يكي ميگويد:« با خريدتان برنده يك دستگاه بنز شويد»، آن يكي ميخواهد هموزن شما طلا بدهد، يكي ديگر انواع جوايز نقدي و غيرنقدي را براي شركت در قرعهكشي وعده داده است و الي آخر. اما در اين بين چيزي كه دست شما را ميگيرد بيشتر از اين جوايز دست نيافتني، يك مشت آرزو و روياست كه براي خودتان ساختهايد. البته بعضا ممكن است در و همسايه يا اقوام دور و نزديكي هم باشند كه جايزهاي بردهاند اما مگر تعدادشان چقدر است؟ شما چقدر براي خريد فلان كالا هزينه كردهايد و از شارژ موبايلتان براي آن شركت پيامك فرستادهايد؟يا بدتر از آن، چقدر براي خودتان رويا ساختهايد و با نرسيدن به آن احساس شكست كردهايد؟ براي همين سراغ دونفر رفتهايم كه يكيشان بدون اينكه ذرهاي تلاش و هزينه كند در قرعهكشي برنده يك خودروي سواري شده و ديگري نزديك به 9سال است كه سرمايهاي هنگفت خرج محصولات مختلف كرده تا شايد برندهشود و طي اين مدت تنها 10هزار تومان برنده شده است.
«براي دريافت جايزه و شركت در قرعهكشي، بيشتر مصرف كنيد تا بيشتر شانس برندهشدن داشته باشيد»؛ اين شايد اصليترين استراتژي بنگاههاي اقتصادي در اين روزگار است؛ شركتهايي كه سعي ميكنند با وعدههاي مختلف و با دريافت پول بيشتر به شما «شانس» بفروشند و نه كالا. اما هميشه هم شانس بهاي زيادي ندارد، سيدرضا حسينيتبار يكي از افرادي است كه ازقضا در همين قرعهكشيها برنده شده است؛ «در اول كار بگويم كه هيچ اعتقادي به شانس ندارم بلكه معتقدم هر كس روزي مشخصي دارد و آن را هم خدا براي انسان تعيين ميكند؛ پس معتقد نيستم كه اگر من برنده شدهام شانس داشتهام! اما ماجراي برندهشدن من اين است كه يك روز از يكي از شركتها زنگ زدند و گفتند كه شما برنده يك خودروي 206شدهاي. من ابتدا فكر ميكردم يكي از دوستان تماس گرفته و ميخواهد سر به سرم بگذارد اما با هزار قسم و آيه و دادن نشانيهاي مختلف متوجه شدم كه واقعا از بانك تماس ميگيرند. من در شعبهاي كوچك در شهر قم حسابي داشتم كه واقعا هم فراموشاش كرده بودم اما همان حساب برنده شده بود». اما چرا آقاي حسيني تبار آنقدر مطمئن است كه اين سرمايه، روزي او بوده است؟ «اين اتفاق زماني افتاد كه عروسي پسرم دو ماه بعدش بود. من يك شب جمعه خيلي نگران و مضطرب به حرم حضرت معصومه(س) رفتم و حرف دلم مبني بر اينكه هزينههاي عروسي برايم سنگين است و توان من هم به آن نميرسد را به ايشان زدم. 10 روز بعد اين ماشين برايم رسيد و من با فروختنش توانستم عروسي آبرومندي براي پسرم بگيرم؛ همين است كه مطمئنم اگر بهجاي داشتن آرزوهاي بيخود به خدا اميد داشته باشيم خدا بهترينها را به ما ميدهد، حالا چه در قرعهكشي و چه از هزاران جاي ديگر كه ما حسابي هم روي آن باز نكردهايم».
مسعود سليمي عاقلهمردي است 46ساله كه از وضع مالي نسبتا خوبي هم بهرهمند است. وقتي پاي حرفهايش مينشينيم از زندگياش رضايت دارد اما خود معترف است كه «آدم حريصي هستم»! او نزديك به 9سال است در انواع قرعهكشيها شركت ميكند و در اينباره ميگويد:«اولين قرعهكشيهايي كه شركت ميكردم براي ارمغان بهزيستي بود، آن زمان دلم ميخواست حداقل يكبار برنده شوم، اما متأسفانه اين اتفاق نيفتاد. از سال 86در قرعهكشي يكي از شركتهاي تلفن همراه شركت ميكردم؛ هر بار طرحهايي را كه داشتند ميگرفتم تا شايد در يكي از آنها برنده شوم. بعد از مدتي سراغ بانكها رفتم و در چهاربانك حساب باز كردم ولي باز هم هيچچيزي برنده نشدم». آقاي سليمي مدعي است كه تقريبا روزي نيست كه براي جايزه شانسي و برندهشدن در يك مراسم قرعهكشي شركت نكند؛ «تا چند سال پيش بيشتر تلويزيون بود كه قرعهكشي ميگذاشت اما اخيرا در تلگرام، اينستاگرام و حتي پيامكها هم قرعهكشيها هست. من تقريبا در اين كار حرفهاي شدهام. البته از طرفي هم خيلي وقتها هزينه زيادي متحمل ميشوم؛ مثلا براي مسابقه يكي از شركتهاي مواد غذايي نزديك به 7ميليون تومان جنس خريدم اما تنها 10هزار تومان برنده شدم و الان از اين رفتارم خيلي پشيمانم چرا كه جز ضرر برايم هيچ چيزي نداشته و هيچ دستاوردي جز آرزوهاي پوچ حاصلم نبوده است».
اما اين همه تبليغ و قرعهكشي و مسابقات شانسي چه نتايجي دارد؟ براي پاسخ به اين سؤال سراغ عماد تاجيك، كارشناس اقتصادي آمدهايم. او اعتقاد دارد:«در بازاري كه همه مسئولان بر تورم تأكيد داشته و بهدنبال راهي براي كاهش قيمتها هستند، شركتها بهصورت غيررسمي مجوز بالا نگهداشتن قيمتهاي خود (و در برخي موارد بالا بردن آنها) را به بهانه دادن جوايز رنگارنگ، از سازمانهايي كه وظيفهشان حمايت از حقوق مصرفكننده است گرفتهاند. بدون شك اگر يك حساب سرانگشتي در مورد هزينه جايزه و تبليغات آنها داشته باشيم متوجه خواهيم شدكه بودجه آنها از هيچ راهي تأمين نخواهد شد مگر جيب مصرف كننده! واقعيت امر اينجاست كه قرعهكشي، يك استراتژي برد- باخت به نفع صاحب كالاست و لاغير. از طرف ديگر ميبينيم كه درتلويزيون مسابقهاي را نشان ميدهند كه شخصي مثلا 5ميليون تومان بدون هيچ كار خاصي و تنها با پاسخدادن به چند سؤال ساده برنده ميشود، متأسفانه اين نوع بازاريابي يك نوع قرعهكشي و بختآزمايي است و تأسفآورتر از آن اين است كه واكنشي از سوي مسئولان ذيربط در اين راستا مشاهده نميشود. شايد ظاهر قرعهكشي تغيير كرده باشد اما منطق ماجرا همان قرعهكشي و شانس است. جاي سؤال است كه چرا در رابطه با بختآزمايي كه احكام شرعي، قائل بر حرمت آن هستند ما واكنشي نشان نميدهيم. مشخصا اين نوع تبليغ و بازاريابي تبعات سوء و مخربي بهدنبال خواهد داشت كه ازجمله ميتوان به تغيير فرهنگ جامعه و ترغيب و ترويج روحيه مصرفگرايي اشاره كرد.
در اين فرهنگ، افراد به سمت خريد كالاهايي ميروند كه به آن نياز ندارند يا به بيان ديگر نياز اساسي ندارند. حال آنكه اين سرمايه ميتوانست در خدمت تأمين مايحتاج مهمترباشد و حتي به پسانداز براي آينده خانواده تبديل شود». او در ادامه صحبتهايش اينطور توضيح ميدهد:«شما به همين برنامهها نگاه كنيد، تأمين هزينه اينها معمولا با يك اسپانسر است كه تبليغاتش هم به وفور در برنامه به نمايش درميآيد. پس باز هم ما شاهد پديده ترويج مصرفگرايي هستيم كه اين مدل هم مكمل تبليغات مختلف و فريبنده تلويزيوني است؛ توجه كنيد تبليغات نبايد مشوق و انگيزاننده روح و فكر مخاطبان به ماديگرايي و مصرفزدگي شود، اگرچه در دنياي غرب، نهتنها ضوابط اخلاقي و حريت انساني در بمباران تبليغات، رعايت نميشود كه شهروندان در حصاري از مضامين و فرمولهسازي ادبيات مجذوبكننده و پركشش تبليغي، مغلوب اشياي مورد تبليغ ميشوند. اما درخصوص جامعه خودمان درباره تبليغات و اينكه براساس ضوابط مدون تعريف شده، بايد گفت كه آگهي نبايد مروج تجملگرايي باشد، آگهي نبايد بهگونهاي طراحي و ساخته شود كه در آن، مردم به مصرفگرايي بيش از نياز و اسراف در استفاده از امكانات، تشويق شوند و ما هم اميدواريم كه اين منش در تبليغات جامعه اسلامي جريان پيدا كند».
نظر شما