بعضیها رادیو و برخی هم تلویزیون را گزینه اصلی خود میدانند. شاید هم موقع کار سری به سایتهای مختلف بزنید و از جدیدترین خبرها اطلاع پیدا کنید. به هر حال سؤالی که از شما پرسیدم به ظاهر میتواند جوابهای متنوع و آسانی داشته باشد. اما جالب است بدانید که در میان این جوابها، روزنامه کمترین درصد را به خود اختصاص می دهد.
باز هم توجه داشته باشید که از میان آن مقدار روزنامه فروخته شده هم خیلیها حتی نگاهی به صفحات داخلی آن نمیاندازند و تنها برای ژست شخصی روزنامه میخرند. به نظر شما دلیل این وضعیت چیست؟
مشکل ریشه دارد
کنار یکی از دکههای روزنامهفروشی تعدا زیادی از شهروندان را میبینم که مشغول نگاه کردن به روزنامههای چیده شده هستند. فریدون یکی از جوانهایی است که به روزنامه ورزشی خیره شده است. اما انگار چیزی نظرش را جلب نمیکند.
اینکه به دنبال چه میگردد و چرا از خرید روزنامه منصرف شده سؤال ما از اوست: «بعضی روزها که قبلش مسابقه فوتبال یا رویداد ورزشی باشه روزنامه میخرم اما حالا که خبری نیست.» فکر میکردیم که با خواندن روزنامه از اخبار اطلاع پیدا میکنیم اما این جوان عکس این موضوع را میگوید: «آخر از تیترهایی که زدهاند معلوم است. اگر خبری بود حتماً صفحه اول به آن اشاره میکردند من هم نگاه کردم و دیدم چیز جالبی پیدا نمیشود. از خرید روزنامه منصرف شدم.»
خیلیها روزنامه را جهت یافتن کار میخرند، برای همین صفحات آگهی روزنامهها از متون گزارش و خبر آن پرطرفدارترند.
جابر ، صاحب یکی از دکههای روزنامهفروشی بعد از اینکه سرش کمی خلوت شد میگوید: «به نظر من باید این مشکل ریشه داشته باشد.»
اگر روزنامهفروش سیگار نفروشد
حرفهای جابر سر صحبت را باز کرد و فرصتی شد تا از او درباره سیگار بپرسم. اینکه چرا در کنار روزنامه به عنوان کالای فرهنگی، سیگار میفروشند؟ «فکر میکنید اگر سیگار نفروشیم وضع ما فرقی میکند؟ خرج این دکه و چند نفری را که در آن کار میکنند سیگار و تنقلات میدهد نه روزنامه!
چند تا روزنامه پرفروش داریم که روی هم در روز 4 هزار تومان هم سود ندارند. حالا حساب کنید اجاره ماهی 300 هزار تومان را باید از کجا بیاوریم؟» در حال حاضر سود فروش نشریات از20 تا 30 درصد است مثلاً از روزنامهای که 100 تومان قیمت دارد،20 تومان به روزنامه فروش میرسد.
خیلی از شهروندان از اینکه دکهها همه چیز میفروشند راضی هستند. اما اینکه شرایط کنونی دکهها متفاوت با جایگاه فرهنگی آنهاست موضوع کاملاً درستی است که مسئولان باید برای حل آن راهکاری ارائه دهند و گرنه این قضیه همچنان بلاتکلیف باقی خواهد ماند چون هر دو سر آن گره خورده است.
برگشتیم به نقطه اول. یک سر قضیه این است که مردم جای خرید روزنامه را در سبد هزینه خانوار نمیدانند. اگر هم خریدی صورت بگیرد موردی است. البته هستند کسانی که هر روز یا اکثر روزها روزنامه یا مجله میخرند و حتی بعضی افراد مشترک ماهانه و سالانه میشوند اما درصد این مشتریها بسیار پایین است برای همین در نهایت، به این نتیجه میرسیم که روزنامه خریدن هنوز در رده خریدهای درجه 4 و 5 هم نیست.
سمت دیگر قضیه هم صاحبان امتیاز روزنامهها هستند که نمیتوانند بیشتر از مبلغ کنونی برای عاملان فروش در نظر بگیرند. نه میشود نیمی از قیمت روزنامه را به روزنامه فروش داد و نه امکان افزایش قیمتهای فعلی وجود دارد بنابراین فقط با فرهنگسازی و روزنامهخوان کردن مردم که به فروش بیشتر و البته سود چشمگیرتر منتهی میشود میتوان شر بستههای سیگار را از دکهها کم کرد. داشتن مراکز عرضه روزنامه و کاملا فرهنگی، راحت نیست و نیاز به برنامهریزی دارد.