به گزارش همشهري، خبرهايي كه از اوايل هفته درباره بحرانيتر شدن حال شاعر متعهد كرمانشاهي به گوش ميرسيد، حوالي ظهر متوقف شد و عزيزي پس از 9 سال و يك روز سكوت روي تخت اتاقي در بيمارستان امام رضا(ع) كرمانشاه، از دنيا رفت. اين واقعه بيش از همه براي خواهر احمد گران ميآيد كه در تمام يك دهه اخير مثل پروانه گرد جسم بيحركت برادر چرخيد و تيماردار بيمنت او بود.
زينب عزيزي يكي دو روز پيش از مردم خواسته بود براي سلامتي برادرش دعا كنند. از گزارش اعضاي خانواده و پزشكان معالج عزيزي چنين برميآمد كه ديگر اميدي به بهتر شدن او نيست و اگر دعاي مردم كارگر نيفتد، بايد منتظر شنيدن خبري تاسفبار باشيم. احمد كه سال 37 در سرپلذهاب به دنيا آمده بود، از اواخر دهه 60 با آثاري چون كفشهاي مكاشفه، «شرجي آواز» و «خوابنامه و باغ تناسخ» نام خود را سر زبانها انداخت. شيوه شعر خواندن پراحساس او به دل بسياري از شعردوستان نشست و سرودههايش اينجا و آنجا نقل شد.
عزيزي مدتها پاي ثابت ديدار شاعران با رهبر معظم انقلاب بود و ايشان در سفري كه اواخر مهرماه سال 90 به كرمانشاه داشتند، با حضور در بيمارستان امام رضا(ع) دست محبت بر سر او كشيدند و از زحمات تمام اعضاي خانواده و پزشكان به ويژه خواهر فداكار احمد تقدير كردند.
حضرت آيتالله خامنهاي در ديدار با شاعران در همان سال هم گفته بودند: «خدا انشاءالله عزيزي را شفا بدهد. يك غصهاي شده در دل ما ماجراي عزيزي.» عزيزي روز 7 تير سال 60، يك روز پس از ترور رهبر معظم انقلاب شعري براي ايشان با مطلع «میرسد اين مژده از گلشن به گوش، مرغ حق هرگز نخواهد شد خموش» سرود كه در روزنامه جمهوري اسلامي چاپ شد.
او شعري بسيار معروف در سوگ حضرت فاطمه زهرا(س) هم دارد كه هنوز هم زمزمه ميشود؛ به ويژه آنجا كه ميگويد: «یاس یک شب را گل ایوان ماست، یاس تنها یک سحر مهمان ماست/ یاس بوی حوض کوثر میدهد، عطر اخلاق پیمبر میدهد/ حضرت زهرا دلش از یاس بود، دانههای اشکش از الماس بود...»
نظر شما