به گزارش ايسنا؛ دروازهی غربی تهران به طراحی «حسین امانت»، در کنار تمامی شلوغیها و کثیفیهایش، هر عابری را که از کنارش رد میشود، شیفته عظمت و ابهت خود میکند. تقریبا همه میدانند میدان آزادی در تهران کجاست و چطور میشود به آنجا رفت؛ با این حال آنچه برای بسیاری هنوز ناشناخته مانده، داخل این برج است که گویا حال و روز خوشی هم ندارد.
پیش از آغاز به کار فرودگاه امام خمینی (ره)، تمامی مسافران داخلی و خارجی فرودگاه مهرآباد پس از ورود به تهران - مانند مسافران پایانه غرب - از کنار برج آزادی میگذشتند که به نوعی دروازهی ورودی تهران محسوب میشود.
با وجود اینکه نزدیکی به پایانه مسافربری داخل و خارج شهر، میدان آزادی را به شاهراه ارتباطی با مناطق اطراف خود تبدیل کرده، اما این شلوغی و تردد، کثیفی و آلودگیهای زیاد را در اطراف آن ایجاد کرده که برج را به نوعی منزویتر میکند.
اگر روزی قصد بازدید از مشهورترین میدان تهران را داشتید، دشواریهای خاص تردد با مترو و اتوبوس و آلودگی آزاردهنده هوای غرب تهران را با تماشای آسیبها و تَرَکهای گمشده در برج بزرگ آزادی از یاد میبرید.
برج آزادی تهران با وجود رقیب مدرنی که چند سال است برایش تراشیدهاند، هنوز برای بسیاری از ما خاطرهانگیز است، با وجود تلفیقی از طراحیهای معماریِ هخامنشی، ساسانی و اسلامی، در غرب تهران غریب افتاده و در انتظار توجه مسئولین است.
برج آزادی با آن طراحی شاهکار و مسحورکنندهاش در قلب تهران، اگرچه در نگاه اول روزهای خوش انقلاب و جنبشهای مردمی را در ذهن بیننده تداعی میکند، اما این روزها صورتش را با سیلی سرخ نگه داشته! با اینکه از دور همچنان فریبنده است، اما مدتهاست که از درون به خود میپیچد. کمرش را راست نگه داشته، اما از داخل خم شده است.
پس از گزارشهای رسانهها - بویژه ایسنا - نگاهها به سمت غرب تهران برگشت. روزهای پایانی پاییز سال ۹۱، ایسنادر گزارشی از فرسودگی و ریزش آب از سقف این بنای ۶۳ متری خبر داد. البته پیش از سال ۹۱ هم هشدارهایی درباره وضعیت نابسامان برج داده شده بود.
در سال ۱۳۸۳ که برای جهانی شدن تعدادی از آثار نفیس تهران مانند کاخ - موزههای گلستان، نیاوران و سعدآباد و همچنین قله دماوند، مجموعه تپههای ازبکی و برج آزادی، مستندات و اطلاعات کارشناسی و پژوهشی مدون در دست تهیه بود تا برای جهانی شدن به یونسکو معرفی شوند، بررسیها، اظهار نظرها و طرحهای کارشناسی برای نجاتبخشی برج آزادی مطرح شدند. با این حال هشدارها و بحثهایی که کارشناسان حوزههای مختلف معماری، شهرسازی و میراث فرهنگی دربارهی وضعیت این برج تاریخی مطرح کردند، تأثیر چندانی بر نجات این برج نداشت.
گزارشهای منتشرشده در مهرماه ۱۳۸۳ نیز نمونهای از این مستندات است، یا هشدارهایی که از سال ۱۳۸۶ به بعد دربارهی چگونگی مرمت برج و خطراتی که توسط کارشناسان و رسانههای مختلف مطرح شد، هرکدام نشاندهنده نگرانی دلسوزان میراث فرهنگی و هشدارهای کارشناسان برای جلوگیری از تخریب این برج تاریخی بودند.
در تیرماه ۱۳۸۷ بود که سازمان میراث فرهنگی نسبت به بازسازی برج آزادی شامل بندکشی فضای خالی بین سنگها، جرمگیری و شستوشوی برج، آبگریز و غبارگریز کردن سطح برج، مرمت موضعی کاشیها و سنگهایی که شکسته یا لق شدهاند و تعویض آنها به نمایندهی سازمان زیباسازی شهر تهران هشدار داد.
بهمن ماه سال ۹۱، «سید محمد بهشتی» درباره وضعیت برج آزادی به ایسنا گفت: برج آزادی در معرض رطوبتهای صعودی و نزولی است و هنوز هیچکس به حکایت این برج توجه نکرده است. مهمترین عاملی که تا کنون به این برج صدمه زده، رطوبت باران و برف است. اصولا هر بنایی در معرض استهلاک است؛ تخت جمشید، گنبد سلطانیه یا برج آزادی هر کدام که در معرض رطوبت قرار میگیرند، با این مشکل مواجه میشوند. بنابراین باید بهطور دائم از برج آزادی پرستاری کرد.
حرفهایی زده شد و بحثهایی صورت گرفت تا مانند همیشه، مسئله برای مدتی "موقتا" داغ بماند؛ هرچند عملا تا حدود دو سال پس از آن کاری برای بهبود شرایط و ترمیم این بنای ارزشمند صورت نگرفت.
البته خردادماه سال ۹۳، احمد مسجدجامعی در یکی از جلسات شورای شهر تهران، به موضوع مدیریت چندگانهی برج آزادی اشاره کرد و گفت: «مشکلی که امروز این سازه را تهدید میکند، انشعاب آبی است که از تهران به سمت شهریار میرود و خیلی هم خطرناک است؛ چرا که متاسفانه این انشعاب در ساخت و ساز داخل مجموعه اثر گذاشته و نشتیِ آبِ مجموعه از این همین امر ناشی میشود. متاسفانه مدیریت سهگانه میدان آزادی (بنیاد رودکی درون مجموعه، شهرداری و وزارت ارشاد بر فضای بیرونی) سبب شده که اقدامی خاصی در جهت مرمت و حفظ آن انجام نشود از این رو باید سندی برای حفظ و حراست از این میدان تنظیم شود.»
مهرماه سال ۹۳ خبرنگار ایسنا در پی یکی از برنامههای تهرانگردی احمد مسجدجامعی از منطقه ۹ و برج آزادی، در گزارشی نوشت: آنقدر به گلها و فضای سبز محوطه این بنای تاریخی آب دادهاند که ریشههای برج «آزادی» به جای آنها در حال پوسیدن است و حالا به میلگردهای برج رسیده. آبریزشهای فضای سبز قسمت شمال «آزادی» موجب رطوبت شدید در دفتر سابق مدیریت گالری برج شده که در حال حاضر بیشتر شبیه به یک انباری نَم گرفته است تا دفتر یک مدیر»
دستاورد این بازدید آن بود که برای بهتر شدن حال «برج آزادی»، دو میلیارد تومان برای تعمیر داخل برج و ۱۸ میلیارد تومان هم برای محوطه بیرون آن در نظر گرفتند. همچنین قرار شد تعمیرات و مرمت آن از بهمنماه همان سال آغاز شود؛ هرچند علیرغم فوریت مسئله و قول و قرارهای گذاشته شده، کاری صورت نگرفت!
تا اینکه فروردینماه سال ۹۴، ایسنا بار دیگر در تشریح روند مرمت و وضعیت برج آزادی در ایام تعطیلات نوروزیگزارش کرد: «سطلهای زباله و استامبولیها را زیر سقف برج آزادی گذاشتهاند تا آبهایی که از سقف میچکد در آن جمع شود! پدیدهای که نظر چند گردشگر خارجی را هم جلب کرده است. درهای سنگی برج آزادی در تعطیلات نوروز برای گردشگران باز بود، البته گردشگران مجبور بودند با چتر وارد برج شوند تا خیس نشوند!»
۶ ماه پس از این گزارش و در شهریورماه ۹۴، «غلامحسین شاهعلی»، ریاست برج آزادی، درباره روند مرمت برج آزادی به ایسنا گفت: «مرمت برج آزادی از اواخر بهمن سال گذشته شروع شد و در حال حاضر مراحل خاکبرداری و اصلاح اولیه فاز یک، دو و سه آن انجام شده است که پیشبینی میشود مرمت این فازها تا ۲۲ بهمن تمام شود. اگر زمان اجازه دهد، امسال فاز چهارم هم تمام میشود و اگر این طور نشود به احتمال زیاد مرمت این فاز به سال آینده موکول میشود.»
احمد حکیمیپور، رییس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر تهران نیز در تذکر پیش از دستور خود در جلسه شورای شهر دوازدهم آبانماه سال گذشته از ریزش سقف بخشی از برج آزادی خبر داد و گفته بود: «متاسفانه بارندگیهای اخیر سبب شده که سقف برج آزادی که در حال تعمیر است، دچار تخریب و ریزش آب شود. قرار بود تا قبل از دهه فجر تعمیر و مرمت این برج به اتمام برسد اما به دلیل بارندگیهای اخیر به نظر میرسد این مهم به تعویق افتاده است و از شهرداری میخواهیم برای سرعت دادن به تعمیر این برج وارد عمل شود.»
غلامحسین شاهعلی هم بار دیگر، ۱۳ آبانماه ۹۴ پس از پایین آمدن سقف کاذب اتاق کنترل سالن همایش برج به علت بارش باران، گفت: «اتفاقی که افتاده مربوط به بنای برج نمیشود. این اتفاق در بخش اداری که جزو بنا نیست افتاده است. بخش اداری آسیب کوچکی دیده و تنها سقف کاذب آن ریخته است».
رجبعلی خسروآبادی، مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران نیز در این مورد گفته بود: «ما به عنوان ناظر آن مجموعه در حوزه میراثی هستیم و نه کار عملیاتی داریم و نه میتوانیم داشته باشیم چون مالکیت آن در اختیار نهاد دیگری است. میتوانیم در اینباره کمک کنیم اما کمک ما چندان جدی نیست.مکاتبهای هم با سازمان فنی مهندسی شهرداری تهران در خصوص وعدهای که برای تحقق مرمت داده بودند، داشتیم اما متاسفانه آن طور که باید و شاید کاری انجام نشده است.»
علیرضا حسینی، شهردار منطقه ۹ تهران، نیز در روز ۱۹ آبانماه در سخنانی گفته بود: «هیچ خطری برج آزادی را تهدید نمیکند، اما اگر رسیدگی لازم انجام نشود، برخی مشکلات گریبان این برج را میگیرد. در سال گذشته شهرداری تهران اعلام آمادگی کرد که برج در اختیار شهرداری تهران قرار گیرد تا هم به لحاظ اجرای اقدامات فرهنگی و هم رفع نواقص اقدامات عملی لازم را انجام دهد که این اتفاق نیفتاد، اما نهایتا همه باید تلاش کنیم برج حفظ شود و نواقص آن نیز هرچه زودتر برطرف شود.»
به گزارش ایسنا، این روزها اگرچه خوشبختانه به دلیل خشکی هوا، آبی از سقف مجموعه آزادی چکه نمیکند، اما موارد زیادی برای نگرانی وجود دارد: سفیدکهای روی سقف و دیوارهی پلههای داخلی که ناشی از چکههای آب در گذشته، تَرک پلهها و کاشیهای فیروزهای و البته حفاظهایی که انگار «آزادی» را با آنها محصور و منزویتر کردهاند.
کسی نمیتواند از محدوده مشخصی به برج نزدیکتر شود، چرا که پشت حفاظهایی که چند خودرو پارک شده، کارگران مشغول کارند! ورودیِ سفید برج زیر آفتاب داغ تابستان میسوزد و گروهی گردشگر لبنانی و تعدادی بازدیدکنندهی ایرانی در محوطهی اطراف برج و حوض بزرگش، در حال گرفتن عکس با مونوپادهایشان هستند.
باغبانها با سوتهایی آماده در دهان منتظرند تا مبادا کسی پا روی چمنها بگذارد؛ بازدیدکنندگان باید از سنگفرشهای میان باغچههای منظم تردد کنند که البته این روزها ترک خوردهاند.
ورودی ابتداییِ برج در سطح پایینتری از میدان قرار گرفته و کمی خنکتر از سطح میدان است. پس از تهیهی بلیت به سمت موزهی ایرانشناسی هدایت میشوم و به عنوان تنها بازدیدکنندهی آنجا، نگاهم به سقف ورودیِ سفیدکزده میافتد. بعد از آن وارد بخش اصلی موزهها که درست در زیر برج قرار دارد میشوم که این روزها میزبان آثار گروهی از عکاسان است.
در بالای میز پرچمها در وسط سالن، سقف با لکههای سفید و قهوهای بوی کهنگی گرفته است. به طبقهی بالا میروم و در راهپله صحنهی تکراری خرابی دیوار و سقف و حتی پلههای ترک خورده را هم میبینم. بعد از گذشتن از عکسهای تهران قدیم، در طبقهی بالایی برج که به جز دو مرد مُسن، علاقهمند دیگری نداشته، به بالاترین طبقه برج و پایین بام میرسم که فضای خوبی برای دید زدن تهران از پشت شیشه است.
ستون فیروزهایرنگ وسط سالن مدور، ترکهای بسیاری پیدا کرده و کاشیهای بخشی از آن شکسته است. درهای دو راه پلهی کوچک این طبقه که به بام راه دارند، قفل شدهاند و روی دیوار کنار آنها پر از نوشتههای یادگاری است که هر کسی که روزگاری به آنجا پا گذاشته، نامش را بر تن برج تراشیده است. کسانی که به تماشای «آزادی» آمدهاند تا نماد تهران از سالهای دور را از نزدیک ملاقات کرده باشند.
نظر شما