عصر روز هفتم اسفندماه سال 86به محمد شهرياري، بازپرس وقت دادسراي امور جنايي خبر رسيد جنايت هولناكي در خانهاي واقع در بزرگراه شهيد محلاتي اتفاق افتاده و در جريان آن زني جوان به قتل رسيده است. دقايقي بعد بازپرس جنايي همراه با تيم بررسي صحنه جرم، خود را به محل وقوع جنايت رساندند و با جسد زني كه با يك كراوات صورتيرنگ خفه شده بود، روبهرو شدند.
تحقيقات مقدماتي نشان ميداد مقتول همراه با شوهر و 2دخترش زندگي ميكرده اما هنگام وقوع جنايت هيچكدام از آنها در خانه نبودهاند. همچنين بههمريختگي آنجا نشان ميداد قبل از اين حادثه درگيري سختي بين قرباني و قاتل رخ داده است. در همين حال چند نفر از همسايهها از خانه اين زن صداي درگيري شنيده بودند و يكي از آنها نوجواني لاغراندام را هنگام فرار از آنجا ديده بود. بررسيها نشان ميداد اين نوجوان از اقوام دور مقتول بوده كه گاهي به خانه او رفتوآمد ميكردهاست. او شاگرد راننده اتوبوسي بود كه در خط تهران - شيراز كار ميكرد. به همين دليل مأموران براي دستگيري وي راهي ترمينال جنوب شدند اما هيچكس از او خبري نداشت تا اينكه درحاليكه 3روز از اين جنايت ميگذشت، پسر نوجوان خودش را تسليم و به قتل زن جوان اعتراف كرد.
او در ادامه، صحنه جنايت را بازسازي كرد و با صدور كيفرخواست پروندهاش روي ميز 5قاضي عاليرتبه شعبه 71دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت. متهم كه هنگام وقوع جنايت 17سال داشت و در كلاس دوم دبيرستان تحصيل ميكرد، در اعترافاتش گفت: من به دختر مقتول علاقه داشتم و به خانه آنها رفتوآمد ميكردم تا اينكه مادرش فهميد. مادر دختر مورد علاقهام ابتدا مخالفتي نكرد و رفتوآمدهاي من به خانه آنها ادامه داشت تا اينكه در ادامه با او اختلاف پيدا كردم و روز حادثه درحاليكه او در خانهاش بود، سراغش رفتم و با كراواتم خفهاش كردم و گريختم اما 3روز بعد تصميم گرفتم خودم را تسليم كنم. در پايان اين جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و متهم را گناهكار تشخيص داده و به قصاص محكوم كردند.
- تكماده نجات
با وجود صدور اين رأي متهم به آن اعتراض كرد و پرونده براي بررسي به ديوانعالي كشور فرستاده شد. در اين ميان قانون جديد مجازات اسلامي ابلاغ و اجرايي شد كه طبق ماده91 آن افرادي كه زير 18سال مرتكب قتل شده باشند تحت شرايطي قصاص نميشوند. در ماده 91آمده است: «در جرايم موجب حد يا قصاص، هرگاه افراد بالغ كمتر از 18سال، ماهيت جرم انجامشده يا حرمت آن را درك نكنند يا در رشد و كمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد با توجه به سن آنها به مجازاتهاي پيشبيني شده محكوم ميشوند.
همچنين دادگاه براي تشخيص رشد و كمال عقل ميتواند نظر پزشكي قانوني را استعلام يا از هر طريق ديگر كه مقتضي بداند، استفاده كند.» طبق اين ماده قضات ديوانعالي كشور حكم قصاص را نقض كردند و پرونده بار ديگر به دادگاه فرستاده شد.
- جزئيات جنايت بعد از 9سال
در دومين دور از رسيدگي به اين پرونده كه صبح ديروز در شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي قربانزاده و با حضور قاضي ملكي برگزار شد، بعد از قرائت كيفرخواست توسط نماينده دادستان در غياب اولياي دم مقتول كه مادر و 2دختر وي هستند، شوهر مقتول شكايت خود را اعلام كرد. سپس متهم در جايگاه ايستاد و جزئيات جنايتي را كه 9سال قبل مرتكب شده بود، بازگو كرد. او گفت: من از حدود 2سال قبل از حادثه يعني زماني كه 15سال داشتم به خانه مقتول رفتوآمد ميكردم. من به دختر مقتول علاقه داشتم اما او ميخواست بهخاطر دخترش از من باجگيري عاطفي كند و مدام مرا با حرفهايش اذيت ميكرد.
روز حادثه مقتول با من تماس گرفت و گفت، به خانهاش بروم. من هم رفتم. دخترش در خانه بود اما او را به بهانهاي بيرون فرستاد. سپس شروع به گفتوگو كرديم اما كار به بگومگو كشيد و ناگهان او به طرفم حمله كرد و گلاويز شديم و هر دو زمين خورديم. در اين بين من كراواتم را باز كردم و دور گردن او پيچيدم و از آنجا فرار كردم.
آن زمان بهدليل مصرف مشروبات الكلي حالت عادي نداشتم اما بعد از 3روز خودم را تسليم كردم. وي ادامه داد: با اينكه آن زمان 17سال داشتم اما نميدانستم مصرف مشروبات الكلي چه حكمي دارد و حتي درباره قتل هم چيزي نميدانستم. شنيده بودم كه خفاش شب بهخاطر قتل چند نفر قصاص شده اما فكر ميكردم كه مرا بعد از چند روز بازجويي آزاد ميكنند. وگرنه به اين راحتي تسليم نميشدم. آن زمان من بچه بودم و چيزي نميدانستم اما حالا در زندان چيزهايي زيادي ياد گرفتهام.
در ادامه اين جلسه وكيل مدافع متهم از قضات دادگاه درخواست استمهال كرد تا در اين مدت بتواند رضايت اولياي دم را جلب كند. به اين ترتيب با موافقت قضات دادگاه با استمهال 40روزه ختم جلسه اعلام شد.
نظر شما