همین نگاه راهبردی و هدفمند بوده است که دولتمردان کشورمان این برهه تاریخی را با دو رویکرد توأمان دنبال کردهاند: اولا ایستادگی بر سر حقوق ملت برای رسیدن به جایگاهی که حق ایرانیان است (ازجمله دانش هستهای) و ثانیا حرکت مدبرانه برای رسیدن به همین هدف.
بر همین مبنا از ظرفیت دیپلماسی حداکثر استفاده را کردهاند و با اعتمادسازیهای اولیه، اجماع جهانی (با بهانه نگرانیهای بینالمللی) را شکستند و در مراحل بعدی با استفاده از ظرفیتهایی که حقوق بینالملل فراهم میکند، بدون ایجاد حساسیت و البته با سرعت قابل تقدیر، دانش هستهای را تا مرز تحقیق و توسعه و سپس توان تولید صنعتی به پیش راندند.
یکی از آخرین دستاوردهای تهران در پرونده هستهای، رسیدن به مدالیته بوده است که البته به طرح اقدام ترجمه شد. براساس این طرح سئوالات و ابهامات دائما متزاید آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در یک مقطع فهرست و تهران آمادگی خود را برای همکاری و ارائه اسناد لازم اعلام کرد.
با این تدبیر سیکل معیوب متوقف شد تا آژانس، هر روز موضوع جدیدی را روی میز مذاکرات نگذارد و در عین حال از امکان مذاکره و اعتمادسازی استفاده کرده، بدخواهانی را که گزارشهای منفی یا دوپهلوی آژانس را بهانه میکردند خلعسلاح کنیم.
اگرچه نمیتوان شرایط داخلی و بینالمللی و همچنین ابتکارات مدیریتی را منتفی دانست ولی از آنجا که موضوع هستهای، با همه فراز و نشیبهای چهار– پنج ساله آن، روند مشخصی را طی کرده است که به جهت اهمیت استراتژیک آن، در سطح عالی نظام طراحی و اجرا شده است.
عملکرد دولتمردان همیشه در محکمه تاریخ مورد قضاوت قرار گرفته است. چه تصمیماتی که موجب سعادت ملتی شده است و چه خیانتها و یا حتی اشتباهاتی که فرصتی را از ملتی ربوده و بلکه آن ملت را به قهقرا سوق داده است.
تاریخ کشور ما مشحون از این عملکردها، تبعات و قضاوتهاست. تاریخ، البته نگاهی کاملا عملگرا دارد، به نیتها بیتوجه است و نتیجه را ارزیابی میکند.
موضوع هستهای یک آزمون بزرگ برای مسئولان کشور است که چگونه آن راهبرد توأمان را که متضمن منفعت ملی است دنبال میکنند و در این مدل استراتژیک با ارزیابی مداوم محیط، بزنگاهها را میشناسند و به اقتضای وضعیت، کر و فر خواهند داشت.
حکمای اخلاق، هر حرکت متهورانهای را شجاعت نام نمینهند. شجاعت مثل همه فضائل اخلاقی در نقطه تعادلی دو سر طیفی واقع شده که یکسوی آن ترس و سوی دیگرش تهور است و این نکتهای است که مسئولان کشور به فضل الهی آنرا درک کردهاند.
خط رسانهای و تبلیغاتی دولتهای مخالف ایران پس از تغییر اخیر در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی کشورمان این بود که راهبرد هستهای تهران تغییر کیفی پیدا کرده است و تلاش داشتند همین موضوع را بهانه اجماع بینالمللی علیه جمهوری اسلامی کنند تا در آستانه نشست شورای امنیت سازمان ملل به بهرهبرداریهای خصومتبار دستیابند اما تداوم مذاکرات نشان داد خط تند داخل - هرچند با حسننیت که منکر استفاده از ظرفیت دیپلماسی است - امکان تغییردادن مسیر را ندارد و مدل «مقاومت همراه با تدبیر» ادامه خواهد یافت.