دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۱
۰ نفر

همشهری دو - علی سیف‌اللهی: یک فضولی همیشگی بود؛ همیشه به زن و شوهرهایی که هر دو کار می‌کردند، می‌گفتم؛ «همیشه دوست دارم بدانم شماها چطوری حقوق‌هایتان را خرج می‌کنید؟»

مخارج اقتصادی خانواده

و پشت‌بند سؤالم می‌گفتم: «فقط برایم جالب است بدانم و نمی‌خواهد جواب بدهید». 

اما از ‌شما چه پنهان دوست داشتم بگويند چه‌كسي خرج خورد و خوراك خانه را مي‌دهد؟ كدام‌‌شان اجاره مي‌دهند؟ فرمول تقسيم دخل و خرج خانه‌‌شان چيست؟ چطوري به توافق رسيده‌اند كه پول‌هايشان را خرج كنند؟ و 15-10سؤال ديگر. خودم خيلي زود در همين دام گير افتادم. همسرم حقوق ماهانه ثابت دارد و خودم هم يكي دو جا كار مي‌كنم تا مجموع حقوقم به عدد قابل‌قبولي برسد و كفاف خرج‌هايمان را بدهد. مي‌دهد؟ بله اما از وقتي ازدواج كردم، همه‌‌چيز واقعي‌تر شده و شبيه آن كنجكاوي‌هاي قبل از دو نفره شدن نيست. راستش را بخواهيد حالا مجبوريم براي خريد هر چيز ريز و درشتي چرتكه بيندازيم. مجبوريم حساب كنيم براي خريد ميز كار چقدر بايد كنار بگذاريم. مجبوريم جمع و تفريق كنيم كه اين‌ماه مي‌توانيم براي فاصله بين اتاق خواب تا هال، فرشي، گليمي چيزي بخريم يا نه.

يكي دو‌ماه پيش، وقتي رانندگي را تازه شروع كرده بودم، با ماشين در شهر مي‌چرخيدم و همه‌‌چيز خوب پيش مي‌رفت تا اينكه يك صبح جمعه موقع پارك‌كردن ماشين، با اعتماد‌به‌نفس كاذبي دنده عقب گرفتم و بووم! گوشه چپ عقب ماشين خورد توي ديوار و طلق و چراغ شكست، بدنه‌اش رفت تو و رنگش ريخت. دلم سوخت كه ماشين نو به اين روز افتاده ولي مي‌دانستم كه دير يا زود به‌خاطر ناشي بودن در رانندگي اين اتفاق مي‌افتد اما همسرم بيشتر از من ناراحت شد. گفت: براي خودش هم عجيب است چون وقتي در خانه پدرش بوده، خيلي ناراحت نمي‌شده اگر روي ماشين خطي مي‌افتاده يا در اثر حادثه‌اي به بدنه ماشين آسيبي مي‌رسيده اما حالا انگار كه بخشي از پول‌مان گوشه كوچه و خيابان باشد، در طول روز هرازگاهي يواشكي از پشت پنجره به ماشين نگاه مي‌كند ببيند پول‌مان سر جايش هست يا نه. اين يكي‌شدن جيب‌ها انگار بخشي از فرايند خانواده ‌شدن است.

انگار تازه مي‌فهميم كه چرا مادر و پدرمان سعي مي‌كردند بچه‌ها را با خانواده همسو كنند. آنچه ما داشتيم مي‌ديديم خود صحنه بود، ما داشتيم آزادانه در صحنه مي‌چرخيديم و كيف مي‌كرديم درحالي‌كه آنها يك پايشان هم در پشت صحنه بود؛ پشت‌صحنه‌اي كه حالا خودمان هم درگيرش هستيم. حالا مي‌دانيم ماجرا يك ور ناراحت‌كننده هم دارد و آن هم وقت‌هايي است كه با هم تصميم مي‌گيريم پا روي دلمان بگذاريم و چيزي را به‌دليل گراني نخريم يا چيز ارزان‌تري را جايگزين كنيم و تازه مي‌فهميم كه عصبانيت‌ها و دلخوري‌هايمان در موقعيت‌هاي مشابه، وقتي هنوز در خانه با پدر و مادرمان بوديم چقدر اشتباه و رنج‌آور بوده است.

حالا كه خودمان در نقطه همان فضولي‌هايمان ايستاده‌ايم، براي دخل و خرج خانه نقشه مشخص و مشتركي داريم. خرج‌هاي خانه و مشترك را من مي‌دهم و خرج‌هاي خيلي شخصي را همسرم از جيب خودش. يك كارت بانكي مشترك براي خرجي خانه مشخص كرده‌ايم كه از همان استفاده مي‌كنيم تا حساب و كتاب خانه هم دست‌مان باشد. مدل خوبي است؟براي ما بله ولي چيزي از آن فضولي‌هاي هميشگي من درباره فرمول اقتصادي بقيه زوج‌ها كم نمي‌كند!

کد خبر 354487

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha