در آن روزهاي بيم و اميد، نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران با مقاومت جانانه و با وجود آنكه از لحاظ تجهيزات نظامي و نفرات نسبت به چند لشكر دشمن بسيار پايينتر بود توانست جلوي پيشروي نيروهاي بعثي را گرفته و رؤياي صدام كه فتح خوزستان در 3 روز بود را نقش برآب كند. ناگفتههاي بسياري از شجاعت رزمندگان اسلام و بهخصوص ارتش جمهوري اسلامي ايران وجود دارد كه بسياري از آنها هنوز گفته نشده است. امير سرتيپ سعيد پورداراب كه در زمان جنگ تحميلي فرماندهي تيپ 3 لشكر 21 حمزه و پس از آن معاون عمليات لشكر 21حمزه و جانشيني اين لشكر را برعهده داشت يكي از شاهدان عيني آغاز جنگ و ازجمله كساني است كه در بسياري از عملياتها حضور داشت. او بهخاطر شجاعت در چندين عمليات مهم، 2 نشان فتح از دستان مقام معظم رهبري گرفت و بعد از بازنشستگي در سال78 به دعوت شهيد صيادشيرازي در گروه معارف جنگ مشغول به فعاليت شد و پس از شهادت صيادشيرازي به مركز پژوهشهاي دفاعمقدس نزاجا رفت و در تدوين تقويم تاريخ دفاعمقدس مشاركت كرد. اين تقويم در 104جلد كتاب تدوين شده و روز شمار دفاعمقدس است و شامل حوادث و اتفاقات جنگ، حوادث سياسي آن روزها، سخنرانيهاي حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري و اطلاعيههاي نظامي ايران و عراق است كه بيش از 32 جلد آن نيز به چاپ رسيده است. سرتيپ پورداراب كه در تدوين 24 جلد از اين تقويم، نقش اساسي داشته در گفتوگو با ما زواياي پنهاني مقاطع تاريخساز جنگ و روزهاي شروع آن و 5عمليات مهم و تاريخي كه نيروي زميني ارتش نقش اساسي در آن داشته است را بازگو كرد.
- روزي كه رؤياي صدام رنگ باخت
بررسي شرايط ابتدايي جنگ و روزهايي كه صدام دستور حمله به ايران را صادر كرد به خوبي وضعيت نيروهاي مسلح ايران و شجاعت و فداكاري ارتش و بهخصوص نيروي زميني ارتش را نشان ميدهد. ارتش بعث عراق و حاميان ابرقدرت آن، بهترين زمان را براي تهاجم به ايران انتخاب كرده بودند توطئههاي بسياري قبل از شروع جنگ در ايران آغاز شده بود؛ جنگهاي مسلحانه در كردستان و شمالغرب ايران كه باعث شده بود ارتش، ژاندارمري و سپاه براي سركوب آن به شمالغرب بروند. بحران در خوزستان و شرق كشور و مهمتر از همه آنها كودتاي نقاب در پايگاه هوايي نوژه هم باعث شده بود تا نيروهاي نظامي درگير خاموش كردن اين توطئهها شوند. از سوي ديگر، ارتش قبل از آغاز جنگ با پاكسازي نيروهاي ضد انقلاب مواجه شد بهطوري كه 12هزار نفر از افسران كادر از ارتش پاكسازي شدند. در اين شرايط، عراق بهترين زمان را براي تجاوز به خاك ايران بهدست آورد و روز 31شهريورماه سال 59به ايران حمله كرد. برخلاف برخي كه ادعا ميكنند ما در برابر حمله عراق غافلگير شديم بايد بگويم ما از حمله عراق اطلاع كامل داشتيم. گزارش پاسگاههاي ژاندارمري مويد اين بود كه عراق، براي حمله آماده شده است اما فرمانده كل نيروهاي مسلح آن زمان اين مسئله را باور نداشت. بنيصدر به هيچ عنوان نميپذيرفت كه عراق در تدارك حمله گسترده به ايران است. در ابتداي جنگ در مقابل هر يك لشكر عراق كه به مرز ما حمله ميكرد نتوانستيم بيش از 2 گردان سازماندهي كنيم. لشكر 92 زرهي مساحتي به وسعت بيش از 500كيلومترمربع از غرب دهلران تا فاو را تحت پوشش داشت و به اين لشكر، 5 لشكر عراقي حمله كرد. لشكر 10زرهي عراق در محدوده موسيان و دشتعباس، لشكر 9زرهي از چزابه و بستان، لشكر 3زرهي از محور شلمچه و لشكرهاي 11 و 15پياده دشمن و چند تيپ ديگر در حمله به خوزستان شركت داشتند. ارتش عراق در نخستين روزهاي جنگ تحميلي تا دشتعباس و حاشيه غربي كرخه پيش آمده بود و براي اشغال اين محدوده از مجهزترين لشكر مكانيزه كه بيش از 300دستگاه تانك و به همين تعداد نفربر داشت استفاده ميكرد، در چنين شرايطي تنها نيروي نظامي ما كه در مقابل لشكر مكانيزه عراق مقابله ميكرد، تيپ زرهي دزفول بودكه فرماندهي آن را سرهنگ مظاهري برعهده داشت. اما استعداد نيروهاي ما در آن شرايط فقط 35دستگاه تانك بود كه در منطقه عين خوش مستقر بودند. صدام با تمام قوا و قويترين نيروي زرهي براي رسيدن به آرزويش كه فتح خوزستان در 3روز بود به خاك ايران حمله كرد. در برابر اين نيروي نظامي ما نتوانستيم بيش از 2گردان سازماندهي كنيم اما همين 2گردان رؤياي صدام را نقش بر آب كردند و با جلوگيري از پيشروي دشمن آنها را زمينگير كردند. بهطور مثال در محور فكه 2گردان تقويت شده ارتش در مقابل لشكر يك مكانيزه عراق و يك تيپ زرهي كه 300تانك داشتند 8روز جنگيد و آنها را در غرب كرخه متوقف كرد. تيپ 2زرهي دزفول نيز با امكانات كمي كه در اختيار داشت مقابل لشكر زرهي دشمن مقاومت كرد. تيپ زرهي ما با حداكثر 40تانك در ارتفاعات همرين 8روز در مقابل لشكر 10زرهي دشمن مقاومت كرد. بايد اين واقعيت را گفت كه روزهاي ابتداي جنگ براي ما بسيار سخت بود. درحاليكه در كردستان با ضدانقلاب ميجنگيديم ارتش عراق به ايران حمله كرد. ارتش ايران آن زمان فرمانده نداشت و هدايت آن زيرنظر فرماندهي كل قوا كه بنيصدر بود، قرار داشت. اما با اين شرايط پرسنل قسم خورده ارتش و بالاخص نيروي زميني با همه كمبودها در برابر دشمن ايستادگي كردند. خردادماه سال 60 فرماندهي كل قوا از بنيصدر گرفته شد و زمينه حضور نيروهاي مردمي، سپاه در جبهه و همكاري با ارتش فراهم شد و از طرف ديگر فرمان تاريخي حضرت امام (ره) در مورد بسيج ملي و اعزام گسترده نيرو به جبههها باعث تحول بنيادي شد. اين تحول زمينه ساز 5عمليات مهم توسط ارتش جمهوري اسلامي ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود كه مهمترين آن عمليات غرورآفرين بيت المقدس و آزادسازي خرمشهر و اسارت 13هزار نفر از نيروهاي دشمن و غنايم بسيار بود.
- ثامنالائمه؛ شكستن حصر آبادان
عمليات ثامن الائمه يكي از عملياتهاي مهم در جنگ ايران و عراق بود كه با رمز «نصرمنالله و فتح قريب» در محور آبادان - شرق كارون در تاريخ ۵مهر ۱۳۶۰ به فرماندهي نيروي زميني ارتش و لشكر 77خراسان آغاز و منجر به شكسته شدن حصر آبادان و بازپسگيري بيش از ۱۵۰كيلومترمربع از خاك ايران شد. مهرماه سال60يعني سهماه بعداز عزل بني صدر از فرماندهي كل قوا. عمليات ثامن الائمه براي شكست محاصره آبادان توسط لشكر 77 خراسان و 15گردان از نيروهاي سپاه به همراه توپخانه نيروي زميني ارتش و هوانيروز آغاز شد و با شكست دشمن شهر آبادان از محاصره خارج شد. 19مهرماه 59 كه مقاومت نيروها در خرمشهر به حد اعلا رسيده بود صدام تصميم گرفت از شمال خرمشهر جهش كند و حدود 150كيلومتر از شمالغرب رودخانه بهمنشير كه در شمال آبادان قرار داشت را تصرف كند. با اين حركت دشمن توانست تمام راههاي ارتباطي آبادان به اهواز و بندر امام(ره) را قطع كند. 9آبانماه دشمن درحاليكه سعي داشت از رودخانه بهمنشير عبور كند در نبرد جانانه با رزمندگان شكست خورد اما در منطقهاي كه تصرف كرده بود مواضع مستحكمي برپا كرد و اميد داشت كه با فتح آبادان به رؤياي تصرف اروند دست پيدا كند. لشكر 77پياده خراسان از اسفند 59 مسئوليت منطقه را بعد از ستاد اروند برعهده گرفته بود و مسئوليت شكست حصر آبادان به اين لشكر و گردان تكاورهاي دريايي و نيروهاي مرزباني و سپاه در قالب 15گردان محول شد و من نيز مسئوليت تيپ 3را برعهده داشتم و در يك عمليات غرورآفرين موفق شديم در 3جبهه مختلف دژ مستحكم عراق را در شرق كارون، شمال بهمنشير و شمال آبادان، ازبين ببريم و با انهدام 2 پل استراتژيك روي كارون و به اسارت گرفتن 1700نفر از نيروهاي دشمن به محاصره آبادان پايان دهيم. عمليات ثامن الائمه نخستين شكست سنگين رژيم بعث عراق بود كه نيروي زميني ارتش نقش كليدي و مهمي در آن داشت. روزي كه عمليات به پيروزي رسيد در 7مهرماه تعدادي از فرماندهان رده اول نيروهاي مسلح با يك هواپيماي سي-130 براي ارائه گزارش اين عمليات پيروزمندانه به تهران آمدند اما با سقوط اين هواپيما، 5فرمانده ارشد نظامي سرلشكر وليالله فلاحي (جانشين ستاد مشترك ارتش)، سرتيپ سيدموسي نامجو (نماينده امام در شورايعالي دفاع و فرمانده دانشكده افسري)، سرتيپ جواد فكوري (فرمانده نيروي هوايي و مشاور در ستاد مشترك ارتش)، يوسف كلاهدوز (قائممقام سپاهپاسداران انقلاب اسلامي) و محمدعلي جهان آرا (فرمانده سپاه خرمشهر) به شهادت رسيدند. با شهادت اين فرماندهان شهيد صيادشيرازي به سمت فرمانده نيروي زميني ارتش منصوب شد.
- طريق القدس
انتصاب شهيد صياد شيرازي به فرماندهي نيروي زميني ارتش و ارتباط بسيار خوبي كه ايشان با سپاه پاسداران ايجاد كرد باعث جذب بيشتر نيروها درمنطقه و تحول بنيادي در نيروي زميني ارتش شد و زمينه براي عملياتهاي بزرگتر بهوجود آمد. عمليات طريقالقدس در ساعت ۳۰ دقيقه بامداد ۸ آذر ۱۳۶۰ با رمز «ياحسين(ع)» در منطقه عمومي بستان و غرب سوسنگرد آغاز شد و هدف از اين عمليات نيز بازپسگيري بستان، چزابه و مناطقي در شمال كرخه بود كه عراق آنها را تصرف كرده بود. اين عمليات در نوع خود بسيار شگفتانگيز بود و عراقيها تصور نميكردند رزمندگان ما بتوانند از تپههاي رملي در شمال بستان تا چزابه يك جاده احداث كنند. ما توانستيم با كمك اين جاده نيروها را بهصورت يك احاطه دوراني از شمال وارد بستان كنيم. لشكر 92زرهي، لشكر 16زرهي، هوانيروز، نيروي هوايي، يك تيپ از لشكر 77در مرحله دوم، تيپ 55 هوابرد و يك لشكر از سپاه پاسداران در اين عمليات حضور داشتند. با اين عمليات بزرگ نيروهاي عراقي به 2قسمت تقسيم شدند. بخش شمالي در غرب كرخه از چزابه و فكه به ارتفاعات همرين تا موسيان و شهركطيب عراق مشرف بودند و بخش جنوب از جنوب بستان تا كوشكطلايي، شلمچه تا خرمشهر. ارتفاعات مهمي در دست عراق بود كه با اين عمليات اين ارتفاعات و منطقهاي به وسعت 6هزار كيلومترمربع از دست دشمن آزاد شد. ارتش عراق كه در اين عمليات شكست سنگيني خورده بود و تصور نميكرد نيروي زميني بتواند با يك سازماندهي قوي، بستان را بازپس بگيرد در بهمنماه همان سال با هدايت خود صدام سعي كرد از چزابه وارد بستان شود اما با مقاومت رزمندگان دلير موفق نشد و تنها توانست 300متر پيشروي كند و در تنگهچزابه زمينگير شد و اين خفت بزرگي براي دشمن بود.
- فتح المبين؛ گرفتن 15 هزار اسير
عمليات فتحالمبين با رمز يازهرا(س) در 2فروردين سال61 آغاز شد. اين عمليات در منطقه غرب كرخه كه در دست عراق بود انجام شد. ارتفاعات تينه، دشت عباس، موسيان و فكه نقاط مهمي بودند كه در اين منطقه قرار داشتند و بسيار مهم و استراتژيك محسوب ميشدند. براي اجراي اين عمليات نيروهاي بيشتري سازماندهي شدند. تيپ 84 خرمآباد، لشكر 21حمزه با 4 تيپ، تيپ 58 تكاور، تيپ 37 زرهي شيراز، تيپ55 هوابرد، لشكر 77 خراسان با 4تيپ، لشكر 92 زرهي و لشكرهاي يك، 3 و 5 سپاه پاسداران كه هر كدام از آنها تعداد زيادي گردان بسيجي داشتند و همگي طالب فداكاري و شهادت بودند و حضور آنها قدرت فزايندهاي به نيروها داده بود، براي اين عمليات سازماندهي شدند. دراين عمليات از پل نادري كرخه منطقهاي به وسعت 2400كيلومترمربع از دست دشمن آزاد شد. 15هزار نفر از نيروهاي دشمن به اسارت درآمدند و خوشبختانه تلفات ما در اين عمليات خيلي كم بود و ما موفق شديم غنايم بسياري بهدست بياوريم. عمليات فتحالمبين پيروزي بزرگي براي ايران محسوب ميشد و اين بار نيز نقش نيروي زميني ارتش در آن كاملا محسوس بود كه با هدايت شهيدصياد شيرازي توانست به همه هدفهاي مورد نظر دست پيدا كند. يكي از نقاط مهمي كه دشمن براي پيشروي به سمت دزفول و اهواز انتخاب كرده بود نقطه كوت كاپن در سه راه قهوهخانه و در غرب رود كرخه بود. دشمن پس از شكست در پل نادري در اين منطقه با يك تيپ زرهي ايستاده بود و در مقابل حملات ما در فتح المبين مقاومت ميكرد. اين مقاومت آنقدر شديد بود كه فاصله نبرد ما با دشمن در كوت كاپن گاهي به ۸۰متر ميرسيد. در لحظات اوليه تسخير كوت كاپن، به ما گزارش دادند كه يك ستون تانك عراقي كه در حدفاصل منطقه رود كرخه و كوت كاپن حضور داشت به سمت ما در حال پيشروي است. در شرايط حساسي قرار داشتيم و به نيروهاي خودمان دستور دادم كه با تفنگ ۱۰۶ شروع به شليك به سمت اين تانكها كنند. شليكها كه آغاز شد، لحظاتي بعد پارچههاي سفيد از تانكهاي عراقي بالا رفت و آن ستون زرهي به همراه تمام پرسنلش تسليم ما شدند. عمليات فتح المبين سرآغاز عمليات غرورآفرين بيت المقدس و آزادسازي خرمشهر بود. روز 9 فروردين پس از پيروزي در عمليات فتحالمبين شهيدصياد شيرازي همه فرماندهان تا رده گردان را در فرودگاه اضطراري شرق كرخه جمع كرد و بعد از خواندن نماز شكر به همه اعلام كرد عمليات بزرگتري در پيش داريم. شهيد صياد دستور داد تا به شمال آبادان پيش برويم و ما متوجه شديم كه هدف اين بار خرمشهر است.
- بيتالمقدس؛ خرمشهر آزاد شد
عمليــــات بيتالمقـــــــدس با رمز «ياعليابنابيطالب(ع)» در محور اهواز- خرمشهر- دشت آزادگان، بهصورت گسترده و به فرماندهي مشترك از دهم فروردين ماه كليد خورد و جابهجايي نيروها و شناسايي از همين روزها آغاز شد. بيت المقدس بزرگترين عمليات 8سال دفاعمقدس بود كه يكماه بعد از عمليات فتحالمبين آغاز شد. 10فروردين كار شناسايي آغاز و 10 ارديبهشت مرحله اول عمليات شروع شد. در اين عمليات بزرگ بدون هيچ حادثهاي موفق شديم همه نيروها را جابهجا كنيم. منطقه عمومي عمليات بيتالمقدس در ميان 4 مانع طبيعي محصور بود؛ از شمال به رودخانه كرخهكور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه كارون و از غرب به هورالهويزه منتهي ميشد. وسعت اين منطقه 150كيلومترمربع بود. عراق 110كيلومتر خط راهآهن خرمشهر به اهواز را در اختيار داشت اما استفادهاي از آن نكرده بود بلكه با برداشتن همه ريلها از آنها براي سنگرسازي و ساخت موانع محكم و خاكريزهاي طولاني استفاده كرد. عراقيها به هيچ عنوان تصور نميكردند ما بتوانيم از كارون عبور كنيم اما با اقدامات بسيار خوب مهندسي نيروي زميني ارتش و جهاد سازندگي، 5 پل روي كارون زده شد و ما توانستيم بيش از 4 لشكر را به همراه تانكها از روي اين پلها عبور بدهيم و دشمن را محاصره كنيم. صدام به ارتش خود فرمان داد كه محاصره خرمشهر را بشكنند و ميگفت كه هر كس سرپيچي كند، اعدام خواهد شد. سرعت در اين عمليات بسيار مهم بود و همين امر باعث غافلگير شدن دشمن شد. نيروي زميني ارتش با لشكر ۲۱پياده، لشكر ۹۲زرهي، لشكر ۱۶زرهي، تيپ ۵۸ تكاور، تيپ ۲۳نوهد، تيپ ۳۷زرهي، تيپ ۳لشكر ۷۷، هوانيروز با حداكثر توان بالگردي خود، نيروي هوايي ارتش، گروههاي ۲۲ و ۳۳ توپخانه، گروه ۴۲۲ مهندسي و گردان ۴۱۲، مهندسي رزمي، گروه مخابرات و سپاه پاسداران با نيروهاي بسيج مردمي در قالب ۳ لشكر و تعدادي تيپهاي مستقل سازمان يافته و جهاد سازندگي در اين عمليات بزرگ شركت داشتند. عمليات آزادسازي خرمشهر در 4 مرحله انجام گرفت و هدف اوليه تصرف جاده آسفالته خرمشهر به اهواز به طول 40 كيلومتر بود. نيروهاي دشمن در 3 منطقه بودند و بايد آنها را منهدم ميكرديم. دشمن در جاده آسفالته دژ مستحكمي ساخته بود. بعد از 72 ساعت توانستيم جاده آسفالته را بگيريم و يك خاكريز به طول 16كيلومتر احداث كنيم كه دشمن نتواند از خرمشهر نفوذ كند. من فرماندهي تيپ 3 لشكر 21حمزه را برعهده داشتم و مسئوليت جناح جنوبي منطقه با ما بود. بايد با عبور از كارون و رسيدن به خاكريزهاي هلالي شكل شرق جاده آسفالته با تصرف آن، خاكريز ميزديم. انجام اين كار در شب اول بسيار سنگين بود اما در مدت 3 روز توانستيم اين ماموريت را كامل كنيم. از روي پل سليمانيه كه توسط جهادسازندگي زده شده بود از كارون عبور كرديم و بعد از 3 روز منطقهاي به وسعت 800كيلومترمربع را در غرب كارون آزاد كرديم. در اين عمليات همراه با تيپ 7 وليعصر كه سردار رئوف و سردار كوسهچي فرماندهي آن را برعهده داشتند لشكر يك مكانيزه عراق را با يك حركت احاطهاي به محاصره درآورديم و بيش از 5هزار اسير گرفتيم و به همين دليل مقام معظم رهبري نشان فتح به من اهدا كردند. مرحله دوم عمليات از 16 تا 18 ارديبهشت بود و مرحله سوم از 19تا 22 ارديبهشت بود كه در لاك پدافندي قرار گرفته بوديم زيرا به بنبست خورده بوديم. با مهيا شدن شرايط، سرانجام مرحله نهايي در اول خرداد ماه سال61 آغاز شد و با حركت به سمت شلمچه، خرمشهر به محاصره كامل درآمد. نيروهاي دشمن در خرمشهر هيچ راه فراري نداشتند و تعدادي از آنها كه سعي كردند با شنا از كارون راه فراري پيدا كنند جنازههايشان در مرز كويت پيدا شد. با فتح خرمشهر در سوم خرداد نزديك به 19هزار نيروي دشمن بدون درگيري سنگين به اسارت درآمدند و 5400كيلومترمربع از سرزمين ايران از دست متجاوزگران بعثي آزاد شد. عمليات بيتالمقدس كه يك شاهكار بزرگ جنگي بود باعث شد با بازپسگيري خرمشهر دشمن را از بخش عمدهاي از مرزهاي كشورمان بيرون كنيم.
نظر شما