چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۶:۳۷
۰ نفر

همشهری آنلاین: نفوذ جریانی، سفر منطقه‌ای روحانی، مشکل مردم خوزستان و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های چهارشنبه-۲۷ بهمن- جای گرفتند.

روزنامه كيهان در ستون سرمقاله‌اش با تيتر«نفوذ جریانی» و القاء «دو قطبی جنگ و صلح»، نوشت:

روزنامه کیهان، ۲۷ بهمن

جریان نفوذی غربگرای داخلیِ مدعی حمایت از دولت اکنون که با بدعهدی‌ها و تهدیدات آمریکایی‌ها به ویژه بعد از روی کار آمدن دولت جدید در این کشور برجام را در معرض خطر جدی می‌بیند و به اذعان خود دولتی‌ها و تئوریسین‌ها و اتاق‌های فکرشان هیچ دستاوردی چه در حوزه اقتصادی و چه در حوزه سیاسی برای ارائه به مردم ندارد، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال آینده به دنبال دو قطبی کردن جامعه به هر بهانه‌ای است. بنابراین شرایط موجود، هوشیاری مردم، مسئولان و دلسوزان کشور را می‌طلبد.

1- این جریان ابتدا در طول مذاکرات هسته‌ای تلاش کرد با خدشه‌دار کردن وحدت مردم، جامعه را به برجامیان و غیربرجامیان و به عبارتی به خوشبینان به برجام و دلواپسان تقسیم و مردم را رودروی هم قرار دهد، اما با هدایت‌ها وهشدارهای رهبر معظم انقلاب این اتفاق نیفتاد. ایشان۵ شهریور۹۳ در دیدار دولت تاکید کردند: «دولتمردان از دو قطبی کردن جامعه با شعارها و دعواهای سیاسی پرهیز کنند، زیرا این کار موجب دلزدگی و خستگی مردم می‌شود».

2- در گام دوم این جریان قصد داشت تا جامعه را به دو دستهِ طرفدار رفع تحریم‌ها و حل مشکلات اقتصادی و طرفدار تحریم‌ها و تحمیل ریاضت اقتصادی بر مردم تقسیم کند. اما باز با روشنگری‌های رهبر معظم انقلاب و از طرف دیگر باقی ماندن و تشدید تحریم‌ها و حل نشدن مشکلات اقتصادی،  در دو قطبی کردن جامعه ناکام ماند. رهبر معظم انقلاب دوم تیر94 در دیدار مسئولان کشور تاکید کردند، «اگر کسی بگوید که در مسئولین جمهوری اسلامی کسی هست که توافق را نمی‌خواهد، خلاف گفته؛ هدف ما از این مذاکرات لغو تحریم‌ها است».

3- بعد از اینکه جریان غربگرای حامی دولت به دلیل آگاهی و بصیرت مردم، موفق به فریب افکارعمومی نشدند، سناریوی دو قطبی‌سازی جامعه از طریق القاء دو قطبی احمدی‌نژاد- روحانی را در دستور کار خود قرار دادند که این سناریو نیز با درایت و تیزبینی رهبر معظم انقلاب در نهی وحدت‌آفرین احمدی‌نژاد از ورود به صحنه انتخابات و اعلام تبعیت وی از نهی رهبری خنثی شد. رهبر معظم انقلاب 5 مهر95 در ابتدای درس خارج فقه در خصوص علت این نهی تاکید کردند: «ایجاد فضای دو قطبی در کشور مضرّ است. امروز کشور به اتحاد همه نیروها احتیاج دارد».

4- جریان غربگرای پیرامون دولت و تا حدودی نفوذ کرده در برخی ارکان اجرایی کشوردر مقطعی دو قطبی افراطی- میانه‌رو را دردستور خود قرار داده بود تا نیروهای مومن به انقلاب را منزوی کند که باز با نهیب رهبر معظم انقلاب مواجه شد. ایشان5 اسفند94 تاکید کردند: «در ادبیّات سیاسی آمریکا و انگلیس تندرو کسی است که پایبند انقلاب و میانه‌رو کسی است که در مقابل خواسته‌های آنها تسلیم است».

5- اما این جریان که در حسرت روی کارآمدن مجدد دموکرات‌ها در آمریکا ماندند، روی کار آمدن ترامپ را فرصت‌طلبانه غنیمت شمرده و درصدد اجرای سناریوی القاء «دو قطبی جنگ و صلح» در جامعه هستند. جریان غربگرا بعد از اینکه از گیجی و سردرگمی روی کار آمدن جمهوری خواهان بیرون آمدند، با تهدیدات و اقدامات ضد ایرانی ترامپ دچار لکنت موضع‌گیری شدند، اما پس از بازسازی روحی خود در سناریوی جدید ابتدا تلاش کردند با توجه به مواضع ترامپ از وی یک چهره افراطی جنگ‌طلب و از اوباما- روی دیگر سکه آمریکا- یک چهره میانه‌روی و صلح‌طلب بسازند. در گام دوم سعی کردند حساب آمریکا را از ترامپ جدا کنند و به تطهیر آمریکا پرداختند. این جریان در گام سوم سناریوی جدید و برای آینده قصد دارند رقیبان انتخاباتی را چهره‌هایی تندرو معرفی نمایند تا به جامعه القاء کنند حال که در آمریکا یک چهره افراطی روی کار آمده، اگر در ایران هم یک چهره تندرو روی کار بیاید، خطر و سایه جنگ بیخ گوش مردم است و برای جلوگیری از این وضعیت، مردم باید به یک چهره صلح‌طلب (سازشکار!) رای دهند! که قرائن کلید خوردن این سناریو از هم‌اکنون در حال آشکار شدن است. اما به هزاران دلیل که هم در دولت اوباما روشن بود و هم در دولت ترامپ عیان است، باید به صراحت و بی‌پرده گفت:

 اولاً اگر امکان چنین خطای فاحشی از سوی آمریکا وجود داشت قطعا اوبامای میانه‌رو که آتش جنگ در سوریه وعراق و یمن را شعله‌ور کرد، درنگ نمی‌کرد.

ثانیاً خود رسانه‌ها و تحلیلگران سیاسی و نظامی و مقامات آمریکا بارها اذعان کردند که امکان فکر کردن به اقدام نظامی علیه ایران را ندارند. برهمین اساس ترامپ که ادعا کرده بود «هيچ چيزي درباره ايران از روي ميز حذف نشده»، در یک عقب‌نشینی آشکار 24ساعته، در مصاحبه با شبکه فاکس‌نیوز تصریح کرد «من هرگز درباره اقدام نظامي علیه ایران حرف نمي‌زنم بلکه تحریم‌ها را سخت می‌کنم»!. دکتر فرانس ژیرس رئیس اتاق جنگ ناتو در اتحادیه اروپا علت ناتوانی آمریکا و غرب در حمله به ایران را اینگونه توضیح می‌دهد که: «فقط در چند ساعتِ ابتدای نبرد تنگه هرمز با ناو گروه ارتش جمهوری اسلامی ایران کنترل تمام نفتکش‌های عظیم مصادره و مسیر تردد دریایی و هوایی بسته خواهد شد. قدرت نظامی پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه با هجوم موشک‌های نقطه‌زن ایران ظرف چند ساعت به نصف کاهش پیدا خواهد کرد. کل اقتصاد جهان و بورس‌های جهان سقوط نود درصدی خواهد کرد و قیمت هر بشکه نفت به چهارصد دلار خواهد رسید و این اتفاقات با شلیک موشک فقط از دو پایگاه موشکی ایران رخ خواهد داد و صد و ده پایگاه موشکی دیگر ایران اصلا نیاز به عملیاتی شدن ندارد».

ثالثاً افکار عمومی جهان- چه مردم و چه دولت‌ها- چنین همراهی با آمریکا را نه درگذشته داشتند و نه در شرایط کنونی دارند. در شرایط کنونی که همه دنیا حتی داخل خود آمریکا علیه سیاست‌های این کشور دست به اعتراض زدند، چگونه ترامپ و تیم او می‌توانند انتظار حمایت از گزینه جنگ داشته باشند؟، آن هم با ایرانی که به اعتراف خود آنها قدرت برتر منطقه غرب آسیا، و هفتمین قدرت نظامی جهان می‌باشد.

رابعاً در سناریوی دو قطبی‌سازی جنگ و صلح، جریان غربگرا دچار تناقضات فراوانی شده است از جمله:

1- به این سوال باید پاسخ دهند ادعای برطرف شدن سایه جنگ از سر ملت ایران به برکت برجام چه شد!؟

 2- به این سوال باید پاسخ دهند در زمانی که به ادعای آنها دولت قبل یک دولت تندرو بود و بوش جمهوریخواه و تندرو هم در آمریکا در مسند قدرت بود، چرا جرات حمله به ایران را نداشت و با مقاومت ملت ایران و موضع‌گیری‌های اصولی نظام و رهبری بوش از سر استیصال به دنبال مذاکرات استراتژیک همه‌جانبه با ایران بود؟ که پایه مذاکرات هسته‌ای کنونی نیز همان تلاش‌های بوش تندرو بود!. در این خصوص باید گفت، سال ۸۶ و در دولت نهم، بوش تندرو پیشنهاد مذاکرات با ایران را داد و تونی بلر نخست‌وزیر سابق انگلیس را به نمایندگی از کل غربی‌ها برای مذاکرات به عمان فرستاد اما تونی بلر بعد از دو روز انتظار با سرخوردگی و ناراحتی عمان را ترک کرد. این نشان می‌دهد هم جمهوریخواهان تندرو و هم دموکرات‌‌های میانه‌رو! از جنگ با ایران پرهیزدارند.

3- جریان غربگرای داخلی در این فضای خودساختهِ جنگ و صلح همچنین با ادعای اینکه در چنین شرایط تهدیدآمیزی! کشور نیاز به وفاق و آشتی ملی دارد، بدون توجه به خیانت‌های خود که کشور را تا لبه پرتگاه بردند، درصدد تطهیر سران فتنه و زمینه‌سازی برای طرح دوباره موضوع حصر آنها را دارند تا طلبکارانه خود را دلسوز کشور و انقلاب و مردم معرفی کنند. این جریان در یک تناقض آشکار در حالی که از هیچ اقدام و خیانتی در فتنه 88 علیه منافع و امنیت ملی کشور دریغ نکردند و زمینه اعمال شدیدترین تحریم‌ها و تهدیدات علیه ملت ایران را فراهم کردند، بعد از جازدن خود به عنوان قهرمانان رفع تحریم‌ها، اکنون ادعا می‌کنند که «می‌خواهیم مقابل کسی که قصد تجاوز به کشور را دارد بایستیم»!.

 4- نکته مهم این است که چنین فضاسازی‌هایی برای دوقطبی کردن صلح و جنگ امری تکراری و مسبوق به سابقه و برای پیچیدن نسخه تسلیم در برابر آمریکاست. این جریان در زمان دولت اصلاحات نیز با نوشتن نامه به رهبری از تهدید و جنگ علیه ایران سخن گفتند و خواهان تسلیم شدن در برابر آمریکا شدند و از آن به عنوان نوشیدن جام زهر دیگری یاد کرده بودند! براساس همین تفکرات اکنون نیز جریان نفوذی تلاش دارد در این فضاسازی مصنوعی و دوقطبی کاذبِ جنگ و صلح، با ترساندن ملت ایران و مسئولان جمهوری اسلامی، آنها را یک بار دیگر به پای میز مذاکره با آمریکا بکشانند!.

5- برای فهم اوج نفاق و تناقض این جریان غربگرای نفوذی که ادعای صلح‌طلبی و رفع سایه جنگ از سر ملت ایران را دارند، باید یادآور شد زمستان 69 در جنگ اول خلیج فارس که صدام با چراغ سبز آمریکا به کویت حمله کرد،  این جماعت با خالدبن ولید خواندن صدام، خواستار ورود ایران به جنگ با آمریکا و حتی حمله به اسرائیل شده بودند!، اما با درایت و تدبیر رهبرمعظم انقلاب که فرمودند؛ «این جنگ، جنگ حق و باطل نیست و ما اعلام بی‌طرفی می‌کنیم»، سایه جنگ از سر ملت ایران دور شد.

 6- مدعیان این جریان باید به این تناقض نیز پاسخ دهند اگر ادعای آنها در خصوص خطر جنگ واقعی است پس چگونه نسخه تسلیم تحت عنوان به اصطلاح خویشتن‌داری و تحریک نکردن می‌پیچید؟!. اگر خطر جنگ واقعی است و اگر شما انقلابی هم نباشید که نیستید و ادعای ملی‌گرایی دارید،  برای دفاع از کشور و ملیت نیز باید ملت را به مقاومت و آمادگی فرا بخوانید نه تسلیم!. نکته خنده دار اینجاست که این جماعت از یک طرف ادعای ایستادن در مقابل متجاوز را دارند و از طرف دیگر نسخه تسلیم می‌پیچند!. بپذیریم که سایه جنگ چیزی جز القائات نظام سلطه استکباری و خزعبلات جریان نفوذی غربگرای داخلی برای کسب قدرت و منافع سیاسی و ترساندن ملت غیور ایران نیست. لذا باید گفت ملت ایران در سایه اقتدار نیروهای مسلح خود،  سایه جنگ را به بازی گرفته و در زمان لازم چه در صحنه سیاسی و چه در صحنه نظامی دنیا را غافلگیر خواهد کرد، چنان‌که در صحنه سیاسی در 22 بهمن شاهد این غافلگیری بود و در صحنه نظامی نیز کشورهای استکباری یک بار در دفاع مقدس ملت ایران را آزموده‌اند، آنان خوب می‌دانند آزموده را آزمودن خطاست!. 

  • سفر روحانی برای <برد- برد> منطقه ای

محمد عربشاهی کارشناس مسائل خاورمیانه در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:

روزنامه ایران، ۲۷ بهمن

سفر کوتاه اما پر اهمیت دکتر روحانی به دو کشور حوزه خلیج فارس، مهم‌ترین رویداد منطقه‌ای امروز و چه بسا پرمخاطب‌ترین رویداد برای ناظران منطقه‌ای طی روزهای آینده است. این سفر در نوع خود پر اهمیت است زیرا روابط ایران و همسایگان در خلیج فارس طی یک سال و نیم گذشته بیش از پیش به سردی گرایید و فارغ از کاهش سطح روابط دیپلماتیک، به عاملی برای چالش‌های لفظی سیاسی بدل شد. طی این شرایط، طبیعی است که نگرانی‌هایی در میان تمامی کشورهای این حوزه درخصوص آینده روابط فیمابین و چگونگی مواجهه با آن وجود داشته باشد.

سفر دکتر روحانی به عمان و کویت، علاوه بر تمام اهداف و برنامه‌های دوجانبه، پاسخی به این نگرانی‌هاست. دولت ایران ضمن آنکه طی سال‌های گذشته همواره بر سیاست‌های مثبت و سازنده عمان و تلاش‌های اعتمادساز و همگرایانه کویت در حوزه خلیج فارس با نگاه خوش بینانه نگریسته و متقابلا سیاست‌های همکاری جویانه را دنبال کرده است، این بار در بالاترین سطح، به طور عملی گامی در جهت بهبود و تقویت روابط با این کشورها برمی‌دارد.

پاسخ روحانی به دعوت پادشاه عمان و امیر کویت را ابتدا باید بر پایه سیاست اصولی ایران در حفظ اولویت روابط و همکاری با همسایگان تفسیر کرد. این ابتکار البته معانی و پیامدهای دیگری را هم به همراه دارد که بیش از هرچیز متأثر از شرایط کنونی منطقه است. خاورمیانه سال‌ها است که در سایه الگوی تحمیلی امنیت و ثباتی به سر می‌برد که نزاع و تشکیل جبهه‌های رقیب در محور آن قرار دارد. این الگوی غیرسازنده، به ویژه طی سال‌های گذشته، مانع از ایجاد چارچوبی جامع برای اعتماد و همکاری در حوزه استراتژیک خلیج فارس شده است و اکنون در شرایط امنیتی شدن فضای منطقه در سایه گسترش تروریسم و تهدیدهای خارجی، نیاز به وجود الگویی سازنده برپایه اعتماد، همکاری، تجمیع و تقویت توانمندی‌ها که در نهایت منطقه را به سوی محیطی امن‌تر سوق دهد احساس می‌شود.

عدم اعتماد متقابل که خود از چالش‌های اساسی در میان برخی کشورهای حوزه خلیج فارس است، در ابتدا ناشی از عدم برداشت صحیح از سیاست خارجی طرف مقابل است. از این رو سفر دکتر روحانی فرصت مناسبی برای تکرار این محور اساسی از سیاست خارجی ایران طی سال‌های گذشته خواهد بود که سرنوشت، امنیت و منافع کشورهای این حوزه به یکدیگر پیوند خورده است. بر این اساس، تأمین منافع به قیمت ایجاد هزینه برای دیگر کشورهای این حوزه، در سیاست خارجی ایران متصور نیست. در حوزه امنیت هم به همین نحو است. آنچه می‌توان از سیاست خارجی ایران طی سال‌های گذشته برداشت کرد، اتکا به بازی در قالب حاصل‌جمع غیر صفر یا برد - برد با دیگر کنشگران منطقه‌ای است که در آن ایران به دنبال حفظ امنیت به بهای کاهش امنیت دیگر کشورهای منطقه نیست و متقابلاً تأمین امنیت برای همسایگان هم نمی‌تواند به بهای ایجاد ناامنی برای ایران تصور شود.

در این چارچوب، سفر روحانی به دو کشور حوزه خلیج فارس نشان دهنده آن است که ایران به دنبال ایجاد تغییرات در مناسبات میان خود و کشورهای این حوزه است و معتقد است همچنان طیف‌هایی از منافع مشترک در این منطقه وجود دارد که می‌توان در مسیر تحقق آنها گفت‌و‌گو کرده و گام مشترک برداشت. مهم ترین این منافع را شاید بتوان در تقویت همزیستی، مقابله با افراط‌‌ گرایی، مبارزه با تروریسم، محافظت از مشترکات زیست محیطی، تقویت تعاملات اقتصادی و رونق گردشگری برشمرد. این واقعیت وجود دارد که بعضاً تعاریف مشترکی از موضوعات میان طرف‌های مختلف دیده نمی شود اما ضرورت تحقق منافع مشترک و واقعیت همسایگی منطقه ای، پی گرفتن تعامل و گفت‌وگو برای رسیدن به فهم مشترک درخصوص موضوعات و تحولات مورد اختلاف را ایجاب می‌کند. تقویت روابط ایران با عمان و کویت می‌تواند زمینه ساز بهبود مجدد روابط میان ایران و کشورهای شورای همکاری      خلیج‌فارس باشد. همکاری ایران و این کشورها تأثیر مستقیمی بر روند شکل گیری تحولات در کل منطقه خاورمیانه خواهد داشت. اما ضرورت رسیدن به این مرحله، تمایل این کشورها است و گام عملی ایران و بهبود مناسبات با کویت و عمان می‌تواند سطحی از تمایل را در بین دیگر کشورهای این حوزه ایجاد کند.

  • خوزستان در انتظار توجه

محمد کيانوش‌راد-نماينده اهواز در مجلس ششم در سرمقاله روزنامه شرق نوشت:

روزنامه شرق، ۲۷ بهمن

خوزستان، اين روزها با افزايش دامنه مشکلات مربوط به قطع برق و آب و همچنين گردوغبار و انتقال آب، شاهد نارضايتي مردم شريف اين خطه است. وجود حدود ٨٠ درصد توليد نفت کشور، يک‌سوم آب‌هاي کشور، حدود ٧٠ درصد توليد شکر کشور، سومين استان صنعتي، دارا‌بودن مرزهاي آبي، همسايگي با کشورهايي که به لحاظ تاريخي با کدورت‌ها و اختلافاتي با آنان مواجه بوديم، بيانگر آن است که خوزستان نه از موضع منطقه‌اي که از زاويه ملي بايد مورد توجه قرار گيرد. پيش از پيروزي انقلاب بنا بر مطالعات آمايش سرزميني، اين استان داراي موقعيت مناسب براي احداث کارخانجات فولاد، صنايع پتروشيمي و کشت و صنعت‌هاي عظيم ارزيابي شد و به دليل داشتن مزيت مطلق بندر خرمشهر، محلي براي ترانزيت کالا به کشور محسوب مي‌شد که وجود خط سراسري راه‌آهن، امکانات وسيعي را برای انتقال کالا به تمام کشور در اختيار آن قرار داده بود. در آن مقطع شرايط استان، مقبول بود. هيچ شکي نيست که انقلاب اسلامي فعاليت‌هاي گسترده‌اي را در وجوه مختلف انجام داده؛ اما برای مردمي که زخم جنگ را بر تن دارند، فرزندان خود را از دست داده و امروز با قطع آب و برق و بي‌کاري و فقر مواجه هستند، جاي گله و شکايت محفوظ است. استان، پيش از انقلاب در وضعيت مهاجر‌پذيري قرار داشته و کسب‌وکار و اشتغال و توليد ثروت در خوزستان امري رايج بوده؛ اما پس از انقلاب در مقاطع مختلف به استاني مهاجرفرست تبديل شده است.

 امروز برخي شهرهاي آن با کاهش و حتي خطر تخليه جمعيت مواجه هستند. خوزستان به دليل بروز جنگ تحميلي ناچار به تخليه بخش‌هاي مهمي از شهرهاي خود شد. مردمي که خانه و کاشانه و اموال خود را در شهرها واگذاشتند و با دست خالي و بدون سرمايه به استان‌هاي مختلف به‌عنوان جنگ‌زدگان مهاجرت کردند. اگرچه بسياري از هم‌وطنان با آغوش باز از آنان استقبال کردند؛ اما در مقاطعي به دليل برخي بدفهمي‌ها به عنوان کساني که از جنگ گريخته‌اند، مورد طعنه قرار مي‌گرفتند و اين در حالي بود که فرزندان آنان در جبهه‌ها ماندند، جنگيدند و استقلال وطن را تضمين کردند. متأسفانه در زمان جنگ خوزستان با نبود توسعه متعارف بودجه سنواتي مواجه بود. در‌حالي‌که استان‌هاي مختلف از بودجه‌هاي سنواتي براي توسعه زيرساخت‌هاي خود استفاده مي‌کردند، خوزستان به دليل وجود جنگ امکان جذب بودجه را نداشت. افزون بر اين نه‌تنها بودجه‌اي جذب استان نمي‌شد که زيرساخت‌هاي قديمي هم اغلب با تخريب مواجه شد. در‌این‌باره مي‌توان به توقف طرح‌هاي نهال‌کاري و مالچ‌پاشي در خوزستان اشاره کرد. با نگاهي گذرا به عکس‌هاي موتورهاي جست‌وجو مشاهده مي‌شود حدود يک‌پنجم تالاب هورالعظيم در مقايسه با پيش از انقلاب در وضعيت آبي قرار دارد؛ يعني چهار‌پنجم تالاب به طور کامل خشک شده و بخش عمده‌اي از تالاب شادگان نيز با اين خطر دست به گريبان است.

اگرچه نمي‌توان منکر اثر مثبت سدسازي در خوزستان در برابر سيلاب‌هاي خروشنده‌اي که هر دهه خوزستان را تهديد مي‌کرد، شد؛ اما اين اقدامات پوشش گياهي استان را تا حد زيادي دچار مشکل کرد و برخي نهرها و کانال‌‌هايي که به طور طبيعي آبگيري مي‌شدند و کارکرد تغذيه پوشش گياهي را برعهده داشتند، با مشکل مواجه شدند. وضعيت امروز خوزستان نامطلوب است. سه سال قبل در سرمقاله روزنامه «شرق» در‌این‌باره مطلبي نوشتم. در نخستين روزهايي که دکتر ابتکار در دولت جديد مسئوليت پذيرفت، به ايشان گفتم خوزستان در معرض يک بحران قرار دارد و در جلساتي با مسئولان امنيتي، معضلات جدي زيست‌محيطي را که مي‌توانند زمينه‌ساز برخي اعتراضات طبيعي شوند، تشريح کردم. البته بايد توجه داشت مشکلاتي که امروز درباره ريزگردها، قطع آب و برق وجود دارد، محصول دولت يازدهم نيست. اگرچه مردم خوزستان انتظار توجه بيشتري از دولت روحاني دارند؛ اما خرابي‌ها ميراث دولت گذشته است.

تعجب مردم خوزستان از فرصت‌طلباني است که اين روزها به عنوان صداي مردم، سخن مي‌گويند. آنان که دولت‌هاي نهم و دهم را با انواع و اقسام عبارات مي‌ستودند، احتمالا خود را به فراموشي مي‌زنند که صدور مجوز‌هاي غير‌کارشناسي درباره حفر چاه‌ها، توسعه فعاليت‌هاي اکتشاف نفت در منطقه هورالعظيم به شکلي که همراه با خشک‌کردن جان بي‌رمق باقي‌مانده تالاب بوده است، در دولت محبوب آنان اتفاق افتاد. آنان نمي‌توانند ادعاي نگراني خوزستان و مردم را داشته باشند. مردم سياست‌هاي دو‌گانه اين افراد را به‌خوبي مي‌شناسند. آنچه امروز وظيفه دولت است، انجام اقدامي شبيه درياچه اروميه است. بحراني‌شدن وضعيت اروميه نيز ميراث سياست‌هاي غيرکارشناسي دولت قبل بود. دولت يازدهم با تشکيل کميته ويژه، پيگير احياي آن شد و امروز هم مي‌تواند با تشکيل کميته‌اي مرکب از وزراي نفت، نيرو، جهاد کشاورزي، امور خارجه و رئيس سازمان محيط زيست و استاندار خوزستان به صورت ويژه و عملياتي برنامه‌هاي خود را براي کوتاه‌مدت و ميان‌مدت اجرائي کند. به طور مشخص دولت مي‌تواند با کاشت نهال در قسمت جنوب شرق شهرستان اهواز که بخشي از کانون‌هاي بحران‌زا در آن قرار گرفته و تقويت آب نهر مالح در‌صدد زدودن برخي کانون‌هاي بحران اقدام کند.

طبيعي است که اگر همين امروز اين اقدامات آغاز شود، براي يک يا دو سال آينده جواب مي‌دهد؛ اما دولت با آغاز مالچ‌پاشي و نهال‌کاري مي‌تواند گام‌هاي ابتدايي را بردارد. وزارت نفت نيز با دستور وزير، اقدامات اکتشافي خود را بدون خشک‌کردن تالاب انجام مي‌دهد و وزير نيرو نيز مي‌تواند با کنترل خروجي آب از سدهاي خوزستان و تنظيم و به‌روزکردن مقره تأسيسات برقي، تضميني براي قطع‌نشدن برق به مردم ارائه دهد يا با خريد ژنراتورهايي که هنگام قطع برق امکان انتقال آب به منازل مردم داشته باشد؛ تا حد زيادي بحران را کنترل کند. بايد دانست وضعيت فاضلاب شهري مثل اهواز به‌شدت فرسوده و باعث آلودگي در آب شرب مردم شده است. مردم خوزستان که عبور کارون پرخروش را در گذشته ديده‌اند، امروز روستاهاي شرق شهر اهواز، آبادان و خرمشهر را بدون آب سالم مي‌بينند. مردم نجيب و صبور خوزستان تاکنون همه‌گونه فداکاري براي حفظ نظام انجام داده‌اند و اين اعتراضات صرفا براي توجه مسئولان و حل مشکلات صورت مي‌گيرد.

کد خبر 362166

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha