آنها ممکن است دورههایی از بسیار پرانرژی بودن و/یا تحریکپذیرشدن یا برعکس دورههایی از غمگینی و نومیدی را بگذرانند. اغلب این بیماران در فواصل این دورههای شیدایی (مانی) یا افسردگی، خلق طبیعی دارند.
اختلال دوقطبی دارای زمینه ارثی است و در برخی از خانوادهها بیشتر دیده میشود. این بیماری به طور معمول در انتهای نوجوانی یا در ابتدای بزرگسالی ظهور میکند.
پزشک برای تشخیص این بیماری باید سایر بیماریهای را که میتوانند نوسان خلق ایجاد کنند، کنار بگذارد.
دو نوع اختلال دوقطبی وجود دارد.
در اختلال دو قطبی نوع یک بیمار تنها دورههای شیدایی (مانی) را تجربه میکند.
در اختلال دوقطبی نوع دو بیمار دورههایی از شیدایی خفیف ( هیپومانی) را به همراه دورههایی از افسردگی شدید را تجربه میکند.
در دورههای شیدایی خفیف (هیپومانی) علائم یک شیدایی یا مانی تمام عیار مانند اختلال کارکرد اجتماعی یا شغلی و علائم روانپریشی دیده نمیشود.
همین خصوصیت تشخیص اختلال دوقطبی نوع 2 را مشکل میکند، زیرا دورههای هیپومانی ممکن است صرفا به صورت دورههایی خلاقیت زیاد و کارهای موفقیتآمیز گزارش شود.
در اختلال دوقطبی علائم روانپریشی در دورههای افسردگی شدید یا مانی (و نه در دورههای هیپومانی) ممکن است مشاهده شود.
اختلال دو قطبی در صورت عدم درمان، ممکن است پیامدهایی مانند مختلشدن روابط با دیگران، افت کارکرد شغلی و تحصیلی، و حتی خودکشی را به دنبال داشته باشد.
درمانهای دارویی موثری برای این بیماری به وجود دارد که به همراه شیوههای رواندرمانی میتوانند بهترین نتیجه را به بار آورند.
درمان دارویی اصلی در این بیماران استفاده از داروهای پایدارکننده خلق است.