چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۵ - ۰۵:۵۵
۰ نفر

همشهری آنلاین: آثار برجام، زد و خوردهای باندی و... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله‌های برخی از روزنامه‌های چهارشنبه-۲۳ تیر-جای گرفتند.

حسین پایا در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر« افکار عمومی و بازسازی اعتماد» نوشت: 

روزنامه شرق؛۲۳ تیر

می‌دانیم مطابق قانون گرشام (Gersham's Law) در اقتصاد هرگاه مسکوکات و پول‌های سکه‌ای مبادله شود، پول بد، پول خوب را از رواج می‌اندازد. این قانون اقتصادی به‌سادگی می‌گوید، سکه‌ای که ارزش آلیاژش با ارزش اسمی‌اش یکسان نیست (پول بد) می‌تواند به‌سرعت جای سکه‌ای را که ارزش آلیاژش با ارزش اسمی‌اش برابر است (پول خوب) بگیرد. در مبادله اجتماعی میان این دو نوع سکه، چون در ظاهر ارزش اسمی سکه خوب و بد یکسان است ولی در عیار ساختشان متفاوت‌اند، افراد پول خوب را به‌خاطر ارزش ذاتی‌اش از مبادله خارج مي‌کنند و پول بد را جایگزینش می‌کنند. پول کم‌ارزش چنان رایج می‌شود که دیگر جایی برای توزیع پول باارزش باقی نمی‌گذارد.

این قانون را عینا می‌توان به حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی نیز سرایت داد. رواج بعضی از شایعه‌ها و خبرها در سیاست و اجتماع از قانون گرشام تبعیت می‌کند. یک شایعه و خبر کم‌ارزش و نازل، جا را برای خبری مهم و حیاتی تنگ می‌کند و با آن‌، چنان معامله می‌کند که محتوای خبر حیاتی به حاشیه هُل داده می‌شود تا اساسا فراموش شود. جایگزینی خبر با محتوای ارزشی کم و کمتر تعیین‌کننده، خود را در عرصه افکار عمومی آن‌قدر شاخ و برگ می‌دهد و بر افکار مسلط می‌شود، تا اذهان، خبر تعیین‌کننده و باارزش را در تبادل اطلاعاتشان نادیده بگیرند. آن‌گاه است که در افکار عمومی اولویت‌ها جابه‌جا می‌شود؛ به‌جای حساسیت به موضوع و مسئله‌ای که سرنوشت ملی به آن قائم و وابسته است، خبر و مسئله‌ای توزیع می‌شود و...رواج می‌یابد که به‌مراتب کم‌اهمیت‌تر و از درجه تأثیر نازل‌تری برخوردار است.  در انبوه ماجراجویی‌هایی که دولت نهم و دهم بر پیکر کشور تحمیل کرد، امنیت ملی تا مرز و لبه پرتگاه جنگ پیش رفت و سرمایه فوق‌تصور ٧٠٠‌ میلیارددلاری از فروش نفت در تاریک‌خانه دروغ، سوءتدبیر و تحقیر ملی گم و گور شد. هم‌سرایان و حامیان دولت پیشین و اعضای آن همچنان با استعدادی شگرف در پوست‌کلفتی، مدعیانه دستاورد شوم خودشان را با فرافکنی به گردن دولت بعد از خود می‌اندازند و از ادامه سیاست تخریبی خود ابایی ندارند.

آنان اعتراف نمی‌کنند حذف سازمان برنامه و بودجه برای کشور چه عواقبی به بار آورد. نمی‌گویند با تعطیل‌کردن این سازمان، هرگونه نظارت بر تعیین دستمزدها و حقوق‌های دولتی و معیار انتخاب افراد در دوایر استخدامی دولت برحسب شایستگی و کارآمدی را یک‌شبه دود کردند و به هوا فرستادند.  اکنون کسانی که از این عواقب مخرب مطلع بودند و از زیانش برای منافع عمومی آگاهی داشتند و عمدا و منافع‌جویانه در هم‌پیمانی با دولت پیشین سکوت پیشه کردند، دستمزدهایی را که سلیقه‌گرایانه و قبیله‌گرایانه به صورتی قانونی درآوردند، در دولت یازدهم به‌عنوان خبری بحران‌ساز و نشانه انحرافی عظیم و فسادی عمیم رونمایی کردند. با محدود نگاه‌داشتن آن به چند مورد در دولت، غوغایی از افشاگری بر ضد دولت به راه انداختند. بدون آنکه بخواهند منطق این افشاگری را از دولت دکتر روحانی فراتر ببرند. افشای فیش‌های حقوقی با مهندسی محدود نسبت‌دادن به دولت تدبیر و امید، به کانون خبری فراگیر در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی درآمده است.

بدون آنکه از علت‌یابی و چرایی تعطیلی عامدانه سازمان برنامه و بودجه و چاله سیاهی که از آن٧٠٠‌میلیارد دلار که تاکنون سرنوشت نامعلومی یافته است و بانی حوادثی مانند فیش‌های حقوقی بوده است، سراغی بگیرند. جابه‌جایی مسئله و خبری اصلی با متفرعات آن.  آری فیش‌های حقوقی دست‌پخت تعطیل‌کردن سازمان برنامه و بودجه در دولت پیشین بوده است؛ ساختاری که با کنارگذاشتنش و غیبتش، درآمد ٧٠٠ میلیارددلاری دولت نهم و دهم معلوم نشد در کدام ناکجاآباد میل‌وحیف شد و مردم را از مواهبش محروم کرد. به‌جای بررسی و وارسی از سرمایه غیرقابل‌قیاس ملی که چه شد، کجا رفت و چرا کشور با داشتن چنین منبع عظیمی، دارای بالاترین نرخ بی‌کاری، حاشیه‌نشینی، تورم و نابودی زیرساخت‌های اقتصادی در دولت احمدی‌نژاد به حال خویش رها شد؟ رقم این سرمایه ملی آن‌قدر چشمگیر و رویایی است که حتی تحریم‌ها نمی‌توانستند اوضاع کشور را به روزگاری بیندازند که دکتر روحانی از آن با تعبیر آوارشدنی که نیاز به آواربرداری دارد یاد کرد.  مطابق قانون گرشام، خبر و مسئله اساسی و ملی برای آنکه سرگردان و بی‌پاسخ بماند و وجدان عمومی آن را به طاق نسیان بسپارد، لازم است با پسماندها و محصولات فرعی‌اش جابه‌جا و عوض شود.

اذهان عمومی را به‌سوی اخبار فیش‌های حقوقی ٢٠ و ٣٠‌میلیون تومانی جلب و مات کردند؛ ماتِ خبری که در برابر آنچه واقعا باید پیگیری شود قطره نیز به حساب نمی‌آید و هم با پنهان‌نگه‌داشتن ضایع‌سازی کلان منافع عمومی، مردم را برای دانستن حقوقشان در این بازی شطرنج، مات کردند. باز به یاد داریم در دولت پیشین به‌جای پیگیری مطالبات عظیم ملی که در تاریک‌خانه‌ها بی‌پاسخ می‌ماند، به مسئله ادبیات و گفتار سبک و خفیف رئیس دولت نهم و دهم مانند آب را بریز آنجا... و... با آب‌وتاب بها داده و پررنگ می‌شد، آن‌هم برای حجاب‌کشیدن بر افکار عمومی. یعنی برای پوشاندن صد عیب نهان، پیروی از همین قانون گرشام در دستور کار قرار داشت، چنان‌که امروز حساسیت افکار عمومی نسبت به تبعیض، بی‌عدالتی و میل‌وحیف اموال عمومی بحق و ستودنی است، اما باید مراقب بود با تعویض و جابه‌جایی کپی به‌جای اصل و حاشیه به‌جای متن از روحیه حق‌طلبی ملت سوءاستفاده نشود و از طریق باژگونه‌نمایی، حقوق اصلی و بنیادین مردم بیش از پیش ضایع نشود و در تاریکی پوشیده نماند. 


٢. راست است که دولت دکتر روحانی در برابر خبر فیش‌های حقوقی واکنشی دیرهنگام بروز داد. اما خوشبختانه در برابر این پدیده کسانی در دولت استعفا کردند و بخشی از این حقوق به صندوق دولت بازگشت و دولت از مردم عذرخواهی کرد. با تأکید مقام معظم رهبری قطعا پیگیری‌های دولت جدی‌تر ادامه خواهد یافت و گزارشش به صاحبان حق یعنی مردم ارائه خواهد شد. پدیده‌ای که در دولت پیشین از جنس محالات و آرزوهای درگوررفته محسوب می‌شد.

نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت، این است که حقوق‌های نامتعارف تحت دستورالعمل‌های دولت پیشین، وجه قانونی داشت. ضروری است این حساسیت به کلیه نهادهای نظام گسترده شود. توجه شود به پرداخت‌هایی که هم نامتعارفند و هم غیرقانونی و از هیچ ضابطه و دستورالعملی پیروی نمی‌کنند. منطق شفاف‌سازی و پرده‌گرفتن از ابهام و تاریکی برای همه نهادها به یکسان رخ دهد. قوه‌مجریه می‌تواند بانی و ناظر این شفاف‌سازی و مسئول ارائه گزارش به مردم باشد. در این میان نباید نهادی از نهاد دیگر، نهادتر و ویژه‌تر به شمار آید و خود را از نظارت و بازرسی مصون و محفوظ شمارد. چنانکه این منطقِ به حق، برای بازنگری و تصحیح پرداخت‌های حقوقی به همه نهادها سرایت کند، آنگاه می‌توان گفت هیاهوی به وجودآمده در مسیر درستی به جریان افتاده است. اما اگر چنین نشود و افشاگری در سطح دولت دکتر روحانی محدود شود، باید برحسب قانون گرشام آگاه باشیم، قضیه افشاگری فیش‌های حقوقی ارتباطی به صیانت از منافع ملی ندارد. غرض پشت آن و تحت‌الشعاع این دست افشاگری‌ها، ایجاد بی‌اعتمادی و متزلزل‌ساختن رکن امید و ناکارآمد جلوه‌دادن تدبیر آن برای یک دوره‌ای ساختن دولت تدبیر و امید است. با نشاندن عرضی بر جای ذاتی و فرع به جای اصل، ناکام‌گذاشتن دولت یازدهم در انتخابات سال ٩٦ را هدف گرفته‌اند؛ سودای نافرجام گذاشتن مهم‌ترین دستاورد دولت دکتر روحانی، یعنی برجام و پوشاندن اهمیت و منافع حیاتی و ملی‌اش از شیوه جنجال فیش‌های حقوقی و مشابه آن. 


٣. مسئولیت نیروهای عقلانی و اصلاح‌طلب دراین‌میان بیش از دیگر نیروهاست. اصلاح‌طلبان نباید اجازه دهند در فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی، خبرهای فرعی مانند سکه تقلبی رواج یابد و خبرهای تعیین‌کننده و رقم‌زننده سرنوشت ملی مانند سکه‌های با عیار بالا از اعتبار و رواج ساقط شود. پادزهر شیوه‌های انحراف‌ساز، صیانت و حفاظت از مهم‌ترین دستاورد اصلاح‌طلبی، یعنی اعتماد ملی است. اصلاح‌طلبان قادرند با سرمایه اعتماد تا حد زیادی مشکلات عمیق و برجای‌مانده از دولت قبل را کاهش دهند. ریاست سازمان محیط‌ زیست، خانم ابتکار، درباره فاجعه زیست محیطی ریزگردها گفت، کشور ما تا سی‌ سال آینده با این بحران باید دست‌وپنجه نرم کند. بی‌اغراق بحران‌ها و دشواری‌آفرینی‌های دولت پیشین با منابعی که میل‌وحیف شد و یا به یغما رفت، کشور و ملت را مانند معضل ریزگردها تا سالیان سال گرفتار خود خواهد کرد. مؤثرترین راه کوتاه‌کردن عمر بحران‌ها، افزایش سرمایه اعتماد ملی است.

 اصلاح‌طلبان در انتخابات سال ٩٢ و ٩٤ آشکارا با این سرمایه توانستند کشور را از غرقاب‌های خطرناک برهانند. نباید گذاشت این سرمایه که باطل‌السحر دولت قبل است، فرسوده و کاسته شود. اصلاح‌طلبان اگر بخواهند اثر سحر و جادو را در فریب افکارعمومی از میان بردارند باید افکارعمومی را تشویق کنند تا با بی‌اعتنایی و نادیده‌گرفتن آن، اثر بخشی‌اش را خنثی کنند. بی‌اعتنایی و محل‌نگذاشتن به اخبار غفلت‌ساز به هسته‌ای از اعتماد و باور عمومی به سلامت کنش سیاسی اصلاح‌طلبان نیاز دارد. اصلاح‌طلبان در تمایز با دولت قانون‌گریز گذشته، همواره باید آشکار سازند که قدرت را برای احقاق حق مردم می‌خواهند و نه مردم را به‌عنوان ابزاری برای رسیدن به قدرت. خطا در عمل سیاسی امری ناگزیز و چاره‌ناپذیراست. فرق اصلاح‌طلب واقعی با مخالفان اصلاحات مانند دولت احمدی‌نژاد که آگاهانه و روشمند به خطاکردن ادامه می‌داد و با سماجت برای توجیه آن می‌کوشید، آن است که خطا را می‌پذیرد و در حد توان برای رفع و جبرانش می‌کوشد. 

  • زد و خوردهاي باندي مقدم بر منافع ملي

فرشاد مومني تحليلگر اقتصادي در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:

روزنامه اعتماد، ۲۳ تیر

در حالي كه در آستانه يك سيكل سياسي قرار داريم، مسائل سرنوشت‌ساز كشور به موضوعي براي زد و خوردهاي باندي تبديل شده است. عده‌اي از مخالفان سياسي دولت به‌گونه‌اي برخورد مي‌كنند كه گويي حاضرند كشور نابود شود تا از اين طريق به حيثيت دولت آسيب برسد. در دو سال اخير موارد بسياري از اين دست برخوردها وجود دارد و مي‌توان فهرست بلندبالايي از آنها ارايه داد اما واقعيت اين است كه روي صحبت درباره مصاديق نيست و اتفاقا رويه‌هاست كه از اين منظر مورد بحث قرار مي‌گيرند. وقتي درباره اين زد و خوردهاي سياسي، با اين هزينه بالا سخن مي‌گوييم منظور به حاشيه راندن مخالفان دولت نيست. نبايد ناگفته گذاشت كه در ميان مخالفان دولت، افراد شرافتمند و ميهن‌دوست نيز وجود دارند و برخي آنچه مطرح مي‌شود نشان از نگراني‌ها و دلواپسي‌هايي دارد كه ملي است و تلاش طرح‌كنندگان موضوع نيز حل مشكل براي عدم آسيب به منافع ملي است اما متاسفانه هدف برخي طرح مباحث چيزي جز زدوخورد و بي‌اعتباري دولت نيست ولو به بهاي از دست رفتن منافع ملي و اينجاست كه نگراني‌ها رخ مي‌نمايد. آنچه در جريان است بدون ترديد نه‌تنها اثر بخشي چنداني ندارد بلكه به كاهش در كنار ايجاد مشكل براي دولت به بروز بحران براي كشور نيز مي‌انجامد.

زد و خوردهايي كه در اين ميان تدارك ديده شده‌اند، هدفي جز زير سوال بردن دولت ندارند و لازم است براي انتقاد و طرح نگراني، نگاه به سابقه موضوع و منافع ملي مدنظر قرار گيرد. به نظر مي‌رسد مخالفان امروز دولت به شكل غيرمتعارف و غير منصفانه، اين واقعيت را فراموش كرده‌اند كه اين دولت، يعني دولت يازدهم ميراث‌دار چه كارنامه فاجعه آميزي بوده و در چه شرايطي سكان اداره كشور را در دست گرفته است. اين فراموشي و سهل انگاري را من به بي‌توجهي به سرنوشت كشور و مسائل ملي تعبير مي‌كنم، البته همان‌طور كه گفتم براي كساني كه تنها دغدغه زد و خورد دارند.
 شايد اگر آقاي روحاني و همفكران‌شان به شكل صادقانه و عالمانه در مورد رفتارهاي فاجعه آميز دولت پيشين به مردم توضيح مي‌دادند امروز با اين بحران روبه‌رو نمي‌شدند.

من معتقدم اين «بايد» وجود داشت كه دولت گزارشي واقعي را از عملكرد دولت پيشين با افكار عمومي در ميان مي‌گذاشت تا امروز از منظر اجتماع متهم نباشد. در اين صورت مشخص مي‌شد كانون اصلي معاوضه طلايي‌ترين فرصت‌هاي اقتصادي ايران با بزرگ‌ترين تهديدها چه كساني هستند. سوال اساسي اينجاست، مسووليت فرصت‌هاي از دست رفته ناشي از رويه‌هاي قانون‌گريزانه، علم گريزانه و برنامه‌گريزانه به عهده چه كساني است؟ آيا جز مسوولان دولت نهم و دهم بايد در اين مورد توضيح دهند؟ كافي است فهرست بحران‌ها را در ايران كمي زير و رو كنيد تا حجم نگراني‌هاي‌تان بيش از پيش افزايش يابد. براي روشن شدن مساله من مثال‌هايي را ارايه مي‌دهم. بحران‌هايي مانند بحران نابرابري منطقه‌اي، بحران آب و محيط زيست، بحران ورشكستگي صندوق‌ها، بحران فساد اداري، بحران بدهي دولت، و بحران‌هايي از اين دست را چه كساني رقم زده‌اند.

 مشكلات ديگري مانند پس‌افتادگي تكنولوژي، فساد مالي گسترده و نفس‌گير، كاهش كيفيت زندگي و مواردي از اين دست هم وجود دارند كه سبب شده ايران در ربع چهارمي كشورهاي جهان از نظر رتبه‌بندي قرار داشته باشد، يعني در ميان كشورهايي كه زيبنده ايران نيست در ميان‌شان باشد.

امروز بايد به اين مهم توجه كرد كه برخوردهاي ناهماهنگ، نسنجيده، سطحي‌نگر و غيركارشناسي تنها مي‌تواند گستره و عمق فجايع را افزايش دهد. اين نگراني وجود دارد كه به اعتبار اين بحران‌ها اصل بقا در كشور با خطر مواجه شود. هر كدام اينها نشان مي‌دهد كشور در شرايط كنوني بسيار بيش از هر دوره ديگر نيازمند يك برنامه انديشيده و مشاركت‌جويانه و كارآمد است. امروز بيش از هر زمان ديگري كشور نيازمند يك برنامه توسعه‌اي ميان‌مدت، كارشناسي و دقيق است. در اين شرايط به نظر مي‌رسد رفتارهاي عملي دولت بسيار نگران‌كننده‌تر از رفتارهاي انفعالي مجلس است، در حالي كه تمام اركان جامعه، از قواي سه گانه گرفته تا بخش خصوصي بايد در تدوين برنامه‌اي كارآمد براي مقابله با بحران‌هاي جدي و حل مشكلات سياسي و اقتصادي مشاركت داشته باشند.

  • اول قرار نبود!؟

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:روزنامه کیهان، ۲۳ تیر

دیروز که صحبت‌های سفیر کره‌جنوبی   درباره چگونگی تامین هزینه‌های سفارت منتشر شد، ناخودآگاه تقارن این سخنان با  تعریف و تمجیدهای اغراق‌آمیز درباره برجام به ذهن تداعی شد! سفیر کره‌جنوبی گفته بود:« تاسف‌آور است که سفارت کره‌جنوبی با وجود سپری شدن 6 ماه از اجرایی شدن توافق برجام هنوز پول سفارت خود را از طریق قاچاق به ایران می‌آورد.» این سخنان را نه یک دلواپس،نه یک مخالف دولت و نه یک منتقد برجام گفته است.پولی که او به ایران می‌آورد هم به اندازه امورات معمول یک سفارتخانه است نه بیشتر! اما همین مبلغ ناچیز را هم نمی‌تواند از طریق سیستم بانکی منتقل کند!

قضاوت درباره آثار برجام و میزان تحقق وعده‌های فراموش نشدنی دولت در این خصوص،به عهده مردمی است که در طول این یکسال تا چه اندازه از آن بهره برده و یا آثار ادعایی آن را لمس کرده‌اند! اما واقعیت‌های رخ داده قبل و بعد از برجام،بعنوان بخش مهم و غیرقابل محو از تاریخ سیاسی معاصر ایران، باید بارها و بارها مورد بررسی و نقد قرار بگیرد، نقاط قوت و ضعف آن ارزیابی شود و چرایی نرسیدن به اهداف و وعده‌ها یا رسیدن به آنها مورد کنکاش قرار گیرد. دلیل ضرورت این امر هم پرواضح است؛چون از همان روزها تا حالا،رئیس جمهور و برخی مقامات دولتی و یا حامیان آنها،بر ضرورت الگوگیری از برجام برای مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی و انعقاد برجام‌های دو و سه و ... تاکید دارند. در چنین شرایطی، ارزیابی نسخه اصلی و دستاوردهای آن، راه را برای تکثیر یا عدم تکثیر نسخه‌های بعدی باز می‌کند.

ماجرای برجام دو بخش مهم دارد،بخشی که به آمریکا (بعنوان کشور محوری در بین کشور‌های 5+1) و پایبندی به تعهداتش مربوط می‌شود و بخشی که به داخل کشور و نحوه تعامل ما با آنها بازمی‌گردد. در هردو بخش، سخنان فراوانی گفته شده و در اینجا و سالگرد برجام، به برخی از آنها اشاره‌ای مجدد می‌شود.

1- شکی نیست که آمریکا در بالاترین افق‌، بدنبال منصرف کردن ایران از همه اهداف و آرزوهای انقلاب اسلامی است و این مسیر را بصورت یکنواخت از ابتدای پیروزی انقلاب تا کنون دنبال کرده است .هرچند به لطف خدا موفق نبوده اما این استمرار را شاهدیم. در موضوع مذاکرات، بیم از بدعهدی و مکر و خدعه آنها از نخستین روز وجود داشت  و رهبر معظم انقلاب بارها و بارها در این باره تذکر دادند. به عنوان نمونه ایشان در 21/12/93 در موضوع مذاکرات فرمودند: «من نگرانم؛ چون طرف مقابل، طرف حیله‌گری است. از جمله چیزهایی که غالباً پنهان می‌ماند از چشمها، حیله‌گری اشخاص یا جهاتی است که دارای ظاهر بزرگ و فربهی هستند؛ آدم فکر نمی‌کند که اینها هم حیله‌گر باشند. خب امروز آمریکا ظاهر فربهی دارد؛ قدرت مالی، قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی، قدرت نظامی، قدرت امنیّتی، و غفلت می‌شود از اینکه همین دستگاه صاحب قدرت، اهل موذی‌گری‌های آدم‌های ضعیف هم باشد، ولی هست؛ اهل حیله‌گری است، اهل خدعه است، اهل خنجر از پشت زدن است؛ این‌جوری است. ما نباید این‌جور تصوّر بکنیم که حالا اینها چون مثلاً بمب اتم دارند یا وسایل نظامی قدرتمندی دارند، بنابراین احتیاجی ندارند به اینکه دست به حیله و خدعه بزنند؛ نه، اتّفاقاً احتیاجشان هم زیاد است و عمل هم می‌کنند و واقعاً خدعه‌گری می‌کنند؛ این ما را نگران می‌کند. باید مراقب شگردهای دشمن باشیم. هر وقتی‌که یک زمان معیّن شده است برای پایان مذاکرات و ما به این زمان نزدیک می‌شویم، لحن طرف مقابل - بخصوص لحن آمریکایی‌ها - تندتر، سخت‌تر، خشن‌تر می‌شود؛ این برای این است که جزو شگردهای اینها است، جزو حیله‌ها و خدعه‌های اینها است.»

2- اما حیله و خدعه احتمالی آمریکایی‌ها چه بود که در خصوص آن بارها هشدار داده شد!؟بی شک عمل به تعهدات بصورت یکطرفه و انتظار برای راستی آزمایی آن توسط آمریکایی‌ها و سپس آغاز اجرای این تعهدات، بزرگترین نگرانی ممکن در این زمینه بود. رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند:« اینکه آمریکایی‌ها تکرار می‌کنند که «ما قرارداد با ایران می‌بندیم، بعد نگاه می‌کنیم ببینیم اگر به قرارداد عمل کردند تحریم‌ها را برمی‌داریم» این حرف حرف غلط و غیرقابل قبولی است؛ این را ما قبول نداریم. رفع تحریم‌ها جزو موضوعات مذاکره است، نه نتیجه‌ مذاکرات؛ آن کسانی که دست‌اندرکار هستند، فرق این دو را بخوبی می‌فهمند. این یک خدعه آمریکایی است که می‌گویند قرارداد می‌بندیم، نگاه می‌کنیم به رفتارها، بعد تحریم‌ها را برمی‌داریم! این‌جوری نیست؛ همین‌طور که مسئولین ما صریحاً گفته‌اند و رئیس‌جمهور محترم صریحاً گفت، رفع تحریم‌ها باید بدون هیچ فاصله‌ای در هنگام رسیدن به توافق انجام بگیرد، یعنی رفع تحریم جزء توافق است نه چیزی مترتّب بر توافق.» (94/10/9)

3- خواست ایران و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای از مذاکرات طولانی و طاقت‌فرسایی که رهبر عزیز انقلاب از دست‌اندرکاران آن بابت این زحمات، تشکر کردند، برداشته شدن تحریم‌ها بود. این موضوعی بود که علت‌العلل مذاکرات بوده و تمام مقامات مرتبط، بارها و بارها برآن اصرار و تاکید ورزیدند و به مردم ایران وعده آن را دادند. افزون بر رهبر معظم انقلاب که رفع تحریم‌ها را جزو توافق دانستند و نه نتیجه آن، رئیس‌جمهور محترم در این باره تصریح کرده بود:« به ملت شریف ایران اعلام می‌کنم که طبق این توافق، در روز اجرای توافق، تمامی تحریم‌ها حتی تحریم‌های تسلیحاتی‌، موشکی و اشاعه‌ای هم ... لغو خواهد شد. تمام تحریم‌های مالی، تمام تحریم‌های بانکی‌، تمام تحریم‌های اقتصادی بطور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق» عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه و عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای هم گفته بود:« همه تحریم‌های اقتصادی و مالی در همان روز اجرا برداشته می‌شود.» همچنین علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی و عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در این باره تصریح کرده بود:«تمامی تحریم‌ها رفع می‌شود و وضعیت تجاری و اقتصادی و داد و ستد مالی و بقیه امور جاری در ابعاد اقتصادی و مسائل تحریم مملکت  بصورت عادی برخواهد گشت» این تصریحات و دهها نمونه دیگر مشابه آن‌، به قدری گویا بود که جای هیچ تردید و تفسیر باقی نمی‌گذاشت و این امید را در دل مردم ایجاد می‌کرد در برابر آنچه از دست می‌دهیم، ستانده خوبی خواهیم داشت و به بخشی از حقوق خود یعنی لغو تحریم‌ها خواهیم رسید.

4- اما متن سند منتشر شده موسوم به برجام، به روشنی گویای آن بود که همه هشدار‌ها درباره خدعه آمریکایی نادیده گرفته شده و امتیازات نقد در برابر وعده‌های نسیه مبادله شده است! کیهان همان زمان و با توجه به متن یکطرفه برجام نوشت: «برد برد نتیجه داد، هسته‌ای می‌رود، تحریم‌ها  می‌ماند!» آن روز تیتر کیهان مورد اعتراض برخی قرار گرفت و کیهان متهم به شتابزدگی در قضاوت شد! در حالی‌که متن به روشنی گویای آن بود که ما‌، پذیرفته‌ایم همه تعهداتمان را بصورت یکطرفه اجرا کنیم و بعد منتظر راستی‌آزمایی دشمن شویم، برخی دعوت به صبر و سکوت می‌کردند و تا بر ما ثابت شود که اشتباه می‌کنیم!

5- اندکی بعد، ایران براساس متن برجام به تعهداتش عمل کرد. جمع‌آوری سانتریفیوژها و پر کردن قلب رآکتور با سیمان، ارسال آب سنگین، ارسال اورانیوم غنی شده و ... یکی پس از دیگری و با سرعتی خیره‌کننده انجام شد. در این مقطع هم به تذکر مشفقان در خصوص مرحله به مرحله و هم سطح انجام دادن تعهدات‌، توجهی نشد و همه این دلسوزی‌ها با برچسب‌های تلخ و توهین‌آمیز رئیس‌جمهور با منتقدان نظام مواجه شد! همه این حرف‌ها تحمل شد به این امید که بالاخره نوبت مردم ایران هم خواهد رسید و تحریم‌ها لغو می‌شود. و به روزی رسیدیم که ما‌، هیچ تعهد انجام نشده‌‌ای نداشتیم.

6- همزمان، آمریکایی‌ها انواع خباثت‌ها را از خود نشان دادند و ثابت کردند که پیش‌بینی‌های حکیم انقلاب درباره بدعهدی و حیله‌گری آنها حقیقت محض است. آنها تحریم‌های جدید اعمال کردند، افراد تازه‌ای را به فهرست سیاه اضافه کردند و ازمعامله و مراوده شرکت‌ها با ایران جلوگیری کردند.

7- رهبر عزیز انقلاب‌، نوروز امسال در جوار حرم مطهر رضوی(ع) در تشریح رفتار دشمن،تعبیر عجیب و مهم «خسارت محض»را بکار بردند و فرمودند:« در همین توافقی هم که ما با آمریکایی‌ها در مسئله‌ هسته‌ای کردیم، آمریکایی‌ها به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند و کاری را که باید می‌کردند انجام ندادند. ... آمریکایی‌ها گفته‌اند که ما تحریم‌ها را برمی‌داریم و روی کاغذ هم برداشتند امّا از طرق دیگر جوری عمل می‌کنند که اثر رفع تحریم‌ها مطلقاً به‌وجود نیاید و تحقّق پیدا نکند. بنابراین، کسانی که امید می‌بندند به اینکه بنشینیم با آمریکا در فلان مسئله مذاکره کنیم و به یک نقطه‌ توافقی برسیم -یعنی ما یک تعهّدی بکنیم، طرف مقابل هم یک تعهّدی بکند- از این غفلت می‌کنند که ما ناگزیر باید به همه تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوه‌های مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز می‌زند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمی‌کند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم می‌بینیم؛ یعنی خسارت محض.» اندکی بعد ایشان در باب اصرار بی‌مورد برخی مسئولان بر این موضوع که تحریم‌ها لغو شده فرمودند:« من خواهش می‌کنم کسانی که دست‌اندرکارند توجّه کنند، دقّت کنند؛ مدام نگوییم تحریم‌ها برداشته شده؛ نه، مسئله‌ معامله‌ بانک‌ها حل نشده و بانک‌های بزرگ معامله نمی‌کنند.»(25/3/95)

8- حالا و با این مرور بسیار فشرده از داده‌ها و ستانده‌ها و با مروری بر وضعیت اقتصادی کشور، بهتر می‌توان فهمید برجام، الگوی مناسبی برای تکرار در موضوعات دیگر هم هست یا نه و چرا رهبر عزیز انقلاب با آن قاطعیت و صراحت تاریخی، راه برجام‌های بعدی را بستند و محکم در برابر آن ایستادند!

اما در خاتمه، یک موضوع را در کنار آنچه مرور شد نباید نادیده گرفت. اینکه آمریکایی‌ها خدعه‌گر هستند درست. اینکه خباثت در ذات آنها هست قبول. اینکه تیم مذاکره‌کننده زحمت کشید هم قبول. اما این قابل قبول نیست که با گذشت یکسال از برجام و نبودن اثری در زندگی مردم، و با وجود ده‌ها خباثت و کارشکنی آمریکا، معاون وزیر خارجه کشورمان‌، به سفید کردن چهره خباثت آمیز آنها بپردازد و مثلا بگوید نقض مهمی (!) اتفاق نیفتاده! یا بگوید از اول قرار نبود با برجام تحریم‌ها لغو شود! واقعا از اول قرار نبود!؟ اگر نبود بر سر چه مذاکره کردید!؟ چرا همه چیز را دادید!؟ یعنی همه آن مذاکرات برای تنها و تنها برای به مسلخ بردن  صنعت هسته‌ای بود!؟ واقعا از اول قرار نبود!؟ بالاخره آقای عراقچی معاون وزیر خارجه ایران است نه نماینده آمریکا و بیش از اینها از وی انتظار می‌رود.

کد خبر 339843

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha