در تمام این سالها هم آنها محبوب مردم بودهاند؛ محبوبیتی که از تلویزیون و برنامههای کودک آغاز شده و تا فیلمهای خانوادگیای که این روزها میسازند، ادامه پیدا کرده است. فیلم تازه این زوج هنری با نام «رفیق بد» بهانهای شد تا در روزهای پاییزی سراغ آنها برویم.
سالها پیش وقتی صدای آژیر خطر در شهر ما میپیچید و خانوادهها را مجبور میکرد به پناهگاهها بروند، بچهها دور از هیاهو به یاد برنامههای کودک میخندیدند تا ترس و وحشت را فراموش کنند. آن زمان هنوز سروکله موجودات فضایی پیدا نشده بود تا جلوی کودکان همدیگر را خرد کنند؛ هنوز دوران عروسکها بود و برنامههای «محلهبروبیا» و «مثل آباد»؛ اگرچه محبوبترینشان «مدرسه موشها» بود؛ قصهای که موشهای پنبهای و کوچکاش هر هفته اهلخانه را دور هم جمع میکردند.
کپل، سرمایی، دمباریک و… هرکدام حکایتهای خودشان را داشتند. آنوقتها کمتر کسی فکر میکرد که پشت این عروسکها، افرادی هستند که سالها بعد ستارههای محبوبی میشوند. حمید جبلی، ایرج طهماسب و فاطمه معتمدآریا سرآمدان این گروه بودند؛ اگرچه جوانهای دهه 60 پیش از این برنامهها، آنها را در یک برنامه کودک دیگر دیده بودند؛ «آسمون و ریسمون» که ایرج طهماسب مجری آن بود و درواقع اولین کار زوج جبلی – طهماسب هم به حساب میآمد. حالا که بیست و چند سالی از آن روزها گذشته، هنوز هم خانوادهها با علاقه، قصههایی را که این دو تعریف میکنند، دنبال میکنند.
زمانی طنزنویسی گفته بود نیازی نیست که این زوج در فیلمی باشند؛ کافی است اسمشان را روی دیوار بنویسند تا ببینید چند هزار نفر برایشان جمع میشوند. فیلمهای متعدد آنها و صف جلوی سینماها نشان میدهد که موضوع فیلمها طنز است؛ «دختر شیرینیفروش»، «زیر درخت هلو» و حالا هم «رفیق بد».
اما محبوبیت این گروه کوچک که مدام با هم کار میکنند از کجا آمده؟ کسی جواب این سؤال را میداند؟
ایرج طهماسب میگوید: «شاید این محبوبیت به این نکته برگردد که ما همیشه کارهای استاندارد ساختهایم؛ یعنی از یک حد مشخص پایینتر نرفتهایم؛ این را از لحاظ کیفی میگویم. حاضر نشدهایم که برای پول کار کنیم.
بعضیوقتها میتوانستیم قصهها را جوری کار کنیم که خیلی بیشتر بفروشد اما خب، به چیزهایی اعتقاد داشتیم؛ اینکه به مردم باید احترام گذاشت. در مملکت ما کمتر به استانداردها توجه میشود ولی ما همیشه تلاش کردهایم که این حدود را حفظ کنیم. وقتی مردم میبینند که همیشه کار خوب تحویلشان میدهیم، دیگر نگران نمیشوند و اطمینان میکنند».
این را کسی میگوید که همیشه کارهایش محبوب بوده؛ چه زمانی که «کلاهقرمزی و پسرخاله» را کارگردانی کرده و فروشاش سینمای ایران را تکان داده و چه وقتی که با «زیر درخت هلو» همه چشمها را به خاطر خنده، پر از اشک کرده است! اما زوج هنری همیشگیاش هم در این موضوع نقش دارد؛ حمید جبلی که حالا دیگر موهایش سفید شده و از آن چهره بچهگانه محله بروبیا اثری در او باقی نمانده است میگوید: «البته ما نمیتوانیم درباره محبوبیتمان اظهارنظر کنیم اما شاید این اتفاق به این دلیل باشد که ما خیلی از مسائل را به خاطر خانوادهها نشان نمیدهیم؛ موضوعهایی مثل خشونت، درگیری، دعوا، اعتیاد و… اینها را خودمان حذف میکنیم چون میدانیم که در فیلمی که مخاطبش از بچه تا بزرگسال است و قرار هم هست که همه کنار هم آن را ببینند، نباید چنین لحظاتی وجود داشته باشد».
طهماسیب نکته دیگری هم به ذهنش می رسد؛ «ما در این سالها مخاطب را شناختهایم. میدانیم که او چه میخواهد و برای همین آنچه لازم دارد را بهاش میدهیم». حالا در رفیق بد آنها جلوی دوربین، قصه 2 دوست را بازی میکنند.
رفقای خوب
«خیلیها فکر میکنند که همکاری ایرج طهماسب و حمید جبلی اتفاقی بوده اما واقعا اینطوری نیست چون ما برای کارهای مشترک برنامه داریم. 20 سال است که با هم کار میکنیم و موفق بودهایم.
فیلمهای خانوادگی ساختهایم که خندهدار بودهاند و تماشاگر هم راضی بوده. دیگر بقیه نظرها چه اهمیتی دارد؟!» اینها را طهماسب میگوید. او حالا در فیلم «رفیق بد» فقط بازیگر نیست؛ فیلمنامه هم کار اوست؛ اگرچه میگوید طرح این فیلم سالها پیش نوشته شده و بعد 3 نفری – یعنی طهماسب، جبلی و عباس احمدیمطلق (کارگردان فیلم) – روی آن کار کردهاند.
احمدی مطلق درباره فیلم و همکاری با این زوج میگوید: «برای من تجربه بینظیری بود. به نظرم دلیل موفقیت این زوج هنری این است که مردم به آنها اعتماد دارند. طهماسب و جبلی سالهاست که کارهای خوبی انجام میدهند و خاطرات زیادی برای همه ساختهاند. حالا هم همه میدانند که وقتی نامشان پای اثری باشد، حتما اثری دیدنی است.
من در رفیق بد سعی کردم حس رقابت ایندو را نشان بدهم؛ یعنی همهچیز در اختیار آنها بود. من مطمئن بودم که هیچکس به اندازه این دو نمیتواند حواسش به مخاطب باشد». اگرچه این گروه کوچک یک نفر کم دارند؛ فاطمه معتمدآریا که همیشه در فیلمهای این دو نفر حضور داشته اما در رفیق بد، حضور ندارد. با این حال، این فیلم، مثل دیگر آثار طهماسب – جبلی آنچنان جای زنها نیست! قصه رفاقت 2 مرد باعث شده که یکی از این 3 نفر غایب باشد.
عشقهای خندهدار
آنها مدتهاست سراغ فیلم کودک نرفتهاند؛ یعنی بعد از «کلاه قرمزی و سروناز» فیلم کودک نساختهاند. با آنکه فیلمهایشان جدیتر هم شده اما هنوز هم خندهدارند و تماشاگر چهره آنها را که میبیند، میخندد.
طهماسب میگوید: «ما همان راه خودمان را میرویم. چیزی تغییر نکرده. به نظرم رفیق بد خیلی خندهدار است؛ آن هم در دوره و زمانه ما. اصلا خود این رفاقت هم خندهدار است و بعد هم ماجرای پیداکردن یک کیف پر از پول و پسدادنش به خزانه بانک. برای همین فکر نمیکنم ما تلخ شده باشیم؛ موقعیتهای کمیک هنوز هم هستند. شاید مردم جدیتر شدهاند و کمتر میخندند». جبلی هم ادامه میدهد: «تماشاگر تا من را روی پرده میبیند، میخندد؛ یعنی خاطرههایش زنده میشود. اما نقش عزیز در این فیلم یک بیمار روانی است و با شروعی که دارد همه را متوجه میکند که باید دنبال چیز دیگری بگردند. به نظرم رفیقبد فیلم سالمی است. قصه و ساختارش کمنقص است. من وقتی فیلم را دیدم به نظرم بهترین کارم آمد».
طهماسب معتقد است: «اینبار فیلممان احساسیتر شده؛ آن هم به خاطر شرایط است وگرنه تلخ نیست».
آنها حالا منتظرند تا ببینند آخرین محصولشان چقدر مخاطب را جذب میکند. دیگر همه تماشاگران مدرسه موشها، محله بروبیا، کلاه قرمزی و پسرخاله بزرگ شدهاند. شاید هم بچههایشان آن برنامهها را ببینند؛ آثاری که این زوج برای خانوادهها ساختهاند. رفیق بد هم یکی از آنهاست. اما رفاقت حمید جبلی و ایرج طهماسب حالاحالاها ادامه دارد.
ستارگان کلاسیک
نمونههای خارجی زیادی برای حضور 2 هنرپیشه در کنار هم وجود ندارد. معمولا همکاری 2 ستاره در کنار هم چندان دوام نمیآورد. لورل و هاردی، کمدینهای کلاسیک سینما هستند که از 80 سال پیش تاکنون نسلهای مختلف در همه جای دنیا به حرکات و کارهایشان خندیدهاند. استنلی لورل از سال 1925 در فیلمهای صامت بازی میکرد اما همکاری او با اولیور هاردی چاق از سال 1926 و فیلم «45 دقیقه از هالیوود» شروع میشود.
هاردی هم که 2 سال از لورل لاغر، کوچکتر است پیش از آن در چند فیلم بازی کرده بود. آنها از سال 1926 تا 1945 در بیش از 30 فیلم در کنار هم حضور داشتند. لورل و هاردی زوج هنریای بودند که در زمان جنگ جهانی دوم هم بسیاری را خنداندند و تلخی آن روزها را کمرنگتر کردند. چنین همکاریای، هیچوقت در سینما تکرار نشده است.