یکشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۶ - ۱۴:۲۶
۰ نفر

گروه دانش: محققان مؤسسه پژوهشگران طب و توسعه بهداشت با انتشار گزارش یک پژوهش آماری اعلام کرده‌اند که به رابطه‌ای بین اثر و نقوش پوست انگشتان سبابه هر دو دست و انگشت کوچک دست چپ با بهره هوشی پی‌برده‌اند.

این تحقیقات نشان می‌دهد که نقوش دست افراد تیزهوش، عادی و کم ‌توان ذهنی با یکدیگر متفاوت است.

مسئله هوش به‌عنوان یک ویژگی اساسی که تفاوت فردی را بین انسان‌ها موجب می‌شود، از دیرباز مورد توجه بوده‌است.

زمینه توجه به عامل هوش را در علوم مختلف می‌توان مشاهده کرد. برای مثال زیست شناسان، هوش را به‌عنوان عامل سازش و بقا مورد توجه قرار داده‌اند.

فلاسفه بر اندیشه‌های مجرد به‌عنوان معنای هوش و متخصصان تعلیم و تربیت، بر توانایی یادگیری تاکید داشته‌اند.

چارلز اسپیرمن، روان‌شناس بریتانیایی، در 1904 نخستین کوشش برای تحقیق در ساختمان هوش را با روش‌های تجربی و کمی تشریح کرد.

تعریف هوش

نکته‌ای که بسیاری از روان‌شناسان در باره آن پژوهش کرده و نوشته‌اند مفهوم واقعی کلمه «هوش» است. روان‌شناسان در مورد تفسیر نظری مفهوم هوش بایکدیگر توافق ندارند.

اما به‌طور کلی تعاریف متعددی را که برای هوش ارائه شده، می‌توان به 3 گروه تربیتی (تحصیلی)، تحلیلی و کاربردی تقسیم کرد.

هوش تربیتی: به اعتقاد روان‌شناسان تربیتی، هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی می‌شود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی به‌شمار می‌رود.

آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره می‌کنند که کودکان باهوش نمره‌های بهتری در دروس خود می‌گیرند و پیشرفت تحصیلی چشم گیری نسبت به کودکان کم هوش دارند.

مخالفان این دیدگاه معتقدند کیفیت هوش را نمی‌توان به نمره‌ها و پیشرفت تحصیلی محدود کرد، زیرا موفقیت در مشاغل و نوع کاری که فرد قادر به انجام آن است و به طور کلی پیشرفت در بیشتر موقعیت‌های زندگی بستگی به میزان هوش دارد.

هوش تحلیلی: بنابه اعتقاد نظریه پردازان هوش تحلیلی،  توانایی استفاده از پدیده‌های رمزی  یا قدرت و رفتار مؤثر یا سازگاری با موقعیت‌های جدید و تازه یا تشخیص حالات و کیفیات محیط است. شاید بهترین تعریف تحلیلی هوش به وسیله «دیوید وکسلر»، روان‌شناس آمریکایی

پیشنهاد شده‌باشد که بیان می‌کند  هوش یعنی تفکر عاقلانه، عمل منطقی و رفتار مؤثر در محیط.

هوش کاربردی: در تعاریف کاربردی، هوش پدیده‌ای است که از طریق تست‌های هوش سنجیده می‌شود و شاید عملی‌ترین تعریف برای هوش نیز همین باشد. تست‌های هوش، کمیتی را بیان می‌کند که به هوش‌بهر یا IQ معروف است.

با توجه به نمرات حاصل از اجزای آزمون‌های هوشی و تعیین بهره‌هوشی، افراد در طبقات مختلفی قرار می‌گیرند.

در طبقه بندی‌های گذشته افراد دارای هوش پایین در طبقات کودن، کانا و کامیو قرار می‌گرفتند.

امروزه دیگر این طبقه بندی رایج نیست و از طبقه بندی عقب مانده ذهنی، بهره هوشی پایین، متوسط و بالا استفاده می‌شود.

تست بینه به‌عنوان قدیمی‌ترین آزمون برای سنجش هوش شناخته می‌شود که آزمون استنفرد - بینه شکل تجدیدنظر شده‌ آن به فارسی نیز برگردانده شده‌است.

تست ریون از دیگر آزمون‌های هوش است که به لحاظ سهولت اجرا معروف است.

آزمون وکسلر که آزمونی پیشرفته برای سنجش ابعاد مختلف هوش است، آزمون دقیقی است که برای گروه‌های سنی خردسالان و کودکان و بزرگسالان فرم‌های مجزایی دارد.

آزمون سیمون و بینه مجموعه‏اى از مسائل است که از کودک انتظار مى‏رود بدون استفاده از یادگیرى‏هاى قبلى یا حافظه طوطى‏وار، و با یارى‏گرفتن از نیروى داورى و استدلال خویش، از پس حل آنها برآید، گرچه در این باره که آیا مى‏توان از کودک، یا هر فردى، انتظار داشت که مستقل از پیشینه اطلاعاتى خویش به پرسش‌هایى پاسخ صحیح بدهد جاى پرسش و تأمل است.

بینه دریافت که نسبت سن عقلى کودک به سن حقیقى‏اش تقریباً در تمام مراحل رشد او ثابت است.

براى مثال، کودکى که در4 سالگى سن عقلىِ او 2 سال است، به احتمال زیاد در8  سالگى سن عقلى او 4 سال نشان مى‏دهد، یعنى سن عقلى این کودک در برابر سن عقلىِ یک کودک بهنجار همواره نسبت یک به دو خواهد بود.

نسبت تقریباً ثابت بین سن حقیقى (یا تقویمى) و سن عقلى را هوش‏بهر مى‏نامند.

این آزمون و معادله منتج از آن‏ مبناى همه ارزیابی‌ها و سنجش‌هاى مهارت‌هاى ذهنى قرار گرفت.

براى پیدا کردن ضریب هوشى، سن عقلىِ فرد را بر سن حقیقى یا تقویمىِ او تقسیم مى‏کنیم و با ضرب‌کردن این عدد در 100، بهره هوشى به‌دست می‌آید.

مثلا اگر سن عقلىِ یک فرد 20‏ساله در حد 15 سال باشد، هوش‌بهر او 75 خواهد بود. اما مثلا این‌جاست که وقتى مى‏گویند کسى در سن 40 سالگى از ضریب هوشىِ 160 برخوردار است، یعنى سن عقلىِ چنین فرد نیکبختى در حد فردى 64 ساله است.

حالا پرسش این است که مگر، در تجربه و در عالم واقع، هر فرد 64 ساله تقریباً دو برابر فردى 40 ساله از توانایى یادگیرى و مهارت ذهنىِ برخوردار است؟ پاسخ این است که نظریه سنجش هوش و تکنیک‌هاى تخمین ضریب عددى براى هوش، مربوط به دوره رشد کودک است.

عوامل مؤثر بر هوش

از عوامل مهم مؤثر بر هوش، تغذیه و دیگر شرایط دوران بارداری است. تغذیه مناسب در این دوران و رعایت بهداشت جسمی و روحی مادر، تاثیر مهمی در هوش نوزاد خواهد داشت.

سطح هوشی والدین، تغذیه دوران کودکی و نوزادی، شرایط و امکانات محیطی و نوع ارتباط والدین با کودک از دیگر عوامل مؤثر در رشد و شکوفایی هوش به‌شمار می‌روند.

عوامل محیطی مثل وجود محرکات مناسب در محیط پرورش کودک که او را به کنجکاوی و کنکاش وا می‌دارد، در بروز و ظهور و شکوفایی هوش نقش اساسی دارد.

چون افراد کم‌توان ذهنی نیازمند مراقبت، آموزش‌های خاص و خدمات اختصاصی پزشکی از بدو ورود به مدرسه هستند، استفاده از این روش اختصاصی در شناسایی افراد بیش و کم توان ذهنی در هنگام تولد و دوران کودکی مفید خواهد بود.

سرپرست مؤسسه پژوهشگران طب و توسعه بهداشت که پژوهش آماری فوق را انجام داده‌اند دراین مورد می‌گوید: «در این مطالعات اثر انگشت دست ۱۴۴دانش‌آموز تیزهوش، ۱۰۲دانش‌آموز عادی و  ۹۶دانش‌آموز کم‌توان ذهنی مدارس راهنمایی یکی از شهرستان‌های کشور مورد بررسی قرار گرفته است.

بر اساس مطالعات انجام شده روی انگشتان دست این دانش آموزان نقوش دست دانش آموزان تیزهوش، عادی و کم توان ذهنی با یکدیگر متفاوت است.»

کد خبر 35806

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز