چند روز پيش پسرجواني سوار بر خودروي پرشياي پدرش در راه بازگشت به خانهشان در شمال پايتخت بود كه در مقابل پاركينگ خانه گرفتار حادثهاي عجيب شد.پسر جوان منتظر باز شدن در پاركينگ بود كه ناگهان مردي قويهيكل به شيشه ماشين كوبيد. او سپس با تهديد سوار ماشين شد و پسرجوان را تهديد كرد كه اگر سكوت نكند وي را به قتل ميرساند. همزمان 3نفر ديگر هم سوار ماشين شدند و با تهديد از راننده پرشيا خواستند حركت كند. پسرجوان درحاليكه وحشت كرده بود و نميدانست ماجرا از چه قرار است، شروع به حركت كرد.
- 2ساعت بعد
پسرجوان به همراه پدرش مقابل افسر پليس نشسته بود تا از ماجراي عجيبي بگويد كه برايش رخ داده بود. او گفت: مردان ناشناس با تهديد مرا به سمت خياباني در شمال پايتخت در نزديكي پارك جمشيديه بردند. در بين راه يكي از آنها كه در صندلي جلو نشسته بود، به دوستانش گفت: «رئيس گفته بود كه طرف مرد ميانسال است اما اينكه خيلي جوانتر از اين حرفهاست».
همدستش كه در صندلي عقب نشسته بود، گفت: «فكر كنم طرف را اشتباه ربودهايم.» اما ديگري گفت: «مشخصات خودرو و رنگ آن درست است.»
همان لحظه بود كه يكي از آنها با شخصي كه او را رئيس صدا ميزدند، تماس گرفت و وقتي مشخصات مرا به او توضيح داد، به سرعت گوشي را قطع كرد و گفت اين بچه را رها كنيد، اشتباهي وي را گروگان گرفتهايم.
پسرجوان ادامه داد: آنها پس از 2ساعت سرگرداني در خيابان، از ماشينم پياده شدند و رهايم كردند. من هم به خانه برگشتم و ماجرا را براي پدرم شرح دادم و او گفت كه احتمالا آدمربايان قصد ربودن وي را داشتهاند اما چون ماشين پدرم در اختيار من بودند، اشتباهي مرا ربودهاند و بعد تصميم به شكايت گرفتيم.
- ديدار اتفاقي در كلانتري
پس از اظهارات پسر جوان، وي به ترسيم چهره 4گروگانگير پرداخت: ضمن اينكه كارآگاهان به تحقيق از پدر اين پسر پرداختند تا چنانچه با كسي اختلاف دارد، بازگو كند. او مدعي شد كه بهتازگي با چند نفر از شركاي كارياش دچار اختلاف شده اما بعيد ميداند كه آنها نقشه گروگانگيري كشيده باشند. درحاليكه تحقيقات در اين خصوص ادامه داشت، روز بعد پدر و پسر براي پيگيري پرونده راهي كلانتري تجريش شدند كه ناگهان پسرجوان، 2نفر از آدمربايان را بهصورت اتفاقي در كلانتري ديد.
او به سرعت موضوع را به مأموران اطلاع داد و همان موقع آن 2نفر دستگير شدند. آنها مدعي بودند كه براي پيگيري چك 2ميليارد توماني به كلانتري آمدهاند تا مراحل قانوني براي گرفتن حكم جلب صاحب چك را انجام دهند. پس از بررسيها مشخص شد كه صاحب چك كسي جز پدر پسرجوان نيست. مأموران در ادامه 2آدمرباي ديگر را كه مقابل كلانتري منتظر دوستانشان بودند، دستگير كردند كه در تحقيق از آنها حقيقت ماجرا آشكار شد.
در حقيقت 4آدمربا براي شخصي به نام ابراهيم كار ميكردند. اين مرد مدتي قبل از شريككارياش (پدرگروگان) يك چك 2ميلياردي گرفته بود اما گويا چك سر موعد وصول نشده بود. به اين ترتيب 4نفر از نوچههاي ابراهيم با دستور وي نقشه گروگانگيري كشيدند تا با ربودن صاحب چك وي را به اسارتگاه كشانده و هر طور شده طلب خود رابگيرند اما گويا آن روز خودروي صاحب چك در اختيار پسرش بوده و آنها به اشتباه پسر وي را گروگان گرفته و بعد رهايش كردند.
در ادامه تحقيقات مشخص شد كه نوچههاي ابراهيم كه از او دستمزد ميليوني گرفته بودند، روز دستگيري، براي شكايت از صاحب چك و انجام كارهاي قانوني براي گرفتن حكم جلب وي راهي كلانتري شده بودند كه بهصورت اتفاقي گروگان آنها را ديد و باعث دستگيريشان شد.به گزارش همشهري، هماكنون دستور بازداشت هر 4گروگانگير از سوي قاضي مرشدلو بازپرس شعبه هفتم دادسراي جنايي تهران صادر شده و تحقيقات در اين پرونده همچنان ادامه دارد.
نظر شما