تحقيقات در اين پرونده از ساعت22:18 جمعه، همزمان با اعلام گزارش مرگ راننده خودروي پژو206 نوك‌مدادي در زيرگذر اتوبان بابايي شروع شد.با حضورماموران كلانتري146 حكيميه، قاضي محسن مديرروستا بازپرس ويژه قتل تهران و مأموران تجسس پليس آگاهي تهران در محل حادثه مشخص شد كه قرباني زماني كه پشت فرمان ماشينش در حال رانندگي بوده گلوله خورده است.
وي كه به گفته پزشكي قانوني در دم جان باخته پس از اصابت گلوله تعادلش را از دست داده و با منحرف شدن از اتوبان با جدول كنار زيرگذر به‌شدت برخورد كرده بود. در ادامه مشخص شد كه قرباني جوان 27ساله‌اي بود كه در كارگاه نجاري در جاجرود كار مي‌كرده و شب حادثه در حال بازگشت به خانه‌اش بوده كه قرباني اين حادثه شده است. خودرو سابقه سرقت نداشت و متعلق به مقتول بود و هنوز معلوم نبود كه او دچار چه سرنوشتي شده است. به همين دليل قاضي جنايي دستور بررسي تصاوير دوربين مداربسته دانشگاهي كه در محل حادثه بود را صادر كرد تا معماي اين تيراندازي مرموز فاش شود.
- تنبيه عجيب
هيچ‌كس تصور نمي‌كرد كه عامل شليك مرگبار به جوان پژو سوار يك مأمور پليس باشد؛ كسي كه پس از اين شليك، قرباني را به حال خود رها و محل را ترك كرده بود. راز اين ماجرا عصر يكشنبه زماني كه مأمور پليس راهي اداره آگاهي پايتخت شد و خودش را معرفي كرد، فاش شد. او كه مأمور پليس يگان امداد تهران و ستوان‌سوم است ديروز در توضيح ماجرا گفت:
شب حادثه به همراه راننده و خودروي بنز پليس در حال گشتزني در اتوبان بابايي بوديم كه ناگهان خودروي206 نوك‌مدادي با حركات مارپيچ و زيگزاگ از كنار ما رد شد. او درحال ويراژ دادن بود كه ما به تعقيب وي پرداختيم. جوان پژوسوار با حركات خطرناك هرلحظه ممكن بود براي راننده‌هاي عبوري حادثه بيافريند.
حتي 2نفر از راننده‌ها بوق زدند و از ما خواستند تا به او تذكر بدهيم. همين شد كه تعقيبش كرديم و وقتي به او رسيديم آژير پليس را روشن كرده و از وي خواستيم توقف كند، اما او به اخطار پليس توجهي نكرد. حتي يك تيرهوايي شليك كردم تا شايد توقف كند اما فايده‌اي نداشت و او با سرعت سرسام آوري در حال حركت بود.
وي ادامه داد: كمي جلوتر ناگهان پسر جوان به سمت زيرگذر رفت و من همان لحظه از راننده خواستم سرعت ماشين را كم كند. پس از آن لاستيك خودرو را نشانه گرفتم و 2گلوله شليك كردم. در همان لحظه خودرو به‌شدت با جدول برخورد كرد و خسارت زيادي به ماشين وارد شد. وي گفت: با خودم گفتم همين خسارتي كه به ماشينش وارد شده تنبيه بزرگي است؛ براي همين به راه خود ادامه داديم و آنجا را ترك كرديم.
مامور پليس گفت: من هرگز نمي‌خواستم جانش را بگيرم. شايد اگر توقف مي‌كرد هرگز چنين اتفاقي رخ نمي‌داد چون فقط لاستيك را نشانه گرفتم و نمي‌دانم چطور شد كه گلوله به سر او خورد. آن شب اصلا تصورش را هم نكردم كه گلوله به سرجوان پژوسوار خورده و جانش را گرفته است. فرداي آن روز وقتي همكارم گزارش تيراندازي را در روزنامه‌ها خوانده و موضوع را برايم تعريف كرد به‌شدت متاثر شدم.
همين شد كه تصميم گرفتم خودم را معرفي كنم. به گزارش همشهري، با افشاي ماجراي تيراندازي، قاضي جنايي براي مأمور پليس قرار بازداشت موقت صادر كرد و او براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار مأموران اداره دهم پليس آگاهي پايتخت قرار گرفت.
نظر شما