متأسفانه در سالهاي گذشته بخش قابلتوجهي از وامهاي كلاني كه توسط تعدادي از سرمايهدارها دريافت شده بهجاي اينكه در مسير توليد صرف شود، وارد جريان واسطهگري شده است. باعث تأسف است كه همچنان واسطهگري و دلالي سودآورتر از توليد است. ركود حاكم بر اقتصاد باعث شده بسياري از كارخانهها دچار ضرر و زيان شوند؛ آنقدر كه براي بسياري فروختن كارخانه و گذاشتن پولش در بانك با وجود كاهش نرخ سود بانكي باز مقرونبهصرفهتر از ادامه دادن در اين شرايط دشوار است.
از سوي ديگر، ما در حوزه كاهش تصديگري دولت در حوزه اقتصاد هم عملكرد چندان مناسبي نداشتهايم. حضور گسترده شبهدولتيها در عرصه اقتصاد باعث تضعيف بخش خصوصي و فقدان رقابت اقتصادي عادلانه شده است. اين را ديگر همه ميدانند كه خيليوقتها يك آقازاده هنگام فعاليت اقتصادي الزامي براي حضور در عرصه رقابتي عادلانه ندارد و با رانتي كه از آن برخوردار است ميتواند يكشبه راهي صدساله را طي كند.
نتيجه اين اتفاقها شرايط ناگوار اقتصادي و ركودي است كه مسير حركت كشور به سمت توسعه را كند كرده است. دولت و در سطحي كلانتر حاكميت بايد نظارت و كنترل بيشتري بر ماجرا داشته باشد كه البته مفهومش دولتيتر شدن اقتصاد نيست. در كشورهاي توسعهيافته دولت بيآنكه به تصديگري در حوزه اقتصاد مشغول باشد، كنترل دقيق و حسابشدهاي بر امور دارد؛ كنترلي كه فسادستيز است و برابر ويژهخواران كوتاه نميآيد.
- نويسنده و كارگردان سينما
نظر شما