آگهی حراج اثاثیه منزل و عتیقه افتاد.
در این آگهی آمده بود که ساکنان خانهای در شمال تهران به خاطر سفر به خارج از کشور تمامی اثاثیه منزل از جمله عتیقههای با ارزش خود را حراج کردهاند.
اما چیزی که دختر جوان را شوکه کرد شماره تلفنی بود که در این آگهی درج شده بود تا مشتریان با آن تماس بگیرند.
او وقتی دید شماره تلفن محل حراجی، شماره تلفن خانه مادر سالخوردهاش است به سرعت عازم خانه وی شد اما پس از ورود به خانه متوجه شد در خانه باز است و تمامی اثاثیه منزل و عتیقههای گرانقیمتی که متعلق به سالیان دور بود به سرقت رفتهاند.
بنابراین ماجرا را به پلیس اطلاع داد و به این ترتیب تحقیقات مأموران برای شناسایی راز این سرقت آغاز شد.
مأموران در بررسیهای خود دریافتند سارقان پس از مطلع شدن از رفتن زن سالخورده به خانه دخترش اقدام به انتشار آگهی فروش لوازم منزل و عتیقههای او در روزنامه کرده و از این طریق اموال او را به مشتریان فروخته اند. لذا برای یافتن ردی از سارقان، تحقیق از همسایهها را آغاز کردند.
در این تحقیقات همسایههای زن سالخورده مدعی شدند که تنها شاهد ورود و خروج مشتریان به این خانه بودهاند و آنها را دیدهاند که پس از خرید لوازم مختلف و عتیقههای گرانقیمت، از خانه پیرزن خارج شدهاند اما هیچگاه تصور نمیکردند که فروشندگان، کسانی به جز زن سالخورده و دخترش باشند.
با به دست آمدن این اطلاعات در حالی که پلیس نتوانسته بود سرنخی از سارقان ناشناس به دست آورد، مأموران عازم سمساریهایی شدند که احتمال میرفت مشتریان لوازم خانه و عتیقههای پیرزن باشند اما در بازرسی لوازم مغازههای آنها هیچ ردی از اموال مسروقه به دست نیامد.
بنابراین به دستور بازپرس شعبه 4 دادسرای ناحیه یک، تحقیقات کارآگاهان روی شواهد دیگر آغاز شد و رسیدگی به ماجرای این سرقت در دادسرا ادامه دارد.