اما اگر بگويند كه فلان تعداد نيرو در آنجا مشغول كارند و در پي تعطيلي، بيكار ميشوند، شايد جوابتان كمي تغيير كند. شايد هم بر اين نظر باشيد كه واحد صنعتي آلاينده را بايد تحت هر شرايطي تعطيل كنند چراكه سلامت چند ميليون شهروند نبايد فداي بيكاري عدهاي شود. اما بهنظر ميرسد مسائل كارگري و تعدادشان، بسيار مهم و چالشبرانگيزتر از آن است كه بشود بهراحتي راجع به آن تصميم گرفت. در اين ميان، مسئله بيكار شدن يا بازنشستگي پيش از موعد كارگران، طي چند سال گذشته، بهانه دست برخي واحدهاي صنعتي آلاينده داده است.
اين موضوع در حالي رخ ميدهد كه آراي تعطيلي و انتقالِ كاملا قانوني براي اين واحدها صادر شده است. با وجود اين، فعاليتشان ادامه مييابد و آلودگيهاي مختلف نصيب شهروندان ميشود. مسئله، زماني جالب ميشود كه كارگران هم بهخاطر ترس ناشي از بيكاري، پشت كارفرماي خود در ميآيند. جالبتر اينكه نميدانند اگر كارفرما واقعا به قانون پايبند بود، از آنها بهعنوان ابزاري براي حركت در مسير خلاف قانون حركت نميكرد. نكته اينجاست كه پشتيباني آگاهانه يا ناآگاهانه پرسنل اينگونه واحدهاي آلاينده، كار را براي پيشبرد در مسير صحيح كه حتي ميتواند به نفع خودشان نيز باشد، سخت ميكند. چنانچه پرسنل نمونههايي از همين واحدها كه سرانجام با حكمهاي قضايي تعطيل شدهاند، سالهاست پيگير حق و حقوق خود طبق قانون هستند.
اتفاقي كه براي معادن شن و ماسه منطقه 18تهران رخ داد، از همين دست ماجراهاست. در واپسين لحظات كه اين معادن نفس ميكشيدند، كارگران زيادي در آنها مشغول بهكار نبودند ولي همانها كه قبلا بارها با نيروهاي مديريت شهري، انتظامي، بسيج و معتمدين محله برخورد كرده بودند، در مواجهه با پليس امنيت و مسئولان قضايي سخت راضي ميشدند كه از كارگاه خارج شوند.
اما خيلي زود همه درها و وروديها مهر و موم شدند و بسياري از كارگران در نبود مالكان با چشماني خيس، كارگاه را ترك كردند. اين را بايد تلنگري جدي براي ساير صنايع آلاينده تهران همچون كارخانه روغن نباتي قو، كارخانه سيمان تهران و... دانست كه يا حكم توقف فعاليتشان صادرشده يا در فهرست خروج از شهر قرار گرفتهاند.
آنچنان كه خبرهاي البته نهچندان موثقي از كارخانه قو ميرسد كه حقوقها طي ماههاي اخير سر وقت پرداخت نشده است اما پرسنل تاكنون در اين رابطه شفافسازي يا شكايتي انجام ندادهاند. اين درصورتي است كه با همكاري بموقع با ساير نهادها، تصميمات بهتري ميشود براي جابهجايي كارخانه، سهيمشدن در طرحي كه قرار است به جاي آنها به اجرا درآيد و همچنين پرسنل گرفت. اما واقعيت اين است كه اصلا هواي آسمان شهر و يكديگر را نداريم و دود حاصل از اين بيتوجهي در چشم همه فرو ميرود.
نظر شما