دلمان اگر قرص باشد كه قرآن معجزهاي است براي همه قرون و قرار است در هر زمين و زمانهاي از پيروانش دستگيري كند، اگر خاطرمان جمع باشد كه پيامبر و ائمه(ع) همگي چراغهاي هدايتند و سيره زندگي آنها روشنگر راه زندگي ما هم هست، با تمسك جستن به آنها، پيروي از آنها و درس گرفتن از ايشان نوري در دستمان گرفتهايم كه سايهمان نه جلوي پا كه پشت سرمان ميافتد و راهمان را روشن ميكند و راه رسيدن به زندگي پاكيزه هموار ميشود. يكي از اصول مهمي كه زندگي پاكيزه به آن نياز دارد اسمش «حيا» است. حيا در واقع بايد و نبايدهايي است كه ما در زندگي بايد به آنها پايبندباشيم و پرهيز از كارهاي ناشايست يا كارهايي كه به رشد ما ضربه ميزنند. خيلي از ديدنها، شنيدنها و گفتنهاي ما نيازمند رد شدن از فيلتر حيا هستند تا بعد از آن جاري شدن خير و نسيم خوش حيات طيبه را در زندگي خودمان ببينيم.
- افق نگاهتان را تغيير دهيد
چشممان به نور شديد كه ميافتد، دستمان را جلوي آن ميگيريم تا چشممان اذيت نشود. بعضي تصويرها هم كه به چشممان هجوم ميآورند بهاندازه همان نور شديد ضربهزننده هستند كه بايد جلويشان را گرفت. چشم ما را صبح تا شب عكسها و فيلمهايي پر ميكنند كه خودمان در برابر انتخاب آنها مسلوبالاراده شدهايم.«پاكچشمي» دستوري است كه خطاب به زن و مرد، باهم داده شده. قرآن ميگويد نگاه خود را از نامحرم برداريد؛ فرقي ندارد استادت باشد يا دانشجويت؛ همسايه باشد يا پسرخاله و همكار. دليلش را هم ميگويد: «اين براي شما پاكيزهتر است». وقتي ذهن آدم با تصوير پر ميشود پس چه بهتر كه خودش انتخاب كند چه تصويرهايي ملكه ذهنش شوند.
- وقار را عملي صرف كنيد
روي پيشاني كسي نوشتهنشده كه او مريض است و از اختلال روحي رنج ميبرد. «كياست» يكي از ويژگيهايي است كه به ويژه از زنان و دختران انتظار ميرود. خود آنها وقتي نشانههاي بيماردلي كسي را ميبينند، وقتي از حضور در كنار كسي احساس ناخوشايندي دارند، كسي كه مرزهاي حيا را زير پا گذاشته و از بيانكردن شوخيهاي زننده دريغ نميكند، بايد از او دوري كنند. هرگوشهاي از زندگي معصومين درسهاي بزرگي براي ما دارد. حتما همهمان اين داستان معروف را شنيدهايم كه يكي از شيعيان امام موسي كاظم(ع) به قصد پرسشي به منزل ايشان رفت اما امام در منزل نبودند. سؤال را از فاطمه معصومه(س)، دختر بزرگشان، پرسيدند و ايشان جوابش را نوشتند و به او دادند. آن مرد وقتي جواب حضرت معصومه(س) را به امام نشان داد پدرشان او را تحسين كردند. همين اتفاق براي ما سرمشقي است از سبك معاش و رفتارعلمي و اخلاقي و شرعي آن بانوي بزرگوار. قرآن يكدستور كلي به زنان داده؛ ميگويد: تو بايد حواست جمع باشد. حرفي اگر ميخواهي بزني صدايت با عشوه نباشد. خنده و شوخي همراه حرفت نباشد: «و قلن قولا معروفا». با بهكارگيري همين روش است كه رابطه با نامحرم در محيط كار و اجتماع پذيرفته است. قرآن در تعريف دختران شعيب ميگويد: «تمشي علي الاستحيا» با حيا راه ميآمد. وقار آنها قبل از هرچيز در راه رفتنشان معلوم بود. محيطي كه قرار است براي آن قواعدي تعريف كنيم يكي از شاخصههايي است كه در تعيين رفتار ما مؤثر است. حتما محيط دوستانه و كار، تفاوتهاي جدي با يكديگر دارند. همانطور كه پوشش جمعهاي خانوادگي براي محل كار انتخاب نميشود، رفتارهاي آن جمع هم محدود بهخودش است.
- كلمهها را با وسواس انتخاب كنيد
آدم بددهن، آدمي كه مثل نقل و نبات حرف بد ميزند، حرفهاي روزمرهاش بدون متلك گفتن كامل نميشود، شوخيهاي بيخودي ميكند، اهل مشاجره و دعواست و خلاصه از هيچگونه تندگويي دريغ نميكند مصداق آدمي است كه حيا ندارد. يكي از محيطهايي كه عيار ظرافت كلام در آن سنجيده ميشود شبكههاي اجتماعي است. همانقدر كه لطيف و نغز سخن گفتن براي دختران جذاب و دوست داشتنياست، استفاده از اصطلاحات لاتمآبانه و تندي زبان ولو به بهانه شوخي، زشت و زننده است. خيلي از بگو و بخندها و قربان صدقه همديگر رفتنها هم در يك گروه عمومي نابجا بوده و حتي مورد تمسخر مردان ساكن در اين فضا ميشود. در همين فضاست كه با اشتراكگذاري لحظهبهلحظه زندگيمان و حرف زدن از همه زواياي آن، حجاب را از زندگيمان كنار زدهايم، چيزي براي پنهان كردن نداريم و پذيرفتهايم كه خودمان را در معرض انواع و اقسام قضاوتها و برداشتها قرار بدهيم. روي ديگر بد حرفزدن، بد شنيدن است. كسي كه خودش را هميشه در معرض حرفهاي آدمي كه حياي كلام ندارد قرار ميدهد؛ خودبهخود خودش هم تلخ ميگويد و پرده حيا را كنار ميزند.
- ولخرجي عاطفي نداشته باشيد
زن منبع عاطفه و مهرورزي است. همانطور كه دريافت محبت براي او لازم است، خرج عاطفه درون خانواده و مهرورزي كلامي، زن را سير ميكند و بينياز از گرفتن محبت از هركس ديگري. زني كه ترجيح ميدهد بهجاي خانواده، محبت خودش را در بيرون خانه يا شبكههاي اجتماعي خرج كند، حتما از خلأ بزرگي در خانواده و اطرافيانش رنج ميبرد. خلئي كه انگشت اتهام را به سوي مرد ميبرد. ما ملزم به انسانيت هستيم و بايد در چهارچوب روابط انساني زندگي كنيم اما خرج كردن همه دلسوزي و عاطفه براي محيطي بيرون از خانه، غمخوار شدن براي همكار و سنگ صبور او بودن، دخالت در زندگياش به بهانه راهكار دادن براي زندگي بهتر و... نه از ما خواسته شده و نه درنهايت، تأثير خوبي روي ما خواهد گذاشت. بايد حواسمان جمع باشد كه محبتمان را خرج چهكسي ميكنيم و براي چهكسي از عاطفهمان مايه ميگذاريم. لابهلاي دلداري دادنها ممكن است كلماتي استفاده كنيم كه در نهايت ظرافت هم باشد اما به بار معنايي آن توجهي نداشتهباشيم و راه براي برداشتهاي اشتباه از آن باز شود. اگر يك خط قرمز براي ما وجود داشتهباشد كه كلمات محبتآميز را فقط در محدوده محارم و دوستان بهكار ببريم با بعضي مشكلات احتمالي و صميمي شدنهاي اجباري دست و پنجه نرم نخواهيم كرد.
نظر شما