همشهری آنلاین: خودروسازی و برجام، انقلاب، فساد بانکی و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله‌های روزنامه‌های دوشنبه-۲۵ بهمن- جای گرفتند.

منصور معظمی رئیس هیأت عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران در ستون سرمقاله روزنامه ايران با تيتر« سبقت خودروسازان در جاده برجام»نوشت:

روزنامه ایران، ۲۵ بهمن

«اقتصاد جهان» بر پایه «صنعت» استوار است. از این‌رو دولت‌ها در برنامه‌های کلان خود، «توسعه صنعتی» را به‌عنوان یکی از راهبردهای اساسی، در رأس برنامه‌ها قرار می‌دهند و ساز و کارهای گوناگونی را برای تحقق آن به کار می‌گیرند. تجربه کشورهای پیشرفته صنعتی نشان می‌دهد که یکی از مؤثرترین ابزارها برای تکمیل زنجیره توسعه‌ اقتصادی و صنعتی، شکل‌گیری نهادهایی است که با عنوان «سازمان‌های توسعه ای» شناخته می‌شوند. این کشورها با توجه به ویژگی‌ها و نیازمندی‌های اقتصادی خود دارای نهادهایی هستند که نقش تسهیل‌کننده و سرعت دهنده ارتباطات و عملیات در صنعت و اقتصاد را به عهده دارند. در صنعت و اقتصاد ایران نیز «سازمان‌های توسعه ای» وظیفه توسعه صنایع اصلی ومادر را دارند؛ بویژه صنعت خودرو که از آن به‌عنوان مادر صنایع یاد می‌شود نقش مهم دستیابی به رتبه‌های برتر منطقه و جهان را در چشم‌انداز 20ساله دارد.

چشم‌انداز صنعت خودرو ایران دستیابی به جایگاه نخست صنعت خودرو در منطقه، رتبه پنجم آّسیا و رتبه‌ یازدهم جهان، از طریق رقابت‌پذیری مبتنی بر توسعه‌ فناوری است و برای دستیابی به این اهداف به پشتیبانی و حمایت هدفمند، منسجم و مدت‌دار دولت نیاز است. رسیدن به این چشم‌انداز، با بسترسازی مناسب در جهت اجرای برنامه‌های توسعه‌ اقتصادی با «تأکید بر رقابت پذیر کردن آنها»، «تسهیل جذب سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و سرمایه‌گذاری مشترک، با هدف انتقال فناوری‌های نوین»، «استفاده از شبکه فروش و صادرات آنها» و «بهبود محیط کسب و کار در این صنعت» امکان پذیر می‌شود.  با همین دیدگاه است که «وزارت صنعت، معدن و تجارت»، در دولت تدبیر و امید سیاست‌هایی چون «اصلاح ساختار صنعت‌ خودرو»، «ارتقای توانمندی و قابلیت‌های فناورانه»، «تولید رقابت‌پذیر»، «توسعه صنایع جانبی رقابت‌پذیر»، «صادرات»، «حمایت از مصرف‌کنندگان»، «توسعه فروش و خدمات پس از فروش رقابت پذیر در کلاس جهانی» و موارد مشابه را در دستور کار خود قرار داده است.

 یکی از مهم‌ترین اسناد در این زمینه «سند اهداف و سیاست‌های صنعت خودرو» و برنامه‌های مندرج در آن است که در راستای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب تدوین و ابلاغ شده است. در فرایند توسعه‌ صنعتی کشور، «سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» به‌عنوان یک سازمان توسعه‌ای زیر مجموعه «وزارت صنعت، معدن و تجارت» نقش ممتازی در ایجاد تحول و ارتقای سطح کارایی صنعت دارد و صنعت خودرو یکی از دغدغه‌های اصلی ایدرو در حال حاضر است که برای آن زمان و مطالعات زیادی انجام داده است. این سازمان طبق «قانون تأسیس» و «وظایف اساسنامه‌ای خود»، نقش یک حلقه‌ واسط بین نهاد حاکمیتی و بنگاه‌های صنعتی را ایفا می‌کند و به‌عنوان یکی از بازیگران مهم در فرایند توسعه‌ صنعتی کشور وظایف سنگینی چون بسترسازی برای رشد بخش خصوصی، اصلاح زیرساخت‌های نامناسب، بهبود عوامل محیطی، بهره‌گیری از فناوری‌های نوین و مواردی از این دست را برعهده دارد. با تمرکز برمدیریت یکپارچه‌ صنایع هدف، فراهم کردن ملزومات توسعه‌ صنعتی، با رویکرد جهانی کردن صنایع کشور از برنامه‌های اصلی دولت تدبیروامید است. عمده فعالیت‌های سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران «تسهیل گری»، «تنظیم گری» و «هماهنگ کنندگی» است و ورود این سازمان به عرصه سرمایه‌گذاری مستقیم، با نگاه کلان و با هدف توسعه صنعت صورت می‌گیرد.

در همین راستا اقداماتی چون برگزاری «همایش بین‌المللی صنعت خودرو» حرکتی هدفمند برای جلب مشارکت خودروسازان بزرگ دنیاست که دستاوردهایی چون«ورود سرمایه‌های غیرتورمی به کشور»، «اشتغال زایی بالا»، «انتقال دانش فنی» را به همراه دارد و ارزش افزوده و بهره‌وری مناسبی را در جهت رشد اقتصادی برای کشور ایجاد می‌کند.

بدیهی است که افزایش تعاملات بین‌المللی، فرصت‌های مناسبی برای مذاکرات «برد- برد» فراهم می‌کند؛ فرصتی که از رهگذر آن می‌توان کسب سهم از بازارهای هدف صادراتی را با ارتقای سطح تولیدات از نظر تنوع محصول و کیفیت، آسان‌تر کرد. بر این اساس، اخیراً شرکت‌های خودروساز داخلی طرح‌های توسعه‌ای مهمی را با مشارکت شرکت‌های خودروساز مطرح خارجی مانند «پژو»، «سیتروئن» و «رنو» آغاز کرده‌اند؛ طرح‌هایی که در آنها طرف ایرانی بر شرایطی چون سرمایه‌گذاری طرف خارجی، انتقال دانش فنی، افزایش سهم ساخت داخل (حداقل 40 درصد) و صادرات (حداقل30 درصد) تأکید دارد. در همین راستا توافقنامه ایدرو و رنو جهت راه‌اندازی یک شرکت خودرو‌سازی که محصولات رنو با طراحی‌های سال 2017 در آن اتفاق می‌افتد و ظرفیت بالغ در 250 هزار خودرو دارد و با همان ترکیب بازار داخلی و صادرات نیز از جمله این موارد است.

البته قرارداد ساخت و مونتاژ خودروهای دیگری هم در خودروسازی‌های خصوصی در جریان است که این موضوع می‌تواند پوشش مناسبی به بازار داخلی ارائه دهد. در بخش تهیه مجموعه‌های خودرو و چندین توافقنامه با شرکت‌های بین‌المللی در جریان بوده که یکی از این موضوعات با افتتاح کارخانه گیربکس اتوماتیک با همکاری پانچ بلژیک که از بزرگترین تولید‌کنندگان گیربکس اتوماتیک دردنیاست انجام شده که در سال اول با تولید 150 هزار مجموعه گیربکس، فعالیت خواهد کرد. از نکات بارز این قرارداد ایجاد مرکز R&D در این کارخانه و انجام طراحی در این کارخانه است.امسال چهارمین همایش بین‌المللی صنعت خودرو در حالی برگزار شد که بسیاری از فعالیت‌های صنعت خودرو به برکت توافقنامه برجام جان گرفته و باید این همایش زمینه ساز شناخت بهتر شرکت‌های بین‌المللی از امکانات و پتانسیل در ایران باشد. برای شروع همکاری‌های اجرایی بیشتر بین صنعت خودرو جهانی با صنعت خودرو ایران باید از فرصت‌های ایجاد شده از توافقنامه برجام استفاده هوشمندانه و سودمند با محوریت انتقال دانش و تکنولوژی کرد.

  • قاب نبندید؛ انقلاب است هنوز

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

روزنامه کیهان، ۲۵ بهمن

1- اوراق تئوری‌های رایج «انقلاب» را که در آکادمی‌های علوم سیاسی تدریس می‌شود، باید در «جاری انقلاب اسلامی» به محک کشید و شُست. انقلاب اسلامی یک «امر واقع» است که در بسیاری از حوزه‌ها قالب‌شکنی کرد و یکی از همان حوزه‌ها اتفاقاً «تئوری‌های انقلاب» است. نوع انقلاب‌ها درگیر مادیت محض بوده‌اند اما این انقلاب هر چند درباره امور مادی جاری در حاکمیت پهلوی حرف و اعتراض داشت، در عین حال در قالب انقلاب‌های دوره مدرنیته (اعم از انقلاب فرانسه و روسیه و...) متوقف نماند و طرحی نو درافکند که عزت و کرامت انسانی و سرنسپردن به بندگی طاغوت‌های داخلی و بین‌المللی، سرلوحه آن بود. انقلاب 1979 ایران همچنان که در وقوع قالب‌شکن بود، در پویایی و مانایی نیز تئوری‌های رایج انقلاب را به چالش کشیده است.

2- اغلب انقلاب‌ها به تدریج از شور و هیجان می‌افتند و تبدیل به بوروکراسی می‌شوند و به پایان می‌رسند. مردم در این میان تنها نقش شورشیانی را دارند که با سرنگونی رژیم، کارشان تمام می‌شود و به خانه برمی‌گردند. بنابراین وقتی یکی دو دهه از انقلاب‌های بزرگ سپری شد، تنها از آن نوستالژی و خاطراتش باقی می‌ماند. یعنی وقتی از انقلاب روسیه، فرانسه یا الجزایر سخن می‌گوییم، در واقع از تاریخ سپری شده حرف می‌زنیم. اما درباره انقلاب اسلامی، ماجرا فرق می‌کند. در حالی که نسل سوم و چهارم پا به عرصه می‌گذارند، انقلاب اسلامی به عنوان یک وجود زنده و جاری و «فیصله بخش» به حیات خود ادامه می‌دهد و به زیست سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در ایران معنا می‌بخشد؛ هر چند که «ضد» این انقلاب نیز به مثابه معارض- از جهات گوناگون- در خارج و داخل کشور مدام باز تولید می‌شوند. یکی از وجوه معارضه پنهان و زیرپوستی با انقلاب، همین منحصرسازی انقلاب به یک اتفاق تاریخی پایان یافته است. آنها که انقلابی‌گری را تندروی و افراطی‌گری، و مخالف عقلانیت و تدبیر و مصلحت جلوه می‌دهند، در حقیقت با جوهره و روح انقلاب بیگانه‌اند، اگر نگوییم که به جبهه «ضد» یاری می‌رسانند. مگر می‌شود در نیمه راه رسیدن به قله آرمان‌های انقلاب باشیم و کسانی بگویند «انقلاب در سال 1357 تمام شد؛ برگردیم به عقب!»؟ تا موضوعات مورد اعتراض انقلاب (از استکبار تا روحیات طاغوتی و اشرافیگری و تبعیض‌طلبانه و فقر و تبعیض و فساد) ما به ازای خارجی دارد، انقلاب و مبارزه هم هست.

3- دلیلی ندارد با معارضان نظریه «پویایی و دامنه‌داری انقلاب» وارد مجادله شویم چرا که با دو نظریه هم وزن روبرو نیستیم. انقلاب بدون «رهبری، آرمانها و مردم» مفهوم پیدا نمی‌کند؛ انقلاب همان جاست که این 3 شاخصه هویتی آن ایستاده باشند. انقلاب اسلامی در 38 سالگی خود، جاری و فیصله بخش است، چون ملت با نشاط و طراوت تمام در جشن 38 سالگی آن -برخلاف همه انقلاب‌های تمام شده- پای کار آمده‌اند. چگونه می‌توان مدعی شد انقلاب تمام شده و دم از ختم انقلاب زد- چنان که برخی رسانه‌های زنجیره‌ای و شبه‌روشنفکران ادعا کردند- حال آن که اقیانوس‌ جاری ملت در برابر دشمنان انقلاب سینه سپر می‌کند؟ اگر مقتدای انقلاب در اوج عملیات فریب دشمن در حوزه جنگ نرم و مذاکره می‌گوید «من دیپلمات نیستم، انقلابی‌ام» و «انقلابی بمانید و انقلابی عمل کنید»، موعد 22 بهمن که می‌شود، مردم می‌جوشند و می‌خروشند و با زبان اقدام و عمل، یکصدا می‌گویند «ما همه انقلابی هستیم». این تشخیص و اقدام بهنگام در پیچیده‌ترین شرایط جنگ نرم بی‌تردید، عمل به آیه شریفه «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم» است. هیبتی می‌سازد که دوستان را پر از انرژی و دشمنان را منفعل و هراسان می‌کند.

4- جوهره انقلاب که در جان یک ملت جاری باشد، حریفان و رقیبان را به خضوع و اعتراف می‌کشاند؛ حتی اگر مایل نباشند. می‌شود همین اتفاق خیره کننده 22 بهمن 1395 تا گزارشگر شبکه تلویزیونی CNN از تهران گزارش دهد «جمعیتی که امسال برای راهپیمایی سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران آمده‌اند، عظیم‌تر از هر سال دیگر است. مردم به دعوت رهبر عالی ایران و در پاسخ به تهدیدات به خیابان آمدند». هفته‌نامه انگلیسی اکونومیست هم در این باره نوشت «راهپیمایی امسال در بزرگداشت پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از بزرگ‌ترین تظاهرات در نوع خود بود. تندروها می‌گویند اکنون ثابت شده که آمریکا، مردم ایران را هدف گرفته و نه رژیم را، و دیگر نباید به آمریکا اعتماد کرد. حتی اصلاح‌طلبان هم که برنامه هسته‌ای ایران را اوراق کردند و مواد هسته‌ای غنی‌سازی شده را تحویل دادند، احساس می‌کنند به آنها خیانت شده است. ظریف وزیر خارجه‌ای که برای توافق هسته‌ای مذاکره کرد، اکنون لبخند گذشته را ندارد. او زیر لب غر می‌زند که روزهای سختی در پیش است. حتی محمد خاتمی رئیس جمهور اسبق هم که در پی بازسازی روابط بود، از اصلاح‌طلبان خواست همصدا با تندروها آمریکا را محکوم کنند». کار به جایی می‌رسد که آقای «ص-ز» - کسی که 3 سال پیش در حال بزک آمریکا بود و می‌گفت نظام سی و چند سال درباره مذاکره دروغ گفته، چون می‌ترسد با مذاکره پایه‌هایش فرو بریزد(!)- بعد از آن راهپیمایی خیره‌کننده مجبور می‌شود بنویسد «شکوه این راهپیمایی به منزله طرفداری و تأیید نظام، و حمایت و بیعت مردم با انقلاب است».

5- گویا اتفاقی بزرگ رخ داده است. ما البته در متن این رویداد بزرگ قرار داریم و شاید «حجاب معاصرت» مجال ندهد اهمیت این رویداد را بفهمیم و از عهده شکر آن برآییم. جبهه استکبار ظرف 6-7 سال گذشته، دو عملیات پیچیده را برای تغییر ساختار جمهوری اسلامی یا تهی کردن آن از محتوا و سیرت انقلابی ترتیب داد و اکنون بخش عمده‌ای از این عملیات به هزیمت کشیده شده است. فاز اول، با فتنه و آشوب نیابتی «افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی» در سال 88 کلید خورد و فاز دوم آن، از ویرانه‌های همین پروژه اطلاعاتی 20 ساله سر برآورد؛ آنجا که پیاده نظام منهزم، آدرس تحریم‌های فلج‌کننده را به دشمن دادند و براساس آن، تسلیم‌طلبی در پوشش مذاکره و سپس توسعه این رونده به حوزه‌های غیرهسته‌ای را تبدیل به «اضطرار ملی»! کردند. کوبنده‌تر و فراگیرتر شدن شعار «مرگ بر آمریکا» در راهپیمایی حماسی 22 بهمن، زدن یک تیر دقیق به دو هدف (تهدیدهای آمریکا و عملیات فریب فتنه‌گران و بزک‌کاران در داخل) بود.

6- مایکل لدین مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا، همان کسی است که در اوج فتنه سبز تصریح کرد «ریشه این حرکت به اواسط دهه 1980 میلادی برمی‌گردد، زمانی که ما با افرادی از دفتر میرحسین موسوی نخست‌وزیر و اطرافیانش وارد مذاکره شدیم.» او سه شنبه 19 بهمن 95 در گفت‌وگو با رادیو فردا و در پاسخ این سؤال که «آینده توافق هسته‌ای ]برجام[ را چگونه می‌بینید، گفت «این سؤال غلطی است، برای اینکه مشکل آمریکا، خود ایران است و نه برنامه هسته‌ای. آنچه اهمیت دارد این است که ایران بزرگ‌ترین حامی تروریسم نباشد و دست از تولید سلاح اتمی و موشک‌های بالستیک بردارد. صادقانه بگویم بهترین کار این است که دست از شعار مرگ بر آمریکا بردارد... تصور نمی‌کنم سیاست ایران که همان سیاست برآمده از انقلاب اسلامی است، تغییر کند... رژیم ایران باید عوض شود، ما خواستار تغییر رژیم هستیم.» یک سؤال مهم این است:‌ کسانی چگونه می‌توانند آن قدر دقیق در نقشه مثلث صهیونیسم مسیحی ایفای نقش کنند که پیاده نظام و سرمایه بزرگ اسرائیل لقب گیرند و علنا مورد حمایت دولت‌های بوش و اوباما باشند (چنان که از بوش تا اوباما و کاندولیزا رایس و کالین پاول تا جان کری و رابرت گیتس و جان برنان بارها گفتند) و در عین حال به بهانه دعوت به حضور در راهپیمایی 22 بهمن که خود جرئت آفتابی شدن میان مردم را پیدا نکردند، مدعی «آشتی ملی» شوند؟! چگونه می‌توانند شیطان بزرگ را به ویژه ظرف چند سال اخیر بزک کرده باشند و حالا ناگهان دعوت به تظاهراتی کنند که جان مایه آن شعار «مرگ بر آمریکا» است؟! آیا اگر ملت ایران مثلا برجام را برد- برد تلقی می‌کردند، با آن انزجار کم‌سابقه در روز 22 بهمن «مرگ بر آمریکا» می‌گفتند؟! عنایت دارید که مرگ بر آمریکا می‌گفتند و نه مثلا مرگ بر ترامپ؛ چرا که ترامپ هنوز تازه از راه رسیده و عمده این اعلام انزجارها نسبت به دغلبازی و خباثت‌های دولت اوباما به ویژه در یک ساله پس از اجرای برجام است.

7- می‌گویند اگر برجام نبود، با چه مصائبی مواجه می‌شدیم اما صداقت ندارند که بگویند چه کسانی گرای تحریم‌ها را پس از سرشکستگی در فتنه سبز به دشمن دادند تا بعداً بتوانند ضرورت مذاکره و امتیاز دادن را توجیه کنند. می‌گویند «آشتی ملی» اما نمی‌گویند مگر چه اتفاقی افتاده که باعث جدایی آنها با «جمهوری اسلامی» (آمیزه حاکمیت و مردم)- و نه شکاف میان ملت- شده است؟ نمی‌گویند که اگر از خاتمی تا تاج‌زاده و دیگرانشان در پستوها اقرار کردند تقلب آن هم در حد 11 میلیون رای نه واقعیت و نه امکان دارد، پس بر مبنای کدام توجیه در دروغ تقلب دمیدند و همین را مبنای تهییج به آشوب و بی‌ثباتی قرار دادند؟ نمی‌گویند انواع خسارت‌های بزرگی را که به واسطه این فتنه‌انگیزی به ملت و نظام تحمیل کردند، چگونه باید جبران شود؟

طیف ائتلافی همین طایفه نگون‌بخت نیز که مدعی وحدت ملی می‌شوند، همزمان توقع دارند کسی گریبانشان را در زمینه مفاسد نجومی و اشرافیگری و امتیازطلبی‌های نامشروع نگیرد.

8- امیر مومنان علی علیه‌السلام درباره تکلیف انقلابیون در این عرصه‌ها چند رهنمود راهبردی دارند. ایشان درباره فتنه‌انگیزی اصحاب جمل و توصیه برخی یاران به عدم تعقیب آنها فرمود «به خدا سوگند چون کفتار نباشم که با آهنگ خوابش کنند و فریبش دهند و شکارش کنند. من پیوسته به وسیله یاری‌کننده حق، با آنان که از حق روی برگرداندند، می‌جنگم تا مرگم فرا رسد» (خطبه 6 نهج‌البلاغه). و درباره مصلحت‌اندیشی برخی یاران و دعوت به مفاهمه و آشتی با امتیازطلبان مفسد فرمود «آیا مرا فرمان می‌دهید پیروزی را با ستم بر کسانی که بر آنان حکومت یافته‌ام به دست آورم؟ به خدا سوگند... چنین نخواهم کرد» (خطبه 126) و نیز با تاکید بر اینکه «حق قدیمی را هیچ چیز (از جمله گذشت زمان) باطل نمی‌کند»، از بازپس‌گیری بیت‌المال به غارت رفته خبر دادند، حتی اگر مهریه زنان و بهای کنیزان شده باشد؛ چرا که «در حق، گشایش است و هر کس که عدالت بر او مضیق آید، ستم پرمضیقه‌تر است» (خطبه 15 نهج‌البلاغه). این، مفهوم جامع انقلابیگری است.

9- اگر اعتماد به پروردگار و اقدام و عمل مجاهدانه بر مبنای آن موجب رزق لایحتسب می‌شود (چنان‌که در انقلاب و دفاع مقدس و خودکفایی‌های چشمگیر علمی و فنی دیدیم)، اعتماد به شیاطین منحصرا ما را به سراب مایوس‌کننده وعده‌ها می‌کشاند. هر جا نارسایی‌ و ناکامی می‌بینیم، همان موقعیتی است که بر سر این دو راهی، مسیر را به اشتباه رفته‌ایم. رهبر حکیم انقلاب 12 آبان امسال در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان فرمودند «عزیزان من! خودمان را برای آینده و اداره امور کشور آماده کنید. علاج مشکلات کشور در گرو جوشیدن اراده و استقامت از درون ملت است... آنچه من بر آن تکیه می‌کنم، روحیه انقلابیگری است. معنای روحیه انقلابی چیست؟‌ یک انسان انقلابی شجاعت دارد، اهل اقدام و عمل است، ابتکار می‌ورزد، بن‌بست‌شکنی می‌کند، گره‌گشایی می‌کند، از چیزی نمی‌ترسد، به آینده امیدوار است... بعضی‌ها عکس این عمل می‌کنند و حرف می‌زنند. بعضی‌ها عکس این مدیریت می‌کنند، جوان را به آینده و به انقلاب بی‌اعتماد می‌کنند، از نفس گرم امام(ره) دور می‌کنند؛ خب این خراب می‌شود دیگر. آن وقت از زمانه هم می‌نالند!... زمانه را من و شما می‌سازیم. ما وقتی گام‌هایمان را محکم برنداشتیم، وقتی توصیه امام را ندیده گرفتیم، وقتی مردم و جوان‌ها را از اینها دور می‌کنیم، جوان را به لاابالیگری سوق می‌دهیم، خب معلوم می‌شود نتیجه بد خواهد شد. زمانه خراب خواهد شد... امیرالمومنین می‌گوید بعضی‌ها یک روزی درست حرکت می‌کردند اما دل‌هایشان واژگونه شد. حالا چرا واژگونه می‌شود؟... آلوده محبت‌های بی‌جا می‌شویم، آلوده جاه‌طلبی می‌شویم، آلوده رفیق‌بازی می‌شویم، آلوده جناح‌بازی و حزب‌بازی می‌شویم، دلمان واژگونه می‌شود و از آن راه درست، از آن استقامت اولی برمی‌گردیم. آفت اینهاست، جلوی اینها را بایستی گرفت و از اینها به خدا پناه برد».

  • فساد بانكي و نياز به شفافيت

روزنامه اعتماد در ستون سرمقاله‌اش نوشت:

روزنامه اعتماد، ۲۵ بهمن

با اطمينان مي‌توان گفت كه يكي از مهم‌ترين چالش‌هاي اقتصاد ايران كه مورد اتفاق نظرِ عمومِ كارشناسانِ اقتصادي هم هست، نظام بانكي كشور است. هرچند در دولت جديد و به‌طور مشخص بانك مركزي كوشيده‌اند كه نظم و نسقي به اين نظام دهند، ولي همچنان محور يكي از نگراني‌هاي مهم اقتصادي، وضعيت بانك‌ها و بدهي‌هاي وام‌گيرندگان به آن است. ضمن آنكه فشار عجيبي هم براي محدود كردن دريافت خسارت بانك‌ها وارد مي‌شود كه آنها را خلاف شرع و مصداق ربا مي‌دانند. در حالي كه مقررات دريافت خسارت بانكي از دو حال خارج نيست. يا مطابق قوانين موجود تنظيم شده و اجرا مي‌شود كه اين قوانين به تاييد شوراي نگهبان يا هر مراجع ذي‌صلاح ديگري رسيده است و كسي نمي‌تواند حكم به مغايرت آنها با شرع دهد. يا آنكه اين دريافت‌ها و مقررات مطابق قانون نيست، كه در اين صورت افراد ذي‌نفع مي‌توانند از طريق مراجع قضايي و ديوان عدالت اداري درخواست صدور حكم ابطال آنها را كنند. در هر دو صورت جايي براي صدور نظراتي فراتر از قانون و غيرشرعي دانستن اين دريافت‌ها وجود ندارد و جز آنكه موجب تشويش اذهان و تخريب روابط و نگرش‌ها شود، كار چنداني نمي‌كند.

البته اين مساله به نسبت غيرمهم ماجراست. مساله اين است كه به تقريب بيشتر فسادهايي كه در كشور رخ مي‌دهند يا در بانك است يا به نحوي مرتبط با نظام بانكي است. ولي مسوولان دولت جديد تاكنون نتوانسته‌اند به‌طور روشن علل و دلايل بروز اين مشكل را توضيح دهند. اجازه دهيد به‌طور مشخص به مصداق‌ها اشاره شود.

آقاي جهانگيري، معاون اول رييس‌جمهوري اعلام كردند كه: «صرف داشتن بدهي بانكي به معناي جرم و فساد نيست. كساني كه به دليل شرايط اقتصادي كشور با مشكل و بدهي مواجه شده‌اند بايد مورد حمايت قرار گيرند تا بتوانند واحدهاي توليدي خود را احيا كنند و در مقابل، بايد با كساني كه براي بازپرداخت بدهي خود هيچ اقدامي انجام نمي‌دهند با جديت با آنها برخورد كرد و از هر گونه مماشات با اين افراد بپرهيزيم.» اين نكته كاملا درستي است ولي چرا بدهي به وجود مي‌آيد؟ طبيعي است مشكلات اقتصادي براي برخي وام‌گيرندگان منشا اين تاخير در تاديه وام است. ولي نكته اينجاست كه اگر پولي براي تاديه وام وجود نداشته باشد مسوول آن كيست؟ چگونه ممكن است وامي را پرداخت كه به اندازه كافي وثيقه در برابر آن گرفته نشده باشد؟ البته اين اتفاق در كشورهاي غربي رخ مي‌دهد، چون آنان تا حدود ٨٠ ، ٩٠ درصد وام‌ها را وثيقه از جمله ملك مي‌گيرند و كافي است، قيمت ملك به هر دليلي كم شود، در نتيجه وام‌گيرنده به راحتي از بازپرداخت وام استنكاف مي‌كند و بانك مي‌ماند با وثيقه‌اي كه ارزش آن كمتر از مبلغ وام است و بانك‌ها ورشكست مي‌شوند. ولي در ايران كه اولا وثيقه تا چند برابر وام هم مي‌رسد، به علاوه قيمت ملك به‌طور معمول هيچگاه كاهش جدي پيدا نمي‌كند و هميشه افزايشي بوده است، چگونه مي‌شود كه وام‌گيرندگان از پرداخت بدهي خود عاجز شوند؟ تنها يك راه مي‌ماند و آن‌كه در مسير اخذ وثيقه و تامين ضمانت براي بازپرداخت وام، تقلب و فساد رخ داده باشد.

قضيه وقتي روشن مي‌شود كه مي‌گويند برخي افراد تا ١٢٠٠ ميليارد تومان بدهي بانكي دارند. ما نمي‌دانيم كه اين وام را چه كساني گرفته‌اند، ولي به قيمت سال‌هاي اخير اين رقم حداقل حدود ٣ تا ٤ ميليارد دلار مي‌شده است. كدام شخصي در ايران است كه اين مبلغ را بتواند وام بگيرد و به اندازه كافي وثيقه تامين كند؟ اين مبلغ حتي از وامي كه بسياري از كشورها و شركت‌هاي بزرگ مي‌گيرند بيشتر است. چگونه يك نفر در ايران ظرفيت جذب چنين مبلغي را براي استفاده در امور توليدي و خدماتي و صنعتي دارد؟ طبيعي است كه مساله مهم‌تر از ناتواني در بازپرداخت چنين وامي، نحوه دريافت آن است. مگر ممكن است چنين پول بزرگي ردوبدل شود و بانك مركزي و وزارت دارايي و امثال آن بر جريان نقل و انتقالش نظارت نداشته باشند؟ آيا مي‌توان اين اطلاع را به مردم داد كه‌گيرنده اين وام چقدر سرمايه دارد و چقدر درآمد داشته؟

و چقدر ماليات پرداخته؟ و چرا از تاديه وام ناتوان شده است؟ و آن را در چه طرحي صرف كرده است؟

 بدهي بانكي جرم و فساد نيست. چرا كه ميليون‌ها نفر از مردم وام گرفته‌اند و بدهكارند و كمابيش هم حتي اگر تاخير كنند آن را مي‌پردازند و چاره‌اي هم ندارند، چون از طريق به اجرا گذاشتن وثيقه يا ضامن آنان، بدهي را با تمام جرايم متعلقه مي‌گيرند. كافي است در همين روزها به آگهي واگذاري املاك بانك‌ها در روزنامه‌ها توجه مي‌كرديم كه تا چه ميزان املاك براي فروش دارند. املاكي كه عموما از طريق به اجرا گذاشتن وثايق بانكي در اختيار بانك‌ها قرار گرفته است. بنابراين وظيفه دولت است كه توضيح شفاف و روشني از علل و شيوه‌هاي اين فساد، حتي با ذكر جزييات بيان كند. وقتي كه يك نفر ١٢٠٠ ميليارد تومان بدهكار است، يعني از جيب ملت اين پول را برده و اگر آن را نمي‌دهد يا ندارد كه بدهد و آن را تلف كرده است، آيا مردم نبايد بدانند كه چه عواملي موجب بروز اين وضع شده است؟ مسوولان بانك، مقامات مافوق سياسي، وام‌گيرنده، كارشناسان رسمي و... و از همه مهم‌تر سازوكارهاي ناقص و نيز عدم نظارت بانك مركزي و... كدام عامل اصلي در بروز اين مشكل بوده‌اند؟ البته مي‌دانيم كه عموم اين وام‌ها در دولت گذشته پرداخت شده ولي دولت كنوني بايد شفاف‌سازي كند و اميدواريم كه مسوولان كشور گزارشي دقيق در اين مورد تهيه و در اختيار عموم قرار دهند.

  • سوزاندن گنج طبیعی

نرسی قربان دبیر کمیسیون محیط‌زیست و انرژی کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین‌الملل در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:

روزنامه شرق، ۲۵ بهمن

در ماه‌های اخیر، به‌ دلیل برودت هوا مصرف گاز مردم افزایش چشمگیری داشته است. معمولا در چنین شرایطی به ازای هر درجه کاهش دما، میزان مصرف گاز نیز افزایش پیدا می‌کند. مصرف بی‌رویه گاز در اماکن اداری نیز فشار مضاعفی بر منابع گازی کشور وارد می‌کند. نگارنده در برخی اماکن دولتی با صحنه‌ای تکراری مواجه شده‌ام که دمای سیستم‌های گرمایشی به اندازه‌ای بالا و فضای محیط کار چنان بیش‌از‌حد گرم شده بود که در فصل زمستان برای خنک‌کردن فضا، سیستم‌های خنک‌کننده را روشن كرده بودند. روشن‌ماندن چراغ‌ها و سیستم‌های گرمایشی در روزهای تعطیل در این اماکن، از دیگر موارد هدررفت انرژی به ‌شمار می‌رود. در زمان تولید نفت نیز مقداری گاز به همراه آن به وجود می‌آید که چه در زمان حال و چه در گذشته، آن را می‌سوزانند. میزان هدررفت گاز در کشور، سالانه حدود 14 میلیارد مترمکعب است. این میزان اتلاف گاز در سال به اندازه استفاده سالانه کشورهای یونان، دانمارک، نروژ و فنلاند است. نشتی لوله‌های انتقال، گازهایی که در مشعل‌های واحدهای پالایش و پتروشیمی سوزانده می‌شود و مواردی از این دست از دلایل هدررفت این گنج طبیعی کشورمان است. مصرف درست و بهینه گاز، نیازمند فرهنگ‌سازی و گذر زمان و نیازمند رویکرد یکسان دولت و ملت است تا رفته‌رفته به اصلاح و بهبود فرهنگ مصرف انرژی بپردازند.

این مهم اتفاقی نیست که بتوان آن را یکی، دو روزه اصلاح کرد؛ اما همین امروز هم برای اقدام در این زمینه، دیر شده است. نقش مردم در جلوگیری از اتلاف و مصرف بی‌رویه گاز حتما مهم است. مردم می‌توانند با استفاده از لباس گرم در منازل خود و پایین‌آوردن دمای سیستم‌های گرمایشی، تعویض در و پنجره‌های قدیمی و جایگزینی انواع لوازم خانگی نظیر یخچال، لباس‌شویی یا ظرف‌شویی پرمصرف با لوازم استاندارد در مصرف بهینه برق، از اتلاف و هدررفت انرژی جلوگیری کنند؛ چراکه بیشتر برق تولید‌شده ما از طریق گاز تولید می‌شود؛ بنابراین با صرفه‌جویی در مصرف برق، می‌توان در مصرف گاز نیز صرفه‌جویی کرد. به‌تازگی مرکز پژوهش‌های مجلس نیز مباحثی درباره قیمت گاز در داخل کشور و تولید بهینه گاز با هزینه پایین داشته که می‌تواند مورد توجه شرکت ملی نفت و گاز ایران واقع شود. خوراک صنایع پتروشیمی، حاوی اتان کمی است و غالب گازهای استفاده‌شده برای خوراک یا سوخت صنایع، متان بوده و خوراک برخی از واحدهای پتروشیمی نیز اتان است که به‌ طور جداگانه به آنها داده می‌شود. همچنین گاز خطوط انتقال گاز نیز اتان بسیار کمی و درصد بالایی از متان دارد.

کمبود گاز در فصول سرد سال و مصرف بی‌رویه آن باعث می‌شود عرضه خوراک پتروشیمی‌ها کاهش یابد؛ چراکه در شرایط اضطراری، چاره‌ای جز عرضه گاز به صنایع نیست. اگرچه شرکت ملی گاز در پوشش گازی شرکت‌های خصوصی در سه ماه آخر سال، تعهدی در قراردادها ندارد؛ اما فقط در مواقع اضطراری همچون اتفاق اخیر قطع‌شدن گاز ترکمنستان به ایران، شاهد کاهش عرضه گاز به صنایع و پتروشیمی‌ها هستیم. آنچه مشخص است در موضوع هدررفت گاز، همه عوامل مؤثر بوده و نمی‌توان تنها بخش خانگی را مقصر دانست؛ اما اطلاع‌رسانی به مردم درباره ارزش افزوده‌ای که هر مترمکعب گاز می‌تواند در صنایع و پتروشیمی ایجاد کند، امری ضروری است.

کد خبر 361925

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رسانه و روزنامه‌نگاری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha