خیلیها راحتند، مانعی سر راهشان نیست و اتفاقا خانواده و همسرشان تشویقشان هم میکنند اما خیلیها هنوز برای کارکردن بیرون خانه مشکل دارند. این موضوع بهانه دیدار ما با خانم دکتر «بدریسادات بهرامی» - مشاور خانواده – و دکتر «افشین یداللهی» – روانپزشک و ترانه سرا– است. دکتر بهرامی میگوید: «خود من به عنوان یک زن شاغل، تصمیم گرفتم از نیمه شبها برای انجام کارهای منزل استفاده کنم. از ساعت 11 شب به بعد ناهار فردا را آماده میکنم و در همان حال خانه را هم نظافت میکنم. در حقیقت برای من یک روز بیش از 24 ساعت است». اما دکتر یداللهی که هنوز شریکی برای زندگی مشترک انتخاب نکرده، میگوید: «هنوز مجردم، پس نمیتوانم براساس تجربههای شخصی راهکاری ارائه کنم اما موانع موجود سر راه حضور زنان در اجتماع را به خوبی میبینم. این موانع باید به تدریج و با همکاری همه برطرف شوند». در این گپ و گفت 2 ساعته، تلاش کردیم تا نکات تازهای را درباره نقش زنان – ابتدا به عنوان یک زن – مادر و سپس نقش اجتماعی آنها – به بحث بگذاریم و راههای گذر از موانع را بشناسیم.
خانم دکتر، جامعه ما هم از نظر نقش و حضور زنان و مردان تغییر کرده. شما فکر میکنید این تغییرها در چه مرحلهای است و چه اثری روی نظام خانواده گذاشته؟
دکتر بهرامی: هر تحولی با یک موج آغاز میشود. این موج پیش میرود تا در نهایت به نقطه ثبات و آرامش برسد. برای رسیدن به این آرامش، همه افراد باید مشارکت کنند. حالا این افراد یا روی این موج سوار هستند یا به هر شکل آن را هدایت میکنند. حضور زنان در اجتماع ما هم مثل همین است.
الان جامعه ما هنوز روی موج پیوستن زنان به اجتماع سوار است؛ هرچند طغیان آن را رد کردهایم. درواقع حضور زنها در اجتماع را به خوبی حس میکنیم. اما هنوز برای جوابگویی به نیاز زنان، در جامعه نهادی ایجاد نشده یا اگر ایجاد شده کارآمد نیست. مثلا مهدکودکها چندسال پیش به این تعداد که الان میبینیم، نبودند ولی چند سالی است که به عنوان یکی از نهادهای مرتبط با زنان شاغل، وارد میدان شدهاند و به این ترتیب کمی از دغدغه زنها کم شده است اما کافی نیست. بنابراین از نظر ایجاد نهادهای مرتبط با زنها با مشکل روبهرو هستیم که شاید این اولین مانع برای حضور زنها در جامعه باشد. اما از نظر روانشناسی، حضور زنها در اجتماع یک ضرورت انکارناپذیر است.
پس حضور زنها در اجتماع یکجور نیاز روانی یا بهتر بگوییم، یکجور پاسخگفتن به یک نیاز روانی است.
دکتر بهرامی: بله. یکی از نیازهای اساسی زنها نیاز عاطفی است؛ به این معنی که زنها چه در جامعه ما و چه در جامعههای دیگر، دوست دارند شناسایی بشوند و جایگاه خاصی برای خودشان داشته باشند. این نیاز بهویژه در جامعه سنتی ما که نگاه، نگاه مردسالار است، مهم و حیاتی است؛ به همین دلیل زنان با حضور در اجتماع، جایگاهشان را چه از نظر اجتماعی و چه فردی تثبیت میکنند و بخشی از نیازهای روانیشان را هم برطرف میکنند.
خود من در بسیاری موارد، کارکردن را به عنوان یک روشدرمانی به مراجعانام توصیه میکنم. در حقیقت در خیلی موارد، نیاز مالی دلیلی برای کارکردن نیست؛ رفع مشکلات روحی – روانی فرد دلیل اصلی کارکردن است.
فکر نمیکنید زنها بیشتر به خاطر نیاز اقتصادی و رسیدن به استقلال مالی در اجتماع حاضر میشوند؟
دکتر بهرامی: امنیت اقتصادی هم یکی دیگر از نیازهای روحی – روانی است. درواقع زنی که ازنظر اقتصادی استقلال دارد، احساس امنیت بیشتری میکند و احساس امنیت یکی از نیازهای روحی همه افراد بهویژه زنهاست. همه زنها ازنظر روحی – روانی، احساسی و حتی جسمی حساستر از مردها هستند و قدرت اقتصادی به دلیل کار، امنیت و آرامش را به آنها هدیه میکند و از دغدغههای روحی آنها کم میکند. زنان شاغل از نظر جایگاه اجتماعی، احساس ارزشمندی و امنیت روحی – روانی، وضعیت بسیار بهتری نسبت به زنان غیرشاغل دارند.
دکتر یداللهی، به عنوان یک روانپزشک مرد، به نظر شما رشد و ترقی زنها و حضور مؤثرتر آنها در اجتماع، چه تاثیری بر روابط فردی و اجتماعیشان میگذارد؟
کتر یداللهی: ما در پاسخگویی به بعضی نیازهای زنان، به نقطه ثبات و آرامش رسیدهایم اما از بسیاری جهات نه تنها به ثبات نرسیدهایم بلکه هنوز درحال گذر از این مراحل هستیم.
خیلی از مردها به دلیل شرایط خاصی که به آنها تحمیل میشود – مثل مشکلات اقتصادی یا به دلیل اصرار همسرشان – میپذیرند که همسرشان وارد اجتماع بشود و کار کند اما این رضایت، رضایت قلبی نیست.
چرا؟ دلیل مخالفت مردها با کارکردن زنها چیست؟
دکتر یداللهی: دلیلهای مختلفی برای این مخالفت وجود دارد. خیلی از مردها اصلا مسئله کارکردن زن را نمیپذیرند و کاملا با آن مخالف هستند. به عقیده آنها همین که زن به امور منزل رسیدگی بکند، کافی است. حتی به محض دیدن هرگونه کوتاهیای در این مورد، به شدت عصبی و آشفته میشوند. بعضی دیگر هم به جامعه و شرایط آن مشکوکند. خیلیها هم معتقدند کارکردن و استقلال مالی، زنها را قدرتمند میکند و این مسئله باعث بروز مشکلاتی در روابط زناشویی آنها میشود. درواقع فکر میکنند زنهای کارمند از همسرشان حرفشنوی لازم را ندارند و همین مسئله نگرانشان میکند.
یعنی درواقع ذهنیت مردها درباره کارکردن زن، براساس همان تعریفهای سنتی شکل میگیرد؟
دکتر یداللهی: همه مردها نه، بعضی از آنها. درواقع یک گروه از مردها با کارکردن همسرشان شدیدا مخالف هستند و گروه دیگر اصلا افرادی را برای ازدواج انتخاب میکنند که شاغل باشند.
در حقیقت جامعه ما با 2 دیدگاه کاملا متفاوت درباره کار زن روبهرو است؛ گروه موافق و گروه مخالف کار زن. همین نگاه متفاوت، انتخابهای متفاوتی را طلب میکند؛ در غیر این صورت زندگی زناشویی شکست خواهد خورد.
این «انتخاب» که میگویید یعنی چه؟
دکتر یداللهی: برای انتخاب صحیح در هر موردی، باید ابتدا باورها و عقایدمان را بشناسیم و بعد انتخاب کنیم. اگر با کارکردن همسرمان مخالفیم، باید کسی را انتخاب کنیم که او هم این مسئله را قلبا قبول داشته باشد؛ او هم با عقیده ما موافق باشد و از اینکه فقط به امور منزل رسیدگی میکند یا مسئولیت تربیت فرزندان را بهعهده دارد، احساس شادی و لذت کند. به عکس، اگر میخواهیم همسرمان شاغل باشد، کسی را انتخاب کنیم که با این عقیده موافق است. به این ترتیب بسیاری از مشکلات زندگی مشترک اصلا به وجود نمیآیند.
احساس رضایت از شرایط و جایگاهی که در آن قرار داریم، نکته بسیار مهمی در زندگی مشترک است و یکی از راههای رسیدن به این رضایت متقابل، انتخاب درست است.
بعضی از مردها خودشان تاکید دارند همسرشان کار کند.باتوجه به نگاه سنتی اغلب مردها به کارکردن زن، فکر نمیکنید این گروه از مردها با انتخاب همسر موفق تلاش میکنند کمبودهای خودشان را با موفقیت و جایگاه همسرشان در اجتماع جبران کنند؟
دکتر یداللهی: ممکن است این مسئله هم وجود داشته باشد اما اغلب مردها – در همه جای دنیا – دوست ندارند همسرشان بالاتر از آنها باشد. با این حال این مورد را هم نمیتوان نفی کرد. مثلا مردی که از نظر اقتصادی فرد موفقی است اما از نظر تحصیلات این موفقیت را بهدست نیاورده، شاید با انتخاب زن تحصیلکرده سعی میکند این کمبود را جبران کند ولی این موارد زیاد نیست. دلیلهای محکمتری برای انتخاب همسر موفق در عرصههای مختلف وجود دارد. معمولا مردها دوست ندارند در حاشیه قرار بگیرند؛ پس کمتر پیش میآید همسری را انتخاب کنند که از آنها برتر است.
انتخاب درست چه فایدهای برای خانواده دارد؟
دکتر یداللهی: اگر درست انتخاب کنیم، خانواده موفق و متعادلی خواهیم داشت اما با یک انتخاب غلط، زندگی به میدان جنگی تبدیل میشود که روی آرامش را نمیبیند.
در این شرایط، اگر بتوانیم خودمان را با شرایط جدید سازگار کنیم و معیارهای جدیدی را در زندگی مشترک تعریف کنیم، زندگی به تعادل جدیدی میرسد. در غیر این صورت، تنشها تا ابد ادامه دارد.
تنشهای اجتماعی یا زناشویی؟
دکتر یداللهی: هردو. همانطور که دکتر بهرامی اشاره کردند، اگر زنی از طرف خانواده بهویژه همسر حمایت نشود، با حضور در اجتماع سعی میکند این نیاز را برطرف کند تا به ثبات بیشتری برسد؛ ثباتی که نتوانسته از خانواده کسب کند. این شرایط جدید – یعنی موردتوجه قرارگرفتن زن در اجتماع و گرایش بیشتر او به حضور در بیرون از منزل – تنشهای بسیاری را بین زن و مرد ایجاد میکند؛ تا حدی که گاهی اعتراضهای بجای مرد هم، باعث آشفتگی زن میشود و حس میکند همسرش او را محدود میکند. این اولین و مهمترین جرقههای تنش بین زن و مرد است.
تنشهای زندگی زناشویی ممکن است تا کجا پیش برود؟
دکتر یداللهی: شرایط جدید زن به هر حال برای مرد ناخوشایند است. احساس خطر در زندگی مشترک، هرکسی را به واکنش وامیدارد بنابراین بعید نیست که یک مرد کارشکنیهایی را برای جلوگیری از رشد و شکوفایی همسرش در اجتماع شروع کند. حتی زمانی که مرد حس کند حضور او، حرفهای او و نگرانیها یا شادیهای او برای همسرش بیاهمیت یا کماهمیت شده، احساس ناامنی و خطر میکند و این ناامنی دلیلی برای نشاندادن واکنشهای بعضا نامناسب است. درواقع مرد در لاک دفاعی موازنه منفی فرو میرود.
موازنه منفی یعنی چه؟
دکتر یداللهی: یعنی شرایطی که فرد به جای تلاش بیشتر برای موفقیت، مانع از پیشرفت طرف مقابل میشود؛ به عبارتی به هر شکل ممکن تلاش میکند تا مانع از رشد و شکوفایی او بشود. در اینجا هم مردی که از رشد و شکوفایی همسرش در اجتماع راضی نیست، یا مانع از کار او میشود یا با کارشکنی حرکت او را کند میکند.
پس ناراضیبودن مرد از کار زن، باعث واکنشهای شدیدش شده و همه این واکنشها باعث جلوگیری از رشد و ترقی همسر در اجتماع میشود.
دکتر یداللهی: بله. ناراضیبودن از حضور همسر در اجتماع (حتی اگر خود مرد به دلیل مشکلات مالی مجبور به این کار شده باشد)، عدم تعادل روانی، نگرانی از جدایی روحی – روانی و عاطفی، نداشتن اعتمادبهنفس کافی و ترس از جدایی عاطفی یا قانونی، بدبینی، کمبودهای شخصی و... بخشی از ترسها و تنشهای مرد برای جلوگیری از حضور همسر در اجتماع هستند.
یعنی شما فکر میکنید ریشه بعضی طلاقهای عاطفی یا قانونی، تنشهای زن و شوهرها بر سر حضور زن در جامعه است؟
دکتر بهرامی: اگر زن و مرد زندگی زناشوییشان را مدیریت نکنند، جدایی عاطفی حتمی است. مشکل اصلی خیلی از خانوادههای ما ناآگاهی درباره برخی مسائل است. درواقع نمیدانیم که راهحل بسیاری از مشکلات آموختنی است و اگر یاد بگیریم چطور مشکلاتمان را حل کنیم، بسیاری از تنشهای زندگی زناشویی اصلا اتفاق نمیافتند چه برسد به اینکه منجر به طلاق عاطفی یا قانونی بشوند.
پس انگار چون زن و شوهرها بلد نیستند مشکلاتشان را حل کنند، در زندگیشان تنش پیش میآید؟
دکتر یداللهی: بگذارید با یک مثال توضیح بدهیم؛ وقتی ما از تاثیر اشعه ایکس بر بدن که باعث بروز سرطان میشود اطلاع نداریم، چطور میتوانیم مانع بروز بیماری شویم؟ فقط زمانی که به بیماری مبتلا شدیم، به فکر چاره میافتیم که متاسفانه دیر شده. مشکلات زناشویی هم دقیقا مثل همین مسئله است.
اغلب ما درست زمانی به مشکلات زناشوییمان پی میبریم که کارد به استخوان رسیده باشد. تازه در همین مرحله هم اغلب به درمان فکر نمیکنیم و راههای عجیبی را انتخاب میکنیم؛ عصبانیت، کارشکنیهای بیدلیل، جلوگیری از رشد و ترقی طرف مقابل و... همگی واکنشهای غیرمنطقی و نادرست ما به مشکلات زندگی مشترک است. در نهایت هم طلاق عاطفی یا قانونی را بهترین راهحل میدانیم.
البته یک نکته را هم فراموش نکنیم که رفتار زن هم گاهی دلیل بروز برخی رفتارهای نادرست از طرف مرد است؛ به این معنی که اگر زن با حضور در اجتماع، وظایف متعادل همسری یا مادریاش را فراموش نکند، مشکلی پیش نمیآید. اما در مواردی پیشرفت کردن، مورد توجه قرار گرفتن، قرار گرفتن در جایگاه ویژه به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و... نوعی عدم تعادل رفتار در زن یا مرد ایجاد میکند که طرف مقابل را به واکنش وا میدارد. چه زن و چه مرد، باید تعادل منطقی بین کار و وظایف بیرون از منزل و داخل منزل ایجاد کنند تا مشکلی پیش نیاید.
دکتر بهرامی: علاوه بر انتخاب نادرست و ناآگاهی از شیوه صحیح حل مسائل، نگرانی از «عدم تمکین عقلی» زن هم مرد را نگران میکند.
چرا زن باید از مرد اطاعت کند؟
دکتر بهرامی: وقتی از کودکی بیشتر مسئولیتها را به پسرمان واگذار میکنیم، عملا به او یاد میدهیم که حق تصمیمگیری دارد حتی برای خواهر بزرگترش. در واقع مسئولیت و نقش رهبری برای او قائل میشویم تا بتواند آزادانه تصمیم بگیرد و اقدام بکند. فرزند ما از کودکی این حق را برای خودش قائل میشود که میتواند به جای دیگران به ویژه جنس مؤنث تصمیمگیری کند. این اختیار به او قدرت میدهد بنابراین نیاز روانی «اطاعت عقلی» را از کودکی به او میآموزیم و وقتی بزرگ شد، به خودش حق میدهد که از همه جهت برای همسرش تصمیم بگیرد و او هم اطاعت کند و میترسد که اگر همسرش به دلیلهای مختلف قدرتمند بشود، دیگر از او اطاعت نکند ولی این ترس کاذب است.
چرا کاذب؟ این حالت در زنها زیاد دیده میشود.
دکتر بهرامی: اگر مرد نیازهای روحی – روانی، شخصیتی و... زن را برآورده کند و در یک کلام به هویت زن به عنوان یک انسان اهمیت بدهد، زن هم در هر جایگاهی که قرار بگیرد، همسرش را فراموش نمیکند.
در واقع خیلی از مردهای جامعه ما – و البته جوامع دیگر– شیوه درست رفع نیازهای روحی – روانی زن را نیاموختهاند و همین ناتوانی و ترس کاذب از جدایی و فاصله بین آنها، مردها را وا میدارد تا همسری را انتخاب کنند که از یک یا چند جهت از آنها پایینتر باشد تا هیچوقت جدایی و برتری زن را تجربه نکنند و همسرشان همیشه از آنها اطاعت کند.
چطور این ترس از بین میرود؟ زن چطور میتواند با وجود قرار گرفتن در یک جایگاه بالا ارتباطش را با همسرش خوب حفظ کند؟
دکتر یداللهی: با اطمینان دادن به او. زمانی که با رفتارمان به همسرمان نشان بدهیم که شرایط و جایگاه اجتماعی ما باعث جدایی یا تکرویمان نمیشود، نهتنها این ترس را از بین میبریم بلکه شرایطی فراهم میکنیم که همسرمان برای رسیدن به موفقیت بیشتر ما را همراهی کند.
در واقع اگر مردها حضور همسرشان در اجتماع را یکی از دلایل افزایش آگاهی او و نه جدایی از همسرشان بدانند، از این حضور استقبال میکنند. هر مردی میخواهد با فردی آگاه و فهیم همنشین شود.
چه تعداد از مردها این اطمینان را قبول میکنند؟
دکتر یداللهی: این پذیرش 2 جنبه دارد؛ جنبه اجتماعی و جنبه فردی. اگر مردی از اعتماد به نفس کافی برخوردار باشد و رفتارهای همسر او هم واقعا این اطمینان را در او ایجاد کند، مشکلی با حضور همسرش در اجتماع نخواهد داشت. جنبه اجتماعی مسئله هم بستگی به ظرفیت مرد در برابر رد یا قبول حرف اطرافیان – اعم از همکارها، خانواده و... – دارد.
اگر رابطه زن و مرد رابطه سالمی باشد، مرد تحت تاثیر حرف دیگران قرار نمیگیرد و مانع حضور همسرش در اجتماع نمیشود. در واقع رابطه عاطفی و روحی – روانی زن و مرد، مهمترین عامل برای تحکیم رابطه زن و مرد است؛ رابطهای که با هیچ حرف و سخنی گسسته نمیشود.
دکتر بهرامی: یک نکته را هم اضافه کنم و آن مسئله صداقت در زندگی مشترک است. اگر هر کدام از طرفین با صداقت پا به زندگی مشترک بگذارند، بسیاری از مشکلات اصلا به وجود نمیآید. گاهی چون از صداقت داشتن فاصله میگیریم، نمیگذاریم طرف مقابل وارد اجتماع بشود و رشد کند؛ سعی میکنیم او را در ناآگاهی مطلق قرار بدهیم تا حکومت کنیم اما این زندگی، زندگی سالم و شکوفایی نخواهد بود.
خیلی از زنها خودشان به خاطر نگرانی درباره بچهها و شوهرشان در اجتماع حاضر نمیشوند. به نظر شما این نگرانی کاذب است یا اینکه واقعا زنها باید وظیفه مادری و همسریشان را بر کار کردنشان مقدم کنند؟
دکتر یداللهی: به هیچوجه. بهتر است وظیفه مادری یا هر وظیفه دیگری فعالیت زن را متوقف کند. مادر تحصیلکرده، مطلع، پویا و شاداب به لحاظ روحی – روانی، مشکلات کمتری در تربیت فرزندان دارد و فرزندان موفقتری را به جامعه تحویل خواهد داد. از طرفی خلأ عاطفی ناشی از رفتن فرزندان، یکی دیگر از مشکلاتی است که در زنان شاغل کمتر دیده میشود.
به نظر شما هر کس اول باید فردیت خودش را حفظ کند؟
دکتر یداللهی: مقدم بودن به معنی خودخواهی نیست. ببینید، اگر قرار باشد هر کدام از ما بدون استراحت و توجه به نیازهای فردی به دیگران سرویس بدهیم، بهزودی از نظر روحی ـ روانی و جسمی ویران میشویم؛ پس حتما باید به نیازهای فردیمان توجه کنیم تا بتوانیم مسیرمان را ادامه بدهیم.
به این ترتیب اگر زنی برای تحصیل، کار و حضور در اجتماع به شکل سالم و مناسب وقت بگذارد و تعادل بین نیازهای فردی و خانوادگی را حفظ کند، موفق خواهد بود.
پس مادر آگاه، مادر بهتری است.
دکتر یداللهی: مادر مطلع و آگاه میتواند فرزندش را خوب راهنمایی کند؛ در غیر این صورت، فقط میتواند نیازهای اولیه او را مثل خوراک، پوشاک، نظافت و... تأمین کند. در واقع ناآگاهی والدین ـ به ویژه مادر ـ یکی از دلایل دور شدن والدین از فرزندان است.
دکتر بهرامی: صحبتهای دکتر یداللهی را با این نکته کامل کنم که کیفیت رابطه مهم است نه کمیت آن. اگر مادر شاغل با حداقل زمانی که کنار فرزندش است بتواند رابطه خوبی با فرزندش داشته باشد، حتما موفقتر از مادری است که تمام روز را در منزل است اما نمیتواند نیازهای فرزندش را پاسخ بدهد. البته شاغل نبودن دلیل بیاطلاعی نیست اما مهم مدیریت زمان درباره زنان شاغل است؛ یعنی اگر زنان شاغل بتوانند با مدیریت درست زمان به وظایف اجتماعی، فردی، مادری و... خود برسند، موفقتر از مادرانی هستند که وقت کافی دارند اما شیوه برقراری ارتباط با فرزندانشان را نمیدانند.
نبودن مادر در خانه لطمهای به تربیت فرزندان نمیزند؟
دکتر بهرامی: بچهها تا زیر 3 سال نیاز مبرمی به حضور مادر دارند چون این دوره، دوره شکلگیری شخصیت آنهاست. از 3 سالگی به بعد، مهدکودک به ویژه برای کودکانی که تکفرزند هستند، توصیه میشود. در مراحل بعدی رشد بهویژه از سن 7 تا 12 سالگی، ضرورت حضور مادر فقط به زمانهایی محدود میشود که کودک در خانه است؛ آن هم بهدلیل اینکه هنوز آنها در سنی نیستند که بتوانند این تنهایی را تحمل کنند. اما این مسئله که رفتارهای نادرستی به دلیل نبودن مادر در آنها شکل میگیرد، عقیده کاملا نادرستی است. فراگیری این رفتارها یا دست زدن به کارهای نادرست، فقط به نحوه تربیت فرزندان و رابطه آنها با پدر و مادر بستگی دارد.
اگر رابطه بر پایه ترس از پدر و مادر نباشد، کودک در نبود مادر خلاف نمیکند؛ تنهایی کودک دلیلی برای دست زدن او به کارهای نادرست نیست.
بعضیها فکر میکنند مردهایی که در نگهداری از بچهها و کارهای خانه به همسرشان کمک میکنند، به اجبار این کارها را انجام میدهند و بعد از مدتی، حس ناخوشایندی در آنها به وجود میآید. این درست
دکتر بهرامی: تعریف خاصی برای کار زن و مرد ـ چه بیرون از منزل و چه داخل منزل ـ وجود ندارد. اصلا فرزندی که فقط نیازهایش را مادرش برآورده میکند، کمکم از پدرش فاصله میگیرد. مردی که در امور منزل به همسرش کمک نمیکند، خانه برایش بیگانه میشود و احساس تعلق خاطر نمیکند.
دکتر یداللهی: مشارکت زن و مرد در همه امور، بهترین راه هدایت زندگی است و تقسیم وظایف بین زن و مرد، اصولیترین روش برای برقراری تعادل در زندگی مشترک است.
در یک جمعبندی کلی، نهادهای اجتماعی و خانواده به عنوان اولین و مهمترین رکنهای هر جامعه، موظف هستند تا زمینه حضور زنان در اجتماع را فراهم کنند. جامعه شکوفا جامعهای است که صددرصد افراد آن در جامعه حضوری فعال داشته باشند و حذف یا ممانعت از حضور زنان در اجتماع یعنی حذف نیمی از افراد یک جامعه.
هیچ اجتماعی نمیتواند با نیمی از تواناییهایش به اهداف عالی خود دست پیدا کند.
دکتر بهرامی: اما فراموش نکنیم که حضور فعال زنان یا مردان در اجتماع، نباید راهی برای فراموش کردن نقش مهم آنها در خانواده شود.