شاهد مثال هم ادبيات كهن ماست و انبوه حكايتها و روايتهايي كه نشان ميدهد بهجا آوردن شأن و احترام افراد مسن چه پيشينهاي در تاريخ ما دارد. همين چند روز پيش مردم اداي ديني شايسته نسبت به زندهياد داوود رشيدي به عمل آوردند. استادي كه با بيش از نيمقرن سابقه فعاليت هنري در حالي از دنيا رفت كه مورد احترام و علاقه تمام قشرهاي جامعه بود.
با اين همه نميتوان به اين مسئله اشاره نكرد كه حرمت گزاردن بر پيشكسوتها و مو سپيدكردهها نسبت به گذشته قدري كمرنگ شده است. بهعنوان مثال احترامي كه در گذشته فرزند براي پدرش قائل بود امروز تا اندازهاي دستخوش تغيير و تحول شده است.
اين واقعيت را بايد پذيرفت كه نسلها عوض شدهاند و نسل جوان خواستهها و نيازهاي متفاوتي نسبت به پدران خود دارد. ولي معاصر بودن مترادف با بياعتنايي به پيران و پيشكسوتان نيست. جداي از وجه عاطفي قضيه، موضوع انتقال تجربيات نيز اهميت بسزايي دارد.
فردي كه مويش را در يك حرفه سپيد كرده تجربههايي دارد كه ميتواند به كار نوآمدگان بيايد و نبايد نسل جديد خود را از اين ميراث ارزشمند محروم سازد نسلي كه از روزگار رفته حكايتها دارد نبايد در كنج خانه بنشيند يا به نيمكت پاركها تبعيد شود. فراموش نكنيم كه انتقال تجربيات ميتواند جلوي نگراني بسياري از اشتباهها را بگيرد. نسل جواني كه با شتاب ميآيد و استعداد و تواناييهايش ما را به آينده اين سرزمين اميدوار كرده، نبايد نسبت به اسلاف خود بياعتنا باشد.
- نويسنده و كارگردان سينما
نظر شما