ساعت 18يكشنبه اهالي ساختماني در غرب پايتخت صداي جيغ و فرياد زنانهاي را از داخل پاركينگ شنيدند و سراسيمه از خانههايشان بيرون رفتند.دختري جوان كه از ساكنان ساختمان بود خونآلود روي زمين افتاده بود و در چنين شرايطي همسايهها با پليس و اورژانس تماس گرفتند. طولي نكشيد كه مأموران كلانتري 150تهرانسر به همراه اورژانس در پاركينگ ساختمان حاضر شدند و پس از انجام معاينات اوليه مشخص شد كه دختر جوان جان باخته است.
در چنين شرايطي گزارش قتل وي به قاضي مرادي كشيك جنايي پايتخت مخابره شد و او به همراه تيم تجسس پليس آگاهي در محل جنايت حاضر شد. تحقيقات حكايت از اين داشت كه قرباني 21ساله بوده و با ضربات چاقو به قتل رسيده است. از سوي ديگر در بررسيها مشخص شد كه او دانشجوي رشته علوم تغذيه بوده و به گفته اهالي ساختمان دختر نجيب و آرامي بود كه با هيچكس خصومتي نداشت.
از سوي ديگر با توجه به اينكه جنايت در پاركينگ ساختمان رخ داده بود بهنظر ميرسيد شخص آشنايي به راحتي وارد ساختمان شده و در درگيري با ضربات چاقو او را كشته است. اما هنوز معلوم نبود قاتل چهكسي است.در چنين شرايطي، قاضي جنايي دستور انتقال جسد دختر جوان به پزشكي قانوني را صادر كرد و تيمي از كارآگاهان ويژه قتل اداره دهم مأمور شدند تا ردي از عامل جنايت بهدست آورند.
- يك ساعت بعد
درحاليكه تحقيقات پليسي براي دستگيري قاتل فراري ادامه داشت يك ساعت پس از جنايت پسري آشنا به كلانتري تهرانسر رفت و عنوان كرد كه بهخاطر شكست عشقي، دختر همسايه را به قتل رسانده است. اين پسر24ساله به مأموران گفت: 4سال پيش با مهناز آشنا شدم. با او در يك ساختمان زندگي ميكرديم و همسايه ديوار به ديوار بوديم. در اين مدت همه فكرم مهناز بود و قصد ازدواج با او را داشتم.
مدام به او ابراز علاقه ميكردم اما احساس ميكردم مهناز علاقهاي به من ندارد. وي ادامه داد: دختر همسايه رفتارهاي خوبي با من نداشت تا اينكه اين اواخر متوجه شدم پسرجواني از او خواستگاري كرده است. به مهناز زنگ زدم و از او خواستگاري كردم اما مدعي شد كه فعلا قصد ازدواج ندارد. همين باعث شد كه بيشتر از او كينه به دل بگيرم. چرا كه گمان كردم ميخواهد با همان پسري كه از او خواستگاري كرده ازدواج كند. آنجا بود كه نقشه انتقامجويي كشيدم و آن را اجرا كردم.
وي درخصوص جنايت گفت: ساعتي قبل از حادثه از آشپزخانه خانهمان چاقويي برداشتم و پس از آن به مهناز زنگ زدم. به او گفتم برايش هديه خريدهام و به اين بهانه، او را به پاركينگ ساختمان كشاندم. زماني كه او رسيد در يك لحظه با چاقو ضرباتي به او زدم و وقتي شروع كرد به جيغ و فرياد كشيدن، از ساختمان فرار كردم. بعد از گذشت دقايقي اما تصميم گرفتم خودم را به پليس معرفي كنم.به گزارش همشهري، هماكنون پسرجوان براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار مأموران اداره دهم پليس آگاهي پايتخت قرار گرفته است.
نظر شما