9 سال برای نهادی همانند خانه موسیقی با هشت هزار عضو ، زمان زیادی نیست.
مهمترین فعالیت خانه موسیقی در این هشت سال بیمه کردن بیش از سه هزار تن از اعضاء بوده است. در کنار این کار توجه به وضعیت آموزش در آموزش گاههای موسیقی و اخذ آزمون از مدرسان در قالب قراردادی که خانه موسیقی با مرکز گسترش امور هنری وزارت ارشاد، منعقد کرده است را نیز بایداز کارهای مهم این نهاد ذکر کرد.
تلاش برای مالکیت خانه موسیقی،که از جمله معضلات این نهاد به شمار میرود و نیز برگزاری برخی کنسرتهای موسیقی نیز از دیگر فعالیتهایی است که این نهاد صورت داده است.
اکنون اماخانه موسیقی به نقطهای رسیده است که باید پوست اندازی کند و شائبه نگاه جانبدارانه و بخشی را از خود و هیئت مدیره بزداید.
به گمان برخی از منتقدان که برخی از اعضای کانونهای هشت گانه در زمره آنها هستند، سیاستهای هیات مدیره خانهب موسیقی شامل قرائتی خاص از موسیقی میشود و بقیه اهالی موسیقی و خانه موسیقی در زاویه و گوشه قرار گرفتند. این گروه معتقدندکه افرادی که در هیئت مدیره خانه موسیقی حضور دارند، عمدتا به یک جریان خاص درموسیقی مرتبطند و همین مسئله سبب شده است که آنها علائق خود را در کار دخالت دهند و به نوعی نخبهگرایی در میان خانه موسیقی دست یازند.
ادعای آنها بر چنین مسئله ای معرفی و تجلیل از 6 نفر از اهالی موسیقی در دو جشن ( 85 و 86) است که همگی آنها به نوعی منتسب به موسیقی سنتی ایرانیاند و در میان آنها از دیگر اعضا و گرایشهای موسیقی خبری نیست. پرویز مشکاتیان، گروه کامکارها، فرهاد فخرالدینی، حسین علیزاده، شهرام ناظری، کیخسرو پورناظری ، همگی به نوع و گونهای خاص از موسیقی منتسباند که از آن به عنوان موسیقی سنتی یاد میشود.
حتی چهرهای چون آقای فخرالدینی نیز اگر چه به موزیسنی با کارهای کارهای ارکسترال معروف است، اما فضای کارهای ارکسترال ایشان هم طعم و رنگ موسیقی ایرانی دارد و نه موسیقی غربی .
البته تمامی این افراد انصافا در زمره بزرگان موسیقی این مرز و بوماند و باید زودتر از اینها از آنان تقدیر به عمل میآمد، اما مدعای اصلی این نوشته نه در انتخاب افرادی خاص، بلکه در مکانیزمی است که برای انتخاب در نظر گرفته شده است.
به تعبیر دقیقتر با توجه به این که خانه موسیقی و هیئت مدیره آن نهادی برای تمامی نحله های موسیقی حاضر در کانون های هشت گانه هستند، پس طبیعی است که بروز بیرونی این نمایندگی در جایی همانند این گونه انتخاب ها باید خود را نشان دهد.
در غیر این صورت، و در نبود چنین فضایی است که آن عضو کانون خوانندگان کلاسیک، یا عضو آهنگسازان و نوازندگان موسیقی کلاسیک غرب از روند امورانتقاد میکنند و معتقدند که هیئت مدیره و مدیر عامل بیشتر به سمت یک گونه موسیقایی غلتیدهاند و از دیگر کانونها و نیز انواع دیگر موسیقی و افراد غفلت ورزیدهاند.
به نظر میرسد برای رسیدن به نقطه ای مشترک برای چنین گزینش هایی باید دست به تدوین آیین نامه خاصی زد که در آن ملاکهای انتخاب گسترده تر شود و از سوی دیگر تمامی کانون های خانه موسیقی درگیر در آن شوند.
این کار نیازمند به یک برنامه ریزی دقیق و منظم و برقراری ارتباط با کانون ها و جلب نظر آنها برای مشارکت جدی در این امر است.
هم اکنون خانه سینما و صنوف مختلف آن سعی کردهاند در هر سال فعالترین و شایستهترین عضو خود را برگزیده و در جشن خانه سینما از آنها تقدیر کنند. این الگو میتواند سرمشقی برای هیئت مدیره خانه موسیقی باشد تا فضا را به سمتی ببرد که تمامی کانونها و یا بهتر است بگوییم، بدنه خانه موسیقی، در کار مشارکت کنند این کار سبب میشود، روح تعاون دراین نهاد فزونی گیرد و درنهایت اگر خدشهای بر انتخابی واردشود، این خدشه بر کانونی خاص تسری یابد و نه هیات مدیره اصلی که نماد خانه موسیقی در تمامیت آن است.
با توجه به این که این روزها کمیتهای هم برای اصلاح اساسنامه خانه موسیقی تعیین شده است و در هیات مدیره هم بحثهایی برای نگارش آیین نامهای خاص برای انتخاب افراد و آثار برتر سال در جریان است، پسندیده است که نکات مورد اشاره بالا هم در این کمیتهها لحاظ شود