پنجره را باز میکنم و به این فكر ميكنم که خانه مدتهاست كه مشتاق پاييز است. ميخواهد تا با بارانهايش غبار پنجره را بشوید و راه تنفس را باز کند و با رنگهای سرخ و زرد و نارنجی شهر را به جشن دعوت کند.
پاییز رنگ حرفها و کلمههاي زیبای زندگی است.
پريا مشتاقي، 16 ساله از تهران
تصويرگري: پرنيان محمدنژاد، 17 ساله از تهران
- خانهي اول
دلم مـهر را میخواهد؛ ماه دوستداشتنی، ماه خوب. 30 روزی که بوی تازگی میدهد و پر از دوستیهای تازه است. دوستیهایی از جنس مهربانی و محبت... پر از بوی ورقهاي دفترهای جدید و خودکارهای ناشناس.
مهر ماه پر از شادی است، پر از خنده. با اینکه به مدرسه میرویم، هنوز درس و مشق نداريم. بعد از مهر درسخواندن شروع میشود؛ دوباره امتحان، دوباره ریاضی، دوباره درسهای حفظکردنی روی هم تلنبارشده!
من مهر را دوست دارم، مدرسه را هم، با تمام حال و هوایش، با تمام خستگیهایش. ميخواهم دوباره به خانهی اولم برگردم.
متينا عروجي
13 ساله از شهريار
- خوشيهاي ساده
دلتنگ مدرسه و میز و نیمکتهایش شدهام، دلتنگ دورهمیهای دوستانهمان در راهروها، آرام پچپچکردنها و یکهو بلند خندیدنهایمان. من دلتنگ خوشیهای سادهی زمان مدرسهام.
زنگ تفریحهای مدرسه، بزرگترین هدیه بعد از دوساعت درسخواندن است. آخ که چهقدر زیست و شیمی و فیزیک سخت است! ریاضی و رادیکال و فرمولهایش را نگو که خستهکنندهترین درس دنیاست! وای از افشاریان و ساسانیان! همان درس تاریخ که بهترین زمان برای یک چرت حسابی است!
این غرولندها را که کنار بگذاریم، دلم سخت هوای حال و هوایش را کرده است!
ستايش نوري
13 ساله از كرج
عكس: محمدمهدي پورعرب، 17 ساله از كرج
- برگهاي پاييزي
کوچه چهقدر خلوت است. هنوز دو قدم از خانه دور نشدم که... چه میشنوم؟ اول صبحی و خشخش برگها؟! عجیب است! شاید رهگذری از روی آنها میگذرد.
میدانم که اگر دنبال منبع صدا بگردم، مدرسهام دیر میشود. ناگهان مردی را میبینم که لباس شبرنگ زرد و نارنجی پوشیده و زمین را جارو میزند، البته نه برگهای زرد و نارنجی و قرمز پاییزی را، بلکه بطری، کاغذ و زبالههای روی زمین را.
به راهم ادامه میدهم. خبری از آسمان آبی و زیبای صبحگاه نیست! نمیدانم. شاید قهر کرده و رفته تا آسمان شهر دیگری شود و به جای خودش آسمانی پر از گرد و خاک را برایمان فرستاده.
شاید به خاطر ترافیک سنگین، ماشینهای تکسرنشین و کارخانهها ترکمان کرده. نمیدانم، اما دلم میخواهد زودتر برگردد، با ما آشتی کند و کمی هم برایمان ببارد.
ای آسمان زیبای طهران قدیم، ما تهرانیهای جدید دلمان برایت تنگ شده. لطفاً برگرد. قول میدهیم مواظبت باشیم تا همیشه تمیز بمانی.
فاطمه نریمان مسجل
14 ساله از کرج
نظر شما