صهيونيستها ساختار اقتصادي خود را مبتني بر يك درگيري دائمي با صاحبان اصلي اين سرزمين تعريف كردهاند و اساسا سيستمهاي نظامي و تسليحاتي براي تلآويو حكم محصولاتي مهمتر از نان شب را دارد؛ مسئلهاي كه نحوه هزينه كرد در ماجراي سيستم دفاع موشكي «گنبد آهنين» مؤيد آن است. از طرف ديگر، ساكنان مناطق اشغالي نظير كرانه باختري و همچنين منطقه مورد محاصره غزه، تمام زيرساختهاي اقتصادي خود را در اثر تهاجم نظامي صهيونيستها از دست دادهاند و بهدنبال ادامه حيات اقتصادي در مسيرهاي جايگزين هستند. همه اين عوامل در كنار هم سبب شده تا اين زخم كهنه 70ساله تبديل به آزمايشگاه نظريههاي اقتصادي در حوزه جهانيشدن يا استقلال ملي شود؛ منطقهاي كه بد نيست به مناسبت روز جهاني قدس، نگاهي به ساختار اقتصادي آن داشته باشيم.
- فلسطين اشغالي
قبل از اشغال
اقتصاد فلسطين در دوره قبل از اشغال تا سال 1948، يكي از اقتصادهاي غني جهان بوده است. فلسطين در موقعيت جغرافيايي و طبيعي خوب و حاصلخيزي قرار دارد و تاريخ اين كشور نشان ميدهد كه تعداد زيادي از مردم به كشاورزي و فعاليت در صنعت مشغول بودهاند. آنها البته به فعاليتهاي محلي ديگري كه اصطلاحا به آنها صنايع تبديلي گفته ميشود هم مشغول بودهاند؛ بهعنوان مثال، صنعت روغنگيري يا روغنكشي كه از محصولات كشاورزي مثل زيتون و گياه آفتابگردان استخراج ميشده است. كارگاههاي روزانه اين روغنكشيها، چيزي حدود 150تا 200كيلوگرم و كارگاههاي بزرگ بين 2هزار تا 3هزاركيلوگرم در روز روغن توليد ميكردهاند؛ آنقدر كه اين مقدار به 8هزارتن در سال ميرسيده. صنعت صابونسازي هم در فلسطين رواج داشته است. در شهر نابلس، تقريبا حدود30كارخانه صابونسازي وجود داشته كه آمارش توليد سالانه 200هزار تن را نشان ميدهد. تا اينجا همهچيز در سيستم اقتصاد فلسطين خوب بوده تا اينكه يهوديان بهطور غيرقابل كنترلي، با كمك صهيونيستها به فلسطين مهاجرت ميكنند.
از 1948تا آغاز انتفاضه
از سال 1948 و با اشغال بخشهاي صنعتي فلسطين توسط رژيم صهيونيستي، اقتصاد بخش عربي فلسطين پس از يك دوره صعود و رونق، با مشكلات زيادي روبهرو شد. ورشكستگي اقتصادي فلسطين، يكي از مسائلي بود كه ميتوانست رژيم صهيونيستي را به اهدافش برساند و همين هم شد. اول از همه از فروش و صادرات محصولات فلسطيني به خارج از كشور جلوگيري كردند و بعد از آن هم، تخريب زمينهاي كشاورزي و غارت و تحريمها شروع شد. در آن زمان، حتي به كارگرهاي فلسطيني هم اجازه سركار رفتن نميدادند. اين ماجراها آنقدر ادامه داشت كه توليدات داخلي فلسطين از 100درصد به 55درصد و ميانگين بيكاري در كشوري كه تا قبل از اين 10درصد بود، به 50درصد رسيد. بدهيهاي كشور هم از 607ميليون دلار به 1227ميليون دلار رسيد. نهايت همه اينها، از فلسطين كشوري شكننده و وابسته به رژيم صهيونيستي ساخت.
درسالهاي1994تا 2003
در اين سالها، ورشكستگي فلسطين به اوج خودش رسيد، تاجايي كه اين وضعيت اقتصادي خراب، بهطور مستقيم روي زندگي روزمره مردم اثر گذاشت و سطح معيشت مردم در سال 2002 به نسبت سال 1993 افت محسوسي داشت. نتيجه همه اينها چيزي جز تورم، افزايش قيمتها، كاهش دستمزد و توزيع ناعادلانه ثروت نبود. در اين سالها چون مرجع رسمي و قانونياي وجود نداشت، قيمت كالاها در بازارهاي فلسطيني و صهيونيستي يكي بود، بدون اينكه تفاوت درآمد سالانه يك صهيونيست كه 16هزار دلار بود با درآمد يك فلسطيني كه 952دلار بود درنظر گرفته شود. همين موضوع باعث ميشد تا اقتصاد فلسطين بيشتر از گذشته دچار ركود شود. آنقدر اين روند نابساماني ادامه داشت تا كلمه فقر، بهترين واژه براي توصيف زندگي مردم فلسطين شد، بهطوري كه فقر از 21درصد مجموع جمعيت فلسطين در سال 1999 به 60درصد آنها در سال 2002 رسيد.
وضعيت نيروي كارفلسطيني
براساس آمارهايي كه در پايان سال 2003ميلادي منتشرشد، نيروي كار شاغل فلسطيني، تقريبا 20درصد از مجموع مردم كرانه باختري و نوار غزه را شامل ميشود كه در مقايسه با برخي كشورهاي عربي مثل مصر آمار خوبي نيست. در مصر، نيروي كار شاغل بيش از 30درصد جمعيت است. همچنين آمارها نشان ميدهد كه حدود 60تا 65درصد از نيروي كار شاغل در فلسطين در بخش خصوصي كار ميكنند و بقيه آن در بخش دولتي(حكومت خودگردان و نهادهاي وابسته)، آژانس امدادرساني و مؤسسههاي غيردولتي غيرانتفاعي فعاليت دارند. جمعبندي اينكه، 60درصد از نيروي آماده بهكار فلسطيني بيكار هستند.
- رژيم صهيونيستي
تكيهگاهي به نام آمريكا
بر مبناي گزارشي كه جديدا مؤسسه تحقيقات بينالمللي صلح استكهلم ارائه داده، 10كشور عربستانسعودي، رژيم صهيونيستي، روسيه، ايالات متحده آمريكا، هند، فرانسه، تركيه، بريتانيا، چين و استراليا، بيشترين ميزان هزينههاي نظامي را نسبت به توليد ناخالص داخليشان داشتهاند. حضور رژيم صهيونيستي در جايگاه دوم، نشان ميدهد كه صهيونيستها تا حدي به آن اهدافي كه ميخواستهاند، رسيدهاند. واقعيت اين است كه اگر رژيم صهيونيستي، امروز در جايگاه دوم قرار ميگيرد، بخش وسيعي از دليل آن، به حمايتهاي هميشگي آمريكا از اين رژيم اشغالگر برميگردد. البته همين حمايتها باعث شده تا ميلياردها دلار هزينه بر مالياتدهندگان آمريكايي تحميل شود.
جنگ نابرابر
واقعيتي كه بر همه روشن است اين است كه ارتش رژيم صهيونيستي را مالياتدهندگان آمريكايي تجهيز ميكنند. از جنگ اكتبر 1973تا حالا، واشنگتن كمكهاي بسيار زيادي در اختيار رژيمصهيونيستي قرار داده است. اين رژيم، بزرگترين دريافتكننده كمكهاي سالانه اقتصادي و نظامي و بزرگترين دريافتكننده مجموع كمكهاي اقتصادي و نظامي از آمريكاست. بهعنوان مثال يكي از آمارها نشان ميدهد كه مجموع كمكهاي مستقيم آمريكا به رژيم اشغالگر قدس در سال 2003، چيزي حدود 140ميليارد دلار بوده است. اين رقم تقريبا يكپنجم كمكهاي خارجي آمريكاست؛ يعني اگر بخواهيم بهطور فردي حساب كنيم، آمريكا سالانه حدود 17500 دلار به هر تبعه رژيم صهيونيستي اهدا ميكند. همين است كه اين رژيم از نظر صنعتي، در سطح كرهجنوبي و اسپانيا محسوب ميشود. نكته جالب اين است كه در 20سال گذشته، آمريكا كمكم همه كمكهاي مالياش به رژيم صهيونيستي را تبديل به كمكهاي نظامي كرده است. در واقع صنايع تسليحاتي اشغالگران قدس، به لطف كمكهاي آمريكا، تبديل به يكي از بزرگترين صنايع تسليحاتي جهان شده است. بين سالهاي 2001 تا 2008، رژيم صهيونيستي يكي از بزرگترين صادركنندگان تسليحات در جهان بوده و در مجموع، چيزي حدود 9/9ميليارد دلار صادرات تسليحاتي داشته است.
دولت در برابر ملت آمريكا
در طول اين سالها، نظرسنجيهاي متعددي بين مردم آمريكا درباره رابطه كشورشان با رژيم صهيونيستي و فلسطين انجام شده است. نتيجه اكثر آنها هم يكچيز بوده؛ اينكه مردم آمريكا دوست دارند كشورشان در جنگ بين صهيونيستها و فلسطين بيطرف باشد و كمك مالي به اشغالگران قدس نداشته باشد. اما هيچوقت به اين خواسته مردم اهميتي داده نشده است. درنظرسنجي يكي از مؤسسات معتبر آمريكا، 71درصد آمريكاييها مخالف حمايت آمريكا از رژيم صهيونيستي بودهاند.
پايان اقتصاد خوب
البته حالا تقريبا اوضاع در حال تغيير است و رژيم صهيونيستي ديگر آن روزهاي خوبش را ندارد. اقتصاد رژيم صهيونيستي، روزبهروز وضعش وخيمتر ميشود. طولانيشدن جنگها و افزايش غيرقابل پيشبيني خسارتهاي مالي و فيزيكي در اين دوره، باعث شده است تا اقتصاد رژيم صهيونيستي با 12ميليارد دلار كسري بودجه روبهرو شود. اين ماجرا آنقدر جدي است كه يكي از روزنامههاي متعصب تلآويو هم به آينده اين كشور خوشبين نيست؛ «هزينههايي به اسرائيل تحميل شده است كه تهديدي براي آينده اقتصادي اسرائيل است. اين هزينهها در شرايطي كه اسرائيل بهشدت تحتتأثير بحران اقتصادي جهاني، با مشكلات مالي روبهروست، عاقبت، زمينه را براي سقوط چهارچوب اقتصادي اسرائيل فراهم خواهد كرد.»
نظر شما