اين اثر از چند جهت ارزش فراواني دارد؛ از سويي يكي از بزرگترين عالمان حديثي كشور يعني حضرتآيتالله ريشهري افتخار تاليف آن را برعهده داشته است و از سوي ديگر تاكنون در اثري به اين گستردگي به جوانب مختلف زندگي شخصي و اجتماعي پيامبراسلام(ص) پرداخته نشده به شكلي كه اثر مذكور در 10بخش و 89فصل سامان يافته است. در راستاي معرفي هر چه بهتر اين اثر گرانبها و با توجه به نزديك شدن به ايام مبارك سالگرد ميلاد پيامبر اسلام(ص) به گفتوگويي با حجتالاسلام عبدالهادي مسعودي مترجم اين اثر ارزشمند پرداختهايم . ايشان، هم از شيرينيهاي تلاش براي تاليف و ترجمه اين مجموعه ارزشمند سخن گفته و هم سختيهاي پيامبر اسلام(ص) در ادوار مختلف زندگي و واكنشهاي آن وجود نوراني را براي ما شرح داده است. فراموش نكنيم كه پيامبر اسلام(ص) از لحظهاي كه نشئه اين جهاني افتخار ميزباني او را داشت با سختيهاي فراواني روبهرو بود و اين سختيها با ارتقاي جايگاه نازنينش به مقام پيامبري و معلمي جامعه، بيشتر و بيشتر شد كه مرور هر كدام از آنها جذابيت خاص خود را دارد.
- هدف نگارنده كتاب از نگارش چنين مجموعه عظيمي چه بوده و كار نگارش آن چند سال به طول انجاميد؟
ابتدا و انتهاي سال 1385مصادف با سالروز وفات پيامبر عظيمالشأن اسلام بود و به همين مناسبت رهبر معظم انقلاب، آن سال را به نام پيامبر اعظم نامگذاري كردند. در همان سال 3-2 كتاب در رابطه با زندگاني پيامبر اسلام(ص) از سوي حضرت آيتالله ريشهري به رشته تحرير درآمد كه در آن جوانبي از سيره و سبك زندگي پيامبر اسلام(ص) مورد بررسي قرار گرفت؛ بنابراين استارت اوليه اين كار در آن سال زده شد.
اما با توجه به سخنراني مقام معظم رهبري در جمع جوانان خراسانرضوي در سال 91و تأكيد فراوان ايشان بر توجه به سبك زندگي ايراني- اسلامي، نگارش اين اثر سرعت بالاتري پيدا كرد و حدفاصل سالهاي 91تا 93حضرت آيتالله ريشهري و گروهي كه در تاليف كتاب همكاري داشتند با سرعت عمل بالاتري به تكميل بيانها پرداختند تا با تكيه بر مطالب اين كتاب، زيرساخت بخش نرم تمدن اسلامي شكل بگيرد.
- چه شد كه حضرتعالي براي ترجمه اين اثر ارزشمند انتخاب شديد و اين كار چقدر طول كشيد؟
پيش از تدوين و تاليف اين اثر، آثاري چون دانشنامه امام علي عليهالسلام و دانشنامه امام حسين عليهالسلام نيز تاليف شده بود كه بنده در ترجمه آن دانشنامهها نيز همكاري داشتم و با آشنايي كه بهوجود آمد بنده براي اين كار انتخاب شدم كه كمتر از 2سال طول كشيد.
- همانطور كه مستحضر هستيد در داخل و خارج از ايران آثار متعددي در رابطه با سبك و زندگي پيامبر اسلام(ص) به نگارش درآمده است، تفاوت مهم اين كتاب با ساير كتب مشابه چيست؟
نخستين تفاوت مهم اين كتاب اين است كه كار تاليف آن بهصورت گروهي و آكادميك و با بهرهگيري از روشهاي پژوهشي نوين صورت گرفته و افراد بسيار سرشناسي مانند جناب آقاي طباطبايي و گروههاي متعدد ديگري در آن نقش داشتهاند.
علاوه بر اين، در تاليف كتاب تنها به منابع شيعي تكيه نشده بلكه همه منابع با در نظر گرفتن ميزان اعتبار آن مورد بررسي قرار گرفته است. سومين تفاوت مهم اين اثر به نوع تقسيمبندي و دستهبندي منطقي آن بازميگردد كه با استفاده از تقسيم درختي ميتوان از موضوع كلي به موضوعي فرعي و ريزتر رسيد.
در اين كتاب كل زندگي پيامبر اسلام(ص) به چند بخش تقسيم شده كه برخي از اين بخشها عبارتند از: 1-ويژگيهاي اخلاقي 2- ويژگيهاي امورات شخصي(مسواك زدن، آب خوردن، نوع گريستن، نوع ورزش و...) 3-ويژگيهاي زندگي خانوادگي(نحوه ازدواج، رعايت حقوق خانواده، تعامل با خويشاوندان و...) 4- ويژگيهاي رفتارهاي اجتماعي(تعامل با ياران، حضور در مجالس متعدد و...) 5-امور عبادي 6- امور اقتصادي(تلاش و كار پيامبر اسلام(ص) براي معيشت، الگوي مصرف ايشان و...) 7- ويژگيهاي تربيتي 8- ويژگيهاي اقدامات سياسي و 9- ويژگيهاي اقدامات جنگي پيامبر اسلام(ص).
- آيا در طول ترجمه اين اثر متوجه عنايت و توجه خاصي از سوي نبي مكرم اسلام(ص) شديد؟
براي من و امثال بنده همين كه توفيق انجام چنين كاري نصيبمان شده افتخار بسيار بزرگي است و همين موضوع براي ما كافي است اما بايد اعتراف كنم كه با توجه به حجم عظيم كار از يك طرف و مشغلههايي چون تدريس و برخي كارهاي مديريتي از طرف ديگر، كار بسيار روان پيش رفت و حالا كه نگاه ميكنم باورم نميشود كه ترجمه اين كار در كمتر از 2سال به اتمام رسيد. بهنظرم همين موضوع مهمترين و بزرگترين عنايت صاحب اصلي كتاب بوده است.
- حالا اگر اجازه بدهيد وارد موضوع سبك زندگي پيامبر اسلام(ص) بشويم و ابتدا اين سؤال را مطرح كنيم كه سبك زندگي پيامبر اسلام(ص) داراي چه مبانياي است و چگونه به اين مباني دست مييابيم؟
سؤال بسيار خوبي را مطرح كرديد كه پاسخ به اين سؤال، پايه اصلي اين دانشنامه را تشكيل ميدهد. در وهله اول ما براي بهدست آوردن مباني و اصول سبك زندگي پيامبر اسلام(ص) بايد گزارشهاي متعدد را مورد بررسي قرار دهيم و خانواده حديثي را در رابطه با موضوعات مختلف گردآوري كنيم. اينگونه نيست كه صرفا با استناد به يك حديث بتوانيم يك عمل را بهعنوان اصل مسلم در زندگي پيامبر اسلام(ص) ذكر كنيم بلكه بايد گزارشهاي متعدد را كنار هم قرار دهيم چرا كه برخي از روايات، روايات ديگر را تكميل ميكنند و برخي از آنها نيز ممكن است همديگر را نقض كنند كه اين موضوع يك كار علمي جدي را ميطلبد.
در اين كتاب نيز با استفاده از همين روش و در نظر گرفتن خانواده احاديث اصول حاكم بر سبك زندگي پيامبر اسلام(ص) استخراج شده است كه در ادامه به آنها اشاره ميكنم.نخستين اصل حاكم بر سبك زندگي پيامبر اسلام(ص)، اصل هماهنگي رفتار و گفتار ايشان با خرد و فطرت انساني است چرا كه عقل، نخستين هديه الهي به انسان است و تمامي رفتارهاي ما بايد منطبق با آن باشد كه نوع رفتار پيامبر اسلام(ص) در اوج اين صفت است.
حق مداري اصل ديگري است كه بر سبك زندگي پيامبر اعظم(ص) حاكم بود بدين معنا كه درصورت وجود حق در جايي پيامبر اسلام(ص) نيز در آنجا حاضر بود و درصورت وجود باطل، هيچ حضوري از پيامبر ديده نميشد.
عدالت گستري ديگر اصل حاكم بر سيره پيامبر اسلام(ص) بود؛ ايشان در هيچ نقطهاي از زندگي خود افزون بر عدالت و انصاف پاي خود را فراتر نگذاشتند و گهگاهي نيز درصورت وجود موقعيت از باب احسان نيز با مردم رفتار ميكردند.
پيامبر اسلام(ص) در سبك زندگي خود بسيار هنجارگرا بودند. بهعبارت ديگر اگرچه ايشان براي مبارزه با سنن جاهلي پا به ميدان گذاشته بودند اما رفتار ايشان نامتجانس با رفتار جامعه خود نبود و بهصورت بسيار نرم(مثلا با سكوت خود) مخالفت خود را در بسياري از موارد نشان ميدادند.
ساده زيستي ديگر اصل زندگي ايشان بود بهنحوي كه با همه مقام و منزلت خود در سطح زندگي بسياري از مردم جامعه خود زندگي ميكردند. ميانهروي و اعتدال بهمعناي دوري از افراط، سبكسري و جهالت از ديگر اصولي است كه از زندگاني ايشان استخراج ميشود.
آسانگيري نيز از اصول زندگي پيامبر بود البته اين تسامح در مواردي كه حق و عدالت خدشهدار ميگرديد، وجود نداشت بلكه آسانگيري وجود نازنينشان در امور زندگي بود بهنحوي كه نه غذاي خاصي را ترجيح ميدادند و نه خانه خاصي را درنظر داشتند بلكه بسيار ساده اين مسائل را دنبال ميكردند. همين خصيصه بود كه موجب ميشد افراد پايين دست جامعه هر چه زودتر با ايشان هماهنگ شوند و مسير هدايت را بپيمايند. همچنين نظم در كارها همواره مورد توجه پيامبر اسلام(ص) بود و هر كاري را بايد سر جاي خودشان انجام ميدادند.
استواري و استحكام از ويژگيهاي مهم كارهاي پيامبر(ص) بود. براي مثال شخصي به نام سعد ابن معاذ از دار دنيا رفت و قبري براي او درنظر گرفتند كه سنگ آن استقامت خوبي نداشت كه حضرت با دست خودشان سنگ قبر را محكم كردند و حتي در چنين موضوعي سهلانگاري را جايز ندانستند.
مداومت در عبادت، دعوت و تبليغ نيز از ديگر اصول حاكم بر زندگي پيامبر اسلام(ص) بود و در هيچكدام از اين امور تا پايان كار دست از كار نميكشيدند.پرهيز از تكلف نيز اصل ديگر حاكم بر سبك زندگي پيامبر اسلام(ص) بود بدين معني كه ايشان به هيچ عنوان شيفته تمنيات دنيوي نبودند و كارها را از روي هواي نفس انجام نميدادند بلكه در همه كارها آن هدف بلند و الهي را درنظر ميگرفتند.
- اگر بخواهيم از دوران كودكي پيامبر اسلام(ص) آغاز كنيم ايشان در اين دوره چه رابطهاي با والدين و سرپرستان خود داشتند؟
امام علي عليهالسلام در نهجالبلاغه حديثي در وصف دوران كودكي پيامبر اسلام(ص) دارند كه در اين رابطه شرح خوبي ميدهد. ايشان در اين رابطه فرمودند: «خداوند همان موقعي كه پيامبر اسلام از شير گرفته شد، بزرگترين فرشته خود را مأمور او كرد تا در تمامي شب و روز زندگي، طريقه كريمانه زندگي كردن را به او بياموزد».
بنابر اين درمييابيم كه رفتار ايشان نسبت به اطرافيان و بهخصوص سرپرستانشان از همان ابتدا، رابطهاي كريمانه و سرشار از عاطفه و احترام بوده است. رفتار پيامبر با ابوطالب بهگونهاي بود كه جناب ابوطالب در مراسم خواستگاري وي از حضرت خديجه چنين تعبيري را بهكار ميبرد: «مردي است كه هيچ مردي از قريش با او قابل مقايسه نيست». پيامبر اسلام براي فاطمهبنتاسد (كه مدتي براي ايشان مادري كرده بود) احترام فراواني قائل بودند و در وصف آن بانوي بزرگ تعابير محترمانهاي داشتند كه نشان از اوج عطوفت و معرفت پيامبر اسلام(ص) دارد.
- سختيهاي پيامبر اسلام(ص) طي اين دوره زبانزد همگان است، واكنش وجود قدسي حضرت به اين سختيها چه بود؟
آنچه گزارشهاي تاريخي به ما نشان ميدهد حضرت تقريبا پدر خود را نديدند و مادر گرامي خود را نيز در سن 4يا 5سالگي از دست دادند. علاوه بر اين سختيها، مصادف با دوران كودكي پيامبر اسلام(ص)، قحطي كم نظيري مكه را در برميگيرد و همين قحطي و گرسنگي موجب ميشود كه پيامبر اسلام(ص) نزد خويشاوندان خود پرورش پيدا كنند.
بهرغم همه اين سختي و مرارتها هيچ گزارشي در تاريخ اسلام نداريم كه ايشان در دوران كودكي خود(با وجود همه تنگناها) اقدام به دعوا با ديگر كودكان كرده باشند يا اينكه در غذاي كسي دست ببرند يا اينكه همسايه و اطرافيان خود را مورد اذيت و آزار قرار دهند.
فراموش نكنيم كه قريش براي خراب كردن وجهه اجتماعي پيامبر اسلام(ص) از هيچ اقدامي فروگذار نكرد و اگر كوچكترين نكتهاي در دوران كودكي و نوجواني پيامبر اسلام(ص) مبني بر سوءرفتار ايشان وجود داشت، قطعا به رخ ايشان ميكشيدند.
از همين منظر صبر و شكيبايي پيامبر اسلام(ص) در برابر سختيها بسيار مثال زدني بود حتي در زماني كه حضرت خديجه تمام اموال خود را براي تجارت به ايشان سپرد، ميبينيم كه هيچ خيانت در امانت از سوي پيامبر صورت نميگيرد و همين موضوع، بسياري از قريش را متعجب ميسازد كه چطور يك جوان نيازمند، به اموال و سود حضرت خديجه هيچ تعرضي نميكند. اين موضوع را هم درنظر بگيريم كه اين اقدامات اخلاقي پيامبر اسلام شايد براي ما كه امروز ايشان را بهعنوان پيامبر ميشناسيم چيز عجيبي نباشد اما براي فضاي آن زمان بسيار جاي تعجب و اعجاب بود.
- وجود نازنين پيامبر اسلام(ص) از دوران ميانسالي مسئوليت سنگين هدايت مردم را برعهده ميگيرند. ايشان در اين مسير چه سختيهايي را متحمل ميشوند و برخوردشان با اهانتهاي متعدد اهالي مكه چگونه بود؟
براي پاسخ به اين سؤال ابتدا بايد تصور كنيم كه يك معلم قرار است اهالي يك روستا را (اعم از زن، مرد، پير و جوان) كه هيچكدام سواد ندارند، با سواد كند! قطعا كار بسيار سختي خواهد بود. حالا در نظر بگيريد كه قرار است كه يك نفر يكتنه در ابتدا اهالي مكه و پس از آن اهالي عربستان و در نهايت باور مردم تمام جهان را تغيير دهد كه طبيعتا سختي كار با باسواد كردن اهالي يك روستا قابل مقايسه نيست.
پيامبر اسلام(ص) در راه هدايت، سختيها و موانع فراواني را پيش رو داشتند كه قريش نخستين آنها بود كه حتي گروهي را مأمور كردند تا به ايشان حمله كنند و به روي مباركشان سنگ بزنند و خاكستر بر سرشان خالي كنند. ميزان و شدت اين حملات تا جايي بود كه در تاريخ آمده است اگر علي عليهالسلام كودكان را فراري نميداد تمام وجود نازنين پيامبر را زخم برميداشت.
در راستاي همين سختيها بود كه پيامبر در شعب ابيطالب حتي نان هم براي خوردن در اختيار نداشت و باز هم امامعلي(ع) بود كه بهصورت مخفيانه نان به شعب ميرساند. در جنگهايي مانند احد دندان پيامبر ميشكند و تمامي اين سختيها حدفاصل 40تا 63سالگي پيامبر اسلام(ص) به ايشان وارد ميآيد. شدت آزارها بهنحوي بود كه در روايتي از خود پيامبر اسلام آمده است كه هيچ پيامبري به اندازه من آزار نديد. اما جالب آنكه با وجود اين همه آزار و توصيه برخي به نفرين كردن از سوي پيامبر اسلام، ايشان اين دعا را در حق امت خود از خدواند مسئلت مينمايند كه:«اللهم اغفر لقومي انهم لا يعلمون؛ خداوندا قوم مرا ببخش كه آنها آگاه نيستند.» و زماني كه خدواند متعال از او ميخواهد كه يك دعا كند در جواب پاسخ ميدهد كه دعايم را براي گناهكاران امتم در روز قيامت ذخيره ميكنم.
ما نيز امروز در جامعه خود نيازمند آن هستيم كه آستانه تحمل خود را كمي افزايش دهيم تا از بسياري از ناهنجاريهايي كه ارزش درگيري ندارد، شاهد به وقوعپيوستن حوادث تلخ نباشيم و فراموش نكنيم كه اگر در ميان خودمان، نامهرباني جايگزين مهرباني شود، ديگران نيز ما را دوست نخواهند داشت.
- چرا او براي همه رحمت است؟!
«رحمهللعالمين» ازجمله ويژگيهاي خاص پيامبر اسلام(ص) است كه نشان از وجهه رحماني ايشان براي پيروان همه اديان و همه مردم دارد. تاريخ نيز نشان ميدهد كه رحمت پيامبر تنها شامل حال مسلمين نشده است بلكه حتي كفار (به عنوان مهمترين مخالفان پيامبر) مشمول رحمت پيامبر اسلام(ص) شدهاند.
براي مثال در ماجراي فتح مكه ميبينيم كه بهرغم 13سال آزار دادن پيامبر در مكه و 7سال كارشكني در مدينه، در آوردن جگر عموي پيامبر و انواع و اقسام آزارها، و بهرغم اينكه پيامبر ميتوانست با توجه به قوانين كفار، آنها را به اسارت بگيرد، اما همه آنها (به جز چند گروه محدود) را مورد عفو قرار ميدهد. حتي شخصي مانند وحشي را بخشيد و تنها از او خواست در جايي زندگي كند كه در مقابل چشم پيامبر نباشد.
در مدت حضور پيامبر در مدينه نيز آزار فراواني از سوي يهوديان به پيامبر رسيد كه باز هم شاهد عفو و رحمت پيامبر هستيم. براي مثال انس ابن مالك نقل ميكند كه روزي يك عرب در مقابل پيامبر(ص) ميايستد و عباي ايشان را با بيادبي تمام چنان ميكشد كه جاي نخهاي عبا روي گردن پيامبر(ص) ميماند! آن مرد عرب با لحني گستاخانه به پيامبر(ص) ميگويد كه كمي از آن پولهايي كه خداوند در اختيار تو قرار داده به ما بده كه پيامبر لبخندي ميزند و به اطرافيان خود ميگويد كه او را راضي كنيد.
- پيامبر اسلام(ص) چگونه جواني ميكرد؟
شايد براي بسياري از جوانان اين سؤال مطرح باشد كه پيامبر اسلام(ص) چگونه هم جواني ميكرد و هم از خطا و معصيت به دور بود . با مراجعه به تاريخ اسلام به راحتي ميتوان به اين سؤال پاسخ داد. اولين نكته در دوران جواني و نوجواني پيامبر اسلام از اين قرار بود كه ايشان بين كار و معنويت يك توازن ايجاد كردند و نگذاشتند اين توازن بههم بخورد. پيامبر در تمام طول نوجواني و جواني خود كار كردند و هيچگاه نانخور قيم خود نبودند. ايشان حتي از كاري مانند چوپاني نيز ابايي نداشتند و مانند بسياري از پيامبران الهي چوپاني كردند. تجارت، از ديگر كارهاي پيامبر در دوران جواني بود. سفرهاي دور و درازي را براي اين امر انجام ميدادند و فواصل 1000كيلومتري را براي اين كار طي ميكردند. ورزشهايي مانند اسبدواني، كوهنوردي، دو، تيراندازي و... از ديگر تفريحات پيامبر بود كه حتي در سنين بالا در اين كارها با ياران خود مسابقه نيز ميدادند كه اين نشان از سرزندگي روحي ايشان تا دوران پيري دارد. اما در كنار همه اين موارد در همان دوران جواني(كه مسلمان هم نبودند و بر آيين دين ابراهيم حنيف قرار داشتند) عبادت در غار حرا را نيز ترك نميكردند.
نظر شما