گرچه او تلاش ميكرد خلاصه وكوتاه به سؤالات ما پاسخ دهد اما در ميان جملات وي به راحتي ميشد بازتاب معنوي اين حضور و وضعيت روحاني اين حرم مطهر كه به حضور مدافعان حرم هم مزين شده است را احساس كرد. حسين شريفي 34سال دارد و 14سال است كه در حرم بيبيزينب(س) خدمت ميكند. او از اهالي افغانستان است و در شهر مزار شريف به دنيا آمده.
- چطور شد خادم حرم حضرت زينب(س) شديد؟
نميدانم اين مسئله را چگونه توصيف كنم، فقط ميتوانم بگويم كه حضرتزينب سلاماللهعليها خودشان اين بنده را طلبيدند و خواستند. باور نميكنيد من چند روز بعد از آنكه به سوريه آمدم خود را در حرم ايشان يافتم، در روزهاي اول من شرايط روحي و حتي جسمي مناسبي نداشتم. در آنجا خطاب به ايشان درخواست كردم كه جايي براي من پيدا كنند كه من در آنجا كار كنم. يك هفته بعد از اين درخواست بود كه متوجه شدم در داخل حرم بهعنوان خادم مشغول كار و خدمت به زائران حرم ايشان هستم.
- خاطراتي از دوره خادمي خود داريد كه بازگو كنيد؟
واقعيت را بخواهيد، 14سال خدمت خانم حضرت زينب(س) بودن، خاطرات بسيار زيادي به همراه دارد. نميدانم از كدام خاطرات بايد شروع كنم، چه خاطرهاي را ذكر كنم و به كدام يك بپردازم؛ خاطراتي كه از ديگر خادمان دارم، خاطراتي كه از كرامات آن حضرت به چشم خودم ديدهام يا موارد ديگر، كدام را بازگو كنم.
من با چشم خودم ديدم كه مردي فلج وارد حرم شد. او از اهالي شهر الرقه سوريه بود، اين مرد از ناحيه پا كاملا فلج بود و به شكلي شبيه به سينهخيز پاي خود را ميكشيد و به سوي ضريح اين حضرت حركت ميكرد. از درب رواق تا ضريح را سينهخيز يا روي دست و پا خودش را كشيد. در همان حال به خوبي به ياد دارم كه شماري از عراقيها در گوشهاي در كنار ضريح مجلس عزايي به پا كرده و در حال مرثيهسرايي و سينهزني و گريه بودند. اين مرد هم در همين حال خود را به ميان آنها رساند و شروع به سينهزني كرد. همين كه حاضران ايستاده شروع به سينهزني كردند، اين مرد هم از افرادي كه در اطرافش بودند خواست دستش را بگيرند تا او هم بتواند به شكل ايستاده به عزاداري براي سيدالشهدا بپردازد. لحظاتي او با كمك تعدادي از عزاداران موفق به ايستادن شد و بعد از آن ناگهان بدون كمك هيچكس به كنار مياندار رفت و مشغول سينهزني شد. تا لحظاتي نه او متوجه اين وضعيت خود شده بود و نه اطرافيان. حتي آناني كه به او كمك كردند هم ابتدا متوجه اين امر نشده بودند و صرفا در حال سينهزني بودند. اما ناگهان صداي جيغ و فرياد و صلوات جمع عزادار تمامي شبستان را گرفت. اطرافيان از او ميپرسيدند مگر تو هماني نبودي كه با كمك ما ايستادي، حالا چطور شده است كه راه ميروي؟ اشك و فرياد و صلوات همهجا را گرفت. مردم او را در بغل ميگرفتند و حتي بخشي از لباسهايش را هم براي تبرك از او گرفتند. اين يكي از عنايات و كراماتي بود كه من با چشم خودم از حضرت زينبكبري(س) ديدم.
كرامات اهلبيت بسيار زياد است. بسياري كه از ناحيه چشم دچار مشكل بودند از آن حضرت شفا گرفتند، بسياري مشكلات جسمي ديگري داشتند كه با متوسلشدن به اين حضرت درمان طلبيده و با عنايت خداوند به آن هم رسيدند.
- چرا خادمي حرم حضرت زينب(س)؟ چرا به حرمهاي ديگر نرفتيد كه امنتر هم هستند؟
نميدانم چگونه توصيف كنم، ببينيد! يك نيرويي خارج از اراده خودم مرا به اين سمت كشاند، گويي كه كسي تو را ميكشد و به اينجا ميآورد و همهچيز را مهيا ميكند تا تو اين كار را انجام دهي؛ بيايي و در حرم حضرت زينب(س) خدمت كني، شايد اين سادهترين توصيفي باشد كه بتوانم در اين رابطه بگويم.
- خادمي اين حرم چه تفاوتي با خادمي در حرمهاي ديگر دارد؟
بهنظر من هيچ تفاوتي بين خدمت در اين حرم و بقيه حرمهاي اهلبيت وجود ندارد. خدمت به اين بزرگان و گرفتن مدال خدمتگزاري آنان و زائرانشان افتخاري است كه ميتواند موجب مباهات هر كسي در اين دنيا و آسودگياش در آخرت شود.
حضور مستمر آن، هم توأم با خدمت كردن به اهلبيت يعني دستيابي به خيرات دنيا و آخرت. همه آنها منشأ خير و بركت براي تمامي جهانيان هستند و بهطور حتم گوشهاي از اين بركات به اين خادم كمترين هم ميرسد؛ عناياتي كه در لحظه لحظه زندگي خود و خانوادهام آن را احساس كرده و ميكنم.الحمدلله، خدا را صدهزار مرتبه شكر، من هم كرامات بسيار زيادي از آن حضرت و آن بانوي بزرگوار ديدهام. آنقدر كه قابلشمارش نيستند.
- اوضاع حرم در حال حاضر چطور است؟ آيا زائران افزايش يافتهاند؟ مراسم برگزار ميشود و...؟
خدا را شكر اين روزها خيل عظيمي از مردم به زيارت اين بانوي بزرگوار ميآيند، اين روزها مردم از همه اديان و از همه طوايف و مليتها به زيارت آمده و به اين حضرت اداي احترام ميكنند.به فضل خدا زائران با تعداد قابلتوجه و زياد همچنان به اين حرم ميآيند و مراسم مختلف، از اعياد گرفته تا سوگواريها در اين حرم مقدس همچنان به شكل معمول در حال برگزاري است.برگزاري مراسم هيچ تفاوتي با قبل پيدا نكرده و مردم نيز براي بزرگداشت مراسم مختلف همچون قبل از وقوع بحران در اينجا حاضر ميشوند.مراسم روضهخواني و سينهزني هم به شكل روزانه در حرم برگزار شده و هرگز قطع نشده و با كيفيت عالي هم ادامه دارد.
- چه خاطرهاي از دوره محاصره حرم توسط گروههاي تكفيري داريد؟
خاطره جالبي كه از آن روزها همچنان در يادم باقيمانده مربوط به بچههاي مدافع حرمي است كه در اوج محاصره و پيشروي تكفيريها به سوي حرم، در اينجا مستقر بودند. تعداد آنها حدود 40 نفر بود كه در نزديكترين نقطه به دشمن مشغول دفاع از حرم حضرتزينب(س) بودند.
در اوج درگيري، اين 40نفر در كنار هم جمع شده و با يكديگر همقسم شدند كه ديگر اجازه ندهند تكفيريها حتي يك متر ديگر هم به سوي حرم پيشروي كنند. آنها منطقه را به 4 قسمت بين خود تقسيم كردند و هر گروه مسئوليت دفاع از يكي از قسمتها را عهدهدار شد. آنها فرياد ميزدند كه ديگر هيچ تكفيرياي نميتواند از خطي كه ما از آن دفاع ميكنيم عبور كند مگر آنكه تمامي ما كشته شده و از روي جنازههاي ما به اين سوي خط بيايد.
آنها بر سر قسم وسوگند خود وفادار باقي ماندند وگرچه شماري از آنها به شهادت رسيدند اما اجازه ندادند تكفيريها هيچ نوع پيشروياي در اين منطقه داشته باشند تا آنكه محاصره شكسته شد و تكفيريها شكست سختي را متحمل شدند.
- آيا ميتوان اميدوار بود بهزودي راه زيارت آن بانوي بزرگوار براي مردم ايران هم باز شود؟
انشاءالله كه اوضاع امنيتي به شرايط قبل از وقوع بحران بازگشته و همه مردم جهان، ازجمله مردم مسلمان ايران بتوانند به زيارت اين بانوي بزرگوار بيايند.
- حرف آخري كه از داخل حرم داريد. از داخل حرم و از كنار ضريح حضرت زينب(س) به مردم ايران و خوانندگان روزنامه همشهري چه ميگوييد؟
اللهم عجل لوليك الفرج، همه مردم جهان منتظر عدالت و منتظر حضرت صاحبالامر و الزمان هستند.
نظر شما