چندي قبل زن جواني به دادسراي ورامين رفت و مدعي شد مرد شروري او را ربوده و يك هفته شكنجهاش كرده است. وي گفت: غروب شده بود و در كوچه دنبال پسرم بودم كه ناگهان يكي از افراد شرور منطقه كه به دالتون ورامين مشهور است سررسيد. كوچه خلوت بود. او چاقويي نزديك صورتم گرفت و شروع به تهديد كرد. او مجبورم كرد سوار موتورسيكلتش شوم و من را به حوالي قرچك برد.
او دست و پايم را بست و من را مورد ضرب و شتم و در نهايت آزار و اذيت قرار داد. او قبلا هم دست به چنين كاري زده بود. حتي يك مرتبه از من فيلمبرداري و تهديد كرد اگر از او شكايت كنم فيلم را پخش ميكند. حتي يكبار ديگر او من را با تهديد به خانه دوستانش برد و ديگر از دست او امنيت ندارم. بهدنبال اظهارات اين زن تحقيقات ويژهاي در اينباره آغاز شد. تجسسهاي اوليه حاكي از آن بود كه مرد شرور بيش از 10مرتبه زن جوان را ربوده و مورد ضرب و شتم قرار داده است. همچنين معلوم شد او چندين مرتبه به اتهامهاي مختلف دستگير و زنداني شده است و ساكنان منطقه از دست او آرامش ندارند. در چنين شرايطي گروهي از مأموران در عملياتي ضربتي وي را در منطقه گلتپه دستگير كردند.
دالتون ورامين در اظهارات اوليهاش تلاش كرد تحقيقات پليس را از مسير اصلي منحرف كند. او گفت: من قصد ازدواج با زن جوان را داشتم. به همين دليل او را دزديدم تا راضياش كنم با من ازدواج كند ولي بعد كه فهميدم او زني مطلقه است، رهايش كردم. حرفهاي متهم در حالي بود كه شاهدي نيز وي را درحاليكه زن جوان را با چاقو تعقيب ميكرد ديده بود. اين شاهد گفت: در كوچه ايستاده بودم كه زن جوان را ديدم. او ترسيده بود و فرار ميكرد. متهم هم سوار بر موتورسيكلت با چاقو او را تعقيب ميكرد. وقتي متهم به من رسيد گفت كه زن جوان دچار توهم شده است. او دنبال زن جوان رفت و بعد فهميدم كه او ربوده شده است. با تكميل تحقيقات مقدماتي، پرونده با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
در جلسه محاكمه كه صبح ديروز در شعبه دهم به رياست قاضي قربانزاده برگزار شد شاكي حضور نداشت و ابتدا ابولقاسم مرادطلب، دادستان ورامين به قرائت كيفرخواست پرداخت و گفت: بزه انتسابي در روز 14بهمنماه سال93 در گلتپه اتفاق افتاده و متهم نيز در مراحل تحقيقات به آدمربايي و ايراد ضرب و جرح اعتراف كرده است و مدارك موجود دال بر مجرم بودن وي است.
از سويي طي 14سال حضورم در حوزه قضايي ورامين متهم بارها بازداشت شده و بهدليل شرارتهايش به دالتون مشهور است. از اينرو تقاضاي اشد مجازات براي وي را دارم. در ادامه متهم در جايگاه ايستاد و در دفاع از خودش گفت: من هيچ كدام از اتهامهايم را قبول ندارم و اصلا چنين اتفاقي نيفتاده است.
شاكي در نزديكي خانه ما زندگي ميكند و از مدتها قبل با من اختلاف داشت. به همين دليل از من شكايت كرده است. در اين هنگام قاضي اعترافات متهم و اظهارات شاكي را قرائت كرد و درباره استشهاديهاي كه ساكنان منطقه نوشتهاند توضيح داد اما متهم تا آخر جلسه محاكمه اتهامش را انكار كرد. از سويي محتويات پرونده نشان ميداد او به اتهام نگهداري هروئين نيز از سوي دادگاه انقلاب به تحمل يكسال حبس، شلاق و جزاي نقدي محكوم شده و در حال سپري كردن دوران محكوميتش است. در چنين شرايطي قضات دادگاه ختم جلسه را اعلام كردند و براي تصميمگيري وارد شور شدند.
نظر شما