زندگي از ديدگاه نفرات برتر كنكور يعني تلاش و كوشش براي رسيدن به هدف بزرگ. اما در ميان اين نفرات وقتي به زادگاهشان توجه ميكنيم نام شهرهاي مناطق محروم خودنمايي ميكند.
در روزگاري كه رسيدن به موفقيت تحصيلي و كسب رتبههاي برتر، از ديدگاه بسياري از خانوادهها مستلزم داشتن امكانات زياد و تحصيل فرزندان در بهترين مدارس تهران و شهرهاي بزرگ و هزينههاي گزاف است كساني هستند كه با كمترين امكانات و بدون حضور در كلاسهاي كنكور تنها با تكيه بر هوش و پشتكارخود دست بهكار بزرگي زدهاند. محروميت براي آنها هيچ محدوديتي بهوجود نياورد و با تلاش و كوشش و توكل به خدا بر رتبههاي برتركنكور رشتههاي تجربي و رياضي تكيه زدهاند؛ كساني كه علاقه زيادي به دنياي مجازي كه اين روزها بسياري از ما گرفتار آن شدهايم ندارند تا به اهداف مهمتري در زندگيشان دست پيدا كنند. در اين ميان نقش والدين بهعنوان كساني كه پشت پرده براي موفقيت كنكوريها فعاليت ميكنند هميشه پنهان مانده است. با چند نفر از همين رتبههاي برتر كنكور امسال گفتوگو كردهايم.
- پشت پرده موفقيت كنكوريها
نفرات برتر كنكوربراي اينكه غول كنكور را به بند بكشند عوامل زيادي را در اين موفقيت دخيل ميدانند اما يكي از مهمترين آنها كه شايد كمتر به آن پرداخته ميشود نقش والدين در اين موفقيت بزرگ است؛ كساني كه در پشت پرده با حمايتهاي بيدريغ و همچنين مهياكردن محيط براي فرزندانشان، زمينه موفقيت آنها را مهيا ميكنند. اگر تا 2دهه قبل بسياري از كنكوريها براساس خواست والدين، شانس خود را در قبولي رشتههاي مورد نظر آنها امتحان ميكردند اما امروز بسياري از والدين بهعنوان مشاوران دلسوز زمينه را براي شكوفايي استعدادهاي فرزندانشان فراهم ميكنند و هيچگاه نظر خود را به آنها تحميل نميكنند.
اما در اين ميان حكايت والدين نفر اول كنكور علوم تجربي كه بهنظر و خواسته پسرشان اهميت داده و به او اطمينان كردند، شنيدني است. آنها كه خود را در چند قدمي برآورده شدن آرزويشان كه فارغالتحصيلي محمد در رشته مهندسي برق ازدانشگاه شريف بود ميديدند به ناگاه با تصميم عجيب او مواجه شدند. محمد درحاليكه سال چهارم تحصيل در دانشگاه را آغاز كرده بود و معدل همه ترمهاي او نيز «الف» بود تصميم گرفت تا از ادامه تحصيل انصراف دهد و بهدنبال خواست دلش برود. همراهي پدر و مادر در اين تصميم بزرگ، فاكتور مهمي بود كه باعث شد محمد با اطمينان زياد به پيش برود. او حالا به آيندهاي فكر ميكند كه با تحصيل در رشته نورولوژي به يك پزشك متخصص مغز و اعصاب تبديل شود و خوشحال است كه درخواست ادامه تحصيل در بهترين دانشگاههاي خارج از كشور، او را از تصميمي كه گرفته بود منصرف نكرد.
نعمان احمدي، پدر محمد، آموزگار پايه ابتدايي است. او كه چند سال تدريس در روستاهاي منطقه تربتجام را برعهده داشته هر روز همراه با محمد به مدرسه روستا ميرفت و به اين ترتيب نفر برتر كنكور علوم تجربي تحصيلات ابتدايي خود را در روستا سپري كرد. اين پدر پرتلاش از آن روزها و كارهايي كه براي موفقيت فرزندش كرده و همچنين اعتماد به او در انصراف از ادامه تحصيل و شركت دوباره در كنكور اينگونه ميگويد: در روستاي موسيآباد تدريس ميكردم و محمد نيز دوران ابتدايي را در همين مدرسه تحصيل كرد اما شاگرد من نبود.
محمد عاشق رياضي بود. بعد از مدت كوتاهي وقتي سؤالات رياضي را از دخترم ميپرسيدم محمد با همان زبان كودكانه پاسخ ميداد. آنجا متوجه شدم كه او استعداد خوبي در رياضي دارد و بايد اين استعداد را پرورش دهد. علاقه او به رياضي هر روز بيشتر ميشد و زماني كه به مدرسه ميرفت جلوتر از بقيه دانشآموزان پاسخ سؤالات رياضي را ميداد و گاهي اوقات نيز از معلمها در اين زمينه ايراد ميگرفت و همكارانم در زنگ تفريح به من ميگفتند كه پسر شما در درس رياضي از ما ايراد ميگيرد. بعد از پايان دوران ابتدايي من به شهر تربتجام منتقل شدم و به اين ترتيب محمد دوران دبيرستان را در مدرسه نمونه دولتي ادامه تحصيل داد. در رياضي تا زماني كه يك معادله را به خوبي متوجه نميشد آن را رها نميكرد و با سماجت بسيار سعي ميكرد تا بهترين راهحل را براي پاسخ پيدا كند. تا قبل از تحصيل در راهنمايي و دبيرستان من و مادرش سعي ميكرديم تا راه درست را به او نشان بدهيم اما وقتي وارد مدرسه نمونه دولتي شد خودش راه را پيدا كرد و هر سال در آزمونهايي كه در مدرسه برگزار ميشد جزو 5 نفر اول بود. در آزمونهاي آزمايشي كنكور هم هميشه ضريب دروس او بالاي 94درصد بود و ما اميد زيادي به موفقيت او در كنكور داشتيم.
نعمان احمدي ادامه ميدهد: بعد از قبولي در كنكور، او براي ادامه تحصيل در دانشگاههاي خارج از كشور زبان انگليسي را با جديت ادامه داد و موفق به اخذ مدرك تافل شد و با چند دانشگاه معتبر نيز مكاتبه كرده بود اما هيچكدام از اينها او را راضي نميكرد. وقتي موضوع انصراف از ادامه تحصيل را به من و مادرش گفت بسيار شوكه شديم. انتظار آن را نداشتيم. لحظات سختي بود اما من و مادرش به او اطمينان داشتيم و بايد اعتماد ميكرديم. مديريت افراد باهوش، بسيار سخت است و منصرفكردن آنها از تصميمي كه گرفتهاند بسيار دشوار اما ما به او اطمينان داشتيم. پدر محمد معتقد است كه اگر يك جوان راه خود را پيدا كرد بايد به او اعتماد كرد، در اين صورت قطعا پاسخ خوبي به اعتماد شما خواهد داد.
او از شب كنكور دوم محمد ميگويد: آن شب من و همسرم سعي كرديم به او آرامش بدهيم و استرس را از او دور كنيم. البته من كمي استرس داشتم و اين طبيعي بود اما اجازه ندادم محمد متوجه شود. بعد از كنكور محمد استرس اين را داشت كه بين نفرات برتر قرار دارد يا خير. روزي كه نتايج اعلام شد من از طريق شبكه خبر متوجه شدم و در آن لحظات تنها به اين موضوع فكر ميكردم كه با خريد يك جعبه شيريني اين موفقيت بزرگ را با همسر و فرزندانم جشن بگيريم.
- تصميم كبري
روايتي متفاوت از زندگي نابغهاي كه مهندسي دانشگاه شريف را نيمهكاره رها كرد تا نفر اول كنكور تجربي شود
سال 91 وقتي در كنكور رياضي موفق به كسب رتبه دوم و قبولي در رشته برق دانشگاه شريف شد همه خانواده و اهالي محله اميركبير تربتجام باور كردند كه محمد در آينده يكي از بزرگترين مهندسان كشور خواهد شد. اما او دلش جاي ديگري بود و سرانجام سال چهارم تحصيل دررشته مهندسي برق دانشگاه شريف تسليم خواسته قلبياش شد و تصميم گرفت با انصراف از ادامه تحصيل، دوباره خود را در معرض آزمون كنكور قرار دهد و اين بار در رشته پزشكي بهدنبال هدفي كه سالها براي خود ترسيم كرده بود برود. محمد احمدي، جوان 23ساله اهل تربتجام اين بار هم توانست به موفقيتي بزرگ دست پيدا كند و با قرار گرفتن در رتبه نخست كنكور تجربي نشان داد كه رسيدن به موفقيت بدون داشتن امكانات و با وجود حضور در يك منطقه محروم نيز امكانپذير است.
محمد فرزند دوم خانواده است و يك برادر و خواهر دارد و پدرش آموزگار است. او از دوران كودكي ميگويد: از 5سالگي وقتي پدرم متوجه علاقه من به رياضي شد هر روز در كنار خواهر بزرگترم با من هم رياضي كار ميكرد. استعداد خيلي خوبي در رياضي داشتم و در المپيادهاي رياضي و فيزيك شركت ميكردم. در محله اميركبير تربتجام زندگي ميكنيم و دوران ابتدايي در مدرسه روستايي درس خواندم و راهنمايي و دبيرستان در مدرسه نمونه دولتي در تربتجام مشغول تحصيل شدم. پس از فارغالتحصيلي در رشته رياضي سال 91 در كنكور رياضي و زبان خارجه شركت كردم. وقتي نتايج كنكور اعلام شد رتبه 2 منطقه3 (61كنكور) در رشته رياضي و رتبه6 منطقه 3رشته زبان خارجي را كسب كرده بودم.
او ادامه ميدهد: از اينكه ميتوانستم در دانشگاه شريف تهران تحصيل كنم خيلي خوشحال بودم. به تهران آمدم و در رشته برق دانشگاه شريف مشغول تحصيل شدم. سالهاي اول بهدليل اينكه دروس رياضي اصليترين درسهاي ما بود خيلي خوشحال بودم اما در ترمهاي بالاتر رياضي كمتر شد و متوجه شدم كه بايد روزي 12ساعت پاي كامپيوتر بنشينم و برنامه بنويسم و اين موضوع با روحيه من كه دوست دارم با مردم در ارتباط باشم سازگار نبود. حتي در سال دوم تحصيل نيز قصد رفتن به دانشگاه كاليفرنيا را داشتم اما دلم نميخواست در اين رشته ادامه تحصيل بدهم. احساس ميكردم به هدفي كه در زندگي براي خودم درنظر گرفته بودم نرسيدهام.
محمد از تصميم شجاعانهاي كه باعث تعجب اطرافيان و خانواده شد اينگونه ميگويد: سال چهارم دانشگاه بودم و فقط يك ترم تا مهندسشدن فاصله داشتم. ميدانستم كه پس از فارغالتحصيلي بايد همين رشته را ادامه بدهم و از دانشگاههاي خارج از كشور هم نيز دعوتنامه داشتم اما با اين كار حسرت تحصيل در رشته پزشكي و موفقيت در آن كه آرزويم بود براي همه عمر با من ميماند. زمان زيادي نداشتم و با مشورتگرفتن از دانشجويان رشته پزشكي و اساتيد ايران و خارج از كشور تصميم گرفتم از ادامه تحصيل انصراف بدهم و بار ديگر در كنكور و اين بار در رشته تجربي امتحان بدهم. كسي باور نميكرد كه ميخواهم تحصيل در رشته برق دانشگاه شريف را كه آرزوي بسياري از داوطلبان كنكور است رها كنم و دوباره در كنكور شركت كنم. اما موفقيت در زندگي براي من معناي ديگري داشت. سرانجام مهرماه سال گذشته با شجاعت تصميم مهم زندگيام را گرفتم و با انصراف از ادامه تحصيل در رشته برق دانشگاه شريف به شهرمان بازگشتم.
- قبولي بدون كلاس كنكور
محمد از روزهاي آماده شدن براي كنكور اينطور ميگويد: وقتي به خانه بازگشتم شروع به درسخواندن كردم. ساعتها براي آموختن مفاهيم زيستشناسي تلاش ميكردم و هيچگاه به كلاس كنكور نرفتم و از معلم خصوصي استفاده نكردم. تنها از كتابهاي كمك آموزشي كمك ميگرفتم. هر روز بهطور متوسط 10تا 12ساعت درس ميخواندم و خانوادهام نيز همه شرايط را در خانه براي من مهيا كرده بودند. 9ماه با جديت تمام درس خواندم و لحظهاي هم ترديد نداشتم كه ممكن است موفق نشوم و با اطمينان از اينكه ميتوانم رتبه تكرقمي بهدست بياورم جلو رفتم. با توكل به خدا در كنكور شركت كردم و با توجه به پاسخهايي كه داده بودم اطمينان داشتم رتبهام يك رقمي خواهد شد. او از لحظهاي ميگويد كه خبر موفقيتش را شنيد: در يك آموزشگاه رياضي و شيمي تدريس ميكنم و روز اعلام نتايج در كلاس درس مشغول تدريس بودم كه مادرم تماس گرفت و درحاليكه اشك ميريخت خبر موفقيتم در كنكور را گفت. نفر اول كنكور تجربي درباره محروميتي كه مناطق دور از مركز با آن دست به گريبان هستند ميگويد: محروميت ميتواند باعث تلاش مضاعف براي رسيدن به موفقيت شود و ميتوان از اين فرصت براي رسيدن به هدف استفاده كرد. وقتي در دانشگاهشريف تحصيل ميكردم با دانشجوياني مواجه ميشدم كه در بهترين مدارس تهران تحصيل كرده بودند اما در دانشگاه به سختي مفاهيم درسي را متوجه ميشدند. پس محروميت نميتواند مانع از رسيدن به موفقيت شود.
- اعتماد مادرانه
نسرين احمدي، مادر محمد كه نقش مهمي در موفقيت او در كنكور داشته معتقد است همه مادراني كه فرزندان كنكوري دارند وظايف مادريشان را براي موفقيت آنها به خوبي انجام ميدهند و او نيز تنها وظيفه مادرياش را انجام داده است.
او با بيان اينكه محيط خانه را براي استفاده محمد از آن زمان آرام نگهداشته است ميگويد: ميدانستم محمد براي درس خواندن نياز به محيطي آرام دارد و به همين دليل با پسر كوچكترم صحبت كردم و از او خواستم در اين زمينه همكاري كند. از طرف ديگر برنامه تغذيهاي محمد را زيرنظر قرار دادم و سعي كردم مواد مغذي و پركالري را در برنامه غذايي او قرار بدهم. محمد بسيار باهوش است. او به ايمان صددرصد رسيده بود كه در كنكور تجربي موفق خواهد بود و شبانهروز در خانه درس ميخواند و تنها تفريح او نيز پيادهروي و ورزشهاي سبك بود و در اين مدت كمتر تلويزيون تماشا ميكرد و فقط گاهي اوقات كه برنامه طنز پخش ميشد او را صدا ميزدم تا براي تغيير روحيه و رفع خستگي اين برنامهها را تماشا كند. او ادامه ميدهد: محمد خوشبختانه علاقه زيادي به فضاي مجازي ندارد و بعد از عيد نوروز نيز تلفن همراه خود را خاموش كرد تا تمركز بيشتري روي درس داشته باشد. شب كنكور بدون هيچ استرسي به خواب رفت.
صبح روز كنكور من و همسرم او را تا جلسه امتحان همراهي كرديم و برخلاف كنكور سال 91 كه من پشت درهاي ساختمان محل برگزاري كنكور در تربتجام نشستم و براي قبولي محمد دعا خواندم و راز و نياز كردم اين بار به خانه بازگشتم و از آنجا دعا ميكردم چون احساس ميكردم اگر محمد متوجه حضور من شود ممكن است استرس پيدا كند. اميدوارم محمد به آرزويش كه موفقيت در رشته پزشكي است برسد و بتواند به مردم كشورش خدمت كند.
- الگوي بزرگ زندگي
حسين مقدس، جواني از كوير ايران ميخواهد در آينده يكي از فيزيكدانهاي بزرگ ايران شود. او با همين هدف در كنكور رياضي شركت كرد و توانست رتبه 4كنكور را كسب كند. او تنها براي علمآموزي درس خوانده و امروز موفقيت خود را مديون اين علمآموزي ميداند.
حسين ميگويد: فرزند دوم خانواده هستم و در سيرجان زندگي ميكنيم. خواهر بزرگترم در رشته پزشكي دانشگاه علومپزشكي ايران تحصيل ميكند. پدرم عكاس است و نگاه زيباي او به زندگي هميشه براي من الگوست. ازپايه راهنمايي علاقه زيادي به درس فيزيك داشتم و تحصيلاتم را در مدرسه تيزهوشان سيرجان ادامه دادم. سال گذشته در المپياد شيمي شركت كردم و موفق به كسب مدال نقره شدم. از اول دبيرستان تصميم گرفتم درس را فقط براي علمآموزي بخوانم. همين امر باعث شد تا با نزديك شدن به كنكور با روزي 3 ساعت درس خواندن آمادگيام را حفظ كنم. او ادامه ميدهد: علاقه زيادي به مطالعه كتاب دارم و با مطالعه زندگي شهيد چمران متوجه شدم ايشان يكي از فيزيكدانهاي بزرگي بودند كه در آمريكا تحصيل كردند اما براي هدفي بزرگتر آنجا را رها كرده و به جنگ بادشمن رفتند. بسياري از كتابهاي ايشان را خواندهام و هر روز علاقهام به اين شهيد بزرگ بيشتر شد و او را بهعنوان الگوي زندگيام قرار دادم. از طرف ديگر علاقه زيادي به فيزيك دارم و دوست دارم در آينده يك فيزيكدان مشهور و نظريهپرداز شوم.
- قهرماني به رنگ زعفران
محمدامين روانبخش، نفر دوم كنكور علوم تجربي با افتخار خود را روستازادهاي ميداند كه با تلاش و پشتكار توانسته در كنكور موفق شود و خواسته دل پدر و مادرش را برآورده كند. اين جوان 18ساله فرزند ششم خانوادهاي است كه در روستاي كاريزك از توابع تربتحيدريه زندگي ميكنند. پدر، كشاورز زعفران است و مادر نيز خانهدار. محمدامين مسافت 15كيلومتري روستا تا شهر را هر روز براي رسيدن به هدفي كه آرزو داشت طي ميكرد و با تحصيل در مدرسه استعدادهاي درخشان شهيد بهشتي تربت حيدريه توانست بر قله موفقيت بايستد. او سختكوشي و تلاش براي رسيدن به موفقيت را، راز ايستادن در جايگاه دوم كنكور ميداند و ميگويد: پايه ابتدايي را در مدرسه روستا گذراندم و همه نمراتم عالي بود. معلمها ميگفتند كه من استعداد خوبي در درس دارم و از پدر و مادرم ميخواستند امكاناتي را فراهم كنند تا بتوانم در مدرسه استعدادهاي درخشان ادامه تحصيل بدهم.
هميشه دوست داشتم در مزرعه به پدر كمك كنم اما او هيچگاه اجازه نميداد و ميگفت بايد درس بخوانم تا با قبولي در دانشگاه، جواب زحمات او را بدهم. آرزوي پدر و مادرم قبولي من در رشته پزشكي بود. هر روز از روستا به شهر ميآمدم و بعد از پايان كلاس به خانه بازميگشتم. از 2سال قبل از كنكور شروع به خواندن كتابهاي درسي و كنكور كردم و به هيچ عنوان سراغ كلاسهاي كنكور نرفتم و فقط در آزمونهاي آزمايشي خودم را محك ميزدم. هر روز بين 10تا 12ساعت درس ميخواندم و ميدانستم كه رتبه خوبي را كسب خواهم كرد.
محمدامين با بيان اينكه هنوز تصميم نگرفته است كه در چه تخصص پزشكي تحصيل كند درباره حضور در شبكههاي اجتماعي ميگويد: علاقهاي به شبكههاي اجتماعي ندارم چون زماني را كه در شبكههاي اجتماعي سپري ميكنيم ميتوانيم به درس خواندن يا مطالعه كتاب اختصاص بدهيم.
نظر شما