طراح نقشه اين جنايت زني بود كه پس از قتل شوهرش آن را خودكشي جلوه داد و به اتريش گريخت.تحقيقات تيم جنايي در اين پرونده از 22خرداد سال92، همزمان با مرگ اسرارآميز مرد جواني به نام سروش شروع شد.قرباني بهدليل حال وخيمش در يكي از بيمارستانهاي مركز تهران بستري بود اما 24ساعت بعد جانش را از دست داد و از آنجا كه مرگ وي مرموز بود، مسئولان بيمارستان با پليس تماس گرفتند. با شروع تحقيقات پليسي، همسر اين مرد به مأموران گفت:
به همراه دختر سهسالهام براي خريد از خانه بيرون رفتم اما وقتي برگشتم ديدم حال همسرم بد است. كنار او ليوان آبميوه و چند بسته خالي قرص بود كه همان لحظه با ديدن آنها متوجه شدم شوهرم دست بهخودكشي زده است، چراكه او مدتي بود دچار افسردگي شده و مدام از مرگ و خودكشي صحبت ميكرد. به سرعت با خواهرزادهام كه در بيمارستاني در نزديكي خانه ما كار ميكرد تماس گرفتم و او فورا خودش را رساند. همسرم بيهوش شده بود و او را به بيمارستان رسانديم اما در نهايت جانش را از دست داد.
پس از اظهارات اين زن، قاضي شعبه پنجم دادسراي جنايي تهران دستور انتقال جسد قرباني به پزشكي قانوني را صادر كرد تا علت اصلي مرگ وي مشخص شود.
- مسموميت با قرص برنج
پس از گذشت چندماه، پزشكي قانوني اعلام كرد كه سروش بر اثر مسموميت با قرص برنج جانش را از دست داده است. اين در حالي بود كه همه شواهد نشان از خودكشي داشت تا اينكه چندماه بعد پدر سروش به دادسراي جنايي تهران رفت و از عروسش به اتهام قتل پسرش شكايت كرد. وي گفت: پسرم سروش با همسرش اختلافات شديدي داشتند. حتي يكبار شنيدم كه قصد جدايي دارند اما بهخاطر دخترشان منصرف شده بودند. مهناز عروسم مدعي شده كه پسرم مشكل افسردگي داشته و دست بهخودكشي زده است اما اين موضوع صحت ندارد. من حدس ميزنم كه عروسم دست به قتل پسرم زده و با صحنهسازي ميخواهد وانمود كند مرگ او خودكشي بوده است، چراكه بهتازگي متوجه شدهام او قصد دارد به همراه نوهام كشور را ترك كند.
- پيامكهاي رازگشا
با اظهارات اين مرد تحقيقات درباره مرگ مرد جوان از سرگرفته شد اما هيچ رد و سرنخي از جنايت بهدست نيامد. از سوي ديگر با توجه به تغيير بازپرس شعبه پنجم دادسرا، پرونده بلاتكليف بود تا اينكه اواخر مهرماه امسال نسرين مرادي، داديار در غياب بازپرس دادسراي جنايي تهران رسيدگي به اين پرونده را در دست گرفت. او پس از بررسي پرونده، دستور بررسي پيامكهاي تلفن همراه مهناز، همسر قرباني را صادر كرد. همين كافي بود تا معماي اين پرونده رازگشايي شود، چراكه مأموران با پيامكهايي روبهرو شدند كه از نقشه زن جوان براي قتل شوهرش حكايت داشت.
مهناز در يكي از پيامكها از خواهرزادهاش به نام سارا پرسيده بود كه چطور شوهرش را بكشد و سارا براي او نوشته بود كه بهتر است براي قتل سروش از قرص ترامادول استفاده كني. اما مهناز نوشته بود كه ترامادول گيرش نيامده و ميخواهد قرص ديگري را امتحان كند. حتي مهناز در پيامكي ديگر از خواهرزادهاش پرسيده بود كه آن يكي قرص را چطور به شوهرش بدهد و ديگر جوابي ارسال نشده بود.
با اين سرنخ خانم داديار دستور بازداشت خاله و خواهرزاده را صادر كرد. اما مشخص شد كه مهناز (همسر مقتول) يك سال پس از قتل ايران را ترك كرده و به كشور اتريش پناهنده شده است. هماكنون نيز به همراه دختر ششسالهاش در كمپي در اتريش زندگي ميكنند و امكان استرداد او به ايران نيست.
اين اما پايان تحقيقات نبود، چراكه خواهرزاده مهناز يعني سارا بازداشت شد و دربازجويي معماي قتل شوهرخالهاش را پس از گذشت بيش از 3سال فاش كرد. وي ديروز براي انجام تحقيقات به دادسراي امور جنايي تهران منتقل شد و اصرار داشت كه بيگناه است. او گفت: من و خالهام همسن بوديم و رابطه صميمي با هم داشتيم. مهناز سال87 با سروش ازدواج كرد و عاشق هم بودند. زندگيشان خيلي خوب بود اما كم كم اختلافاتشان شروع داشت. خالهام ميگفت سروش به رفتارهايش شك دارد و همين بدبيني زندگيشان را مختل كرده بود. مهناز ميگفت سروش ميخواهد طلاقش بدهد و حتي گفته بچه را هم از او ميگيرد.
او از اين موضوع خيلي ناراحت بود و ميگفت بدون دخترش نميتواند زندگي كند. همين شد كه يك هفته قبل از حادثه، نقشه قتل شوهرش را كشيد تا بتواند با دخترش از ايران فرار كند. او با من تماس گرفت و از نقشهاش گفت. من خيلي با او صحبت كردم تا منصرف شود اما فايدهاي نداشت. از من پرسيد چه قرصي به شوهرش بدهد و مدام زنگ ميزد و پيامك ميفرستاد و من نميدانستم چه كنم. وي ادامه داد: من حرفي از قرص برنج نزدم و اصلا نميدانم اين قرص را چطور تهيه كرده است.
فقط روز حادثه هراسان با من تماس گرفت و گفت قرص را داخل آبميوه ريخته و به شوهرش خورانده است. من هم به سرعت خودم را به خانهاش رساندم تا شوهرش را به بيمارستان ببرم اما سروش از حال رفته بود. اگر هم در اين مدت حرفي نزدم از ترسم بود. چون ميترسيدم پاي من هم گير باشد. تا اينكه شنيدم به اتريش فرار كرده است. من هم ازدواج كردم و سرم به زندگي خودم گرم بود و اصلا فكرش را نميكردم ماجرا لو برود.
زن جوان با گريه ادامه داد: وقتي دستگير شدم مادرم با مهناز در اتريش تماس گرفت و خواست خودش را معرفي كند اما خالهام با خونسردي گناهش را به گردن من انداخته و گفته كه قتل كار من بوده است.به گزارش همشهري، پس از اظهارات اين زن، وي با قرار قانوني در اختيار مأموران اداره دهم پليس آگاهي تهران قرار گرفت و تحقيقات در اين خصوص همچنان ادامه دارد.
نظر شما