او 3سال پيش «ناقوسها» را در تالار حافظ روي صحنه برده اما بيشتر وقت خود را براي نوشتن سريالهاي طنز اختصاص داده است. وارسته اين روزها نگارش متنهاي «دنگ و فنگ روزگار» و «شكرآباد» را در برنامه خود دارد. با او كه قصد دارد در اجراي يك نمايش كمدي با بهزاد محمدي در تئاتر آزاد همكاري كند، درباره وضعيت طنز در تلويزيون و جايگاه فيلمنامه به گفتوگو نشستهايم.
- چرا مجموعههاي طنز تلويزيون ديگر كيفيت و انسجام پيشين را ندارند؟
در حوزه فيلمنامهنويسي طنز نويسنده خوب كم داريم و اين كار بهنظرم بسيار سخت است. خطوط قرمز در طنزنويسي بيشتر است و نويسنده اگر به هر سمت و سويي برود و بنويسد، به افراد و اقشار مختلف برميخورد. دست به عصا بودن يكي از مشكلاتي است كه نويسندگان طنز با آن مواجه هستند. در اين ميان نويسندگاني كه تازه وارد اين حوزه ميشوند، با خطوط قرمز آشنا نيستند و به همين دليل به سمت كمدي كلامي ميروند و متون دمدستي تحويل ميدهند.
- نكته ديگري كه در سريالهاي طنز ديده ميشود، ناكامي در فصلهاي بعدي است.
در خارج از ايران وقتي سريالي ساخته ميشود، گروهي هستند كه براي جذب مخاطب و موفقيت به توليد فصلهاي دوم و سوم فكر ميكنند اما متأسفانه وقتي اينجا فيلمنامهاي نوشته ميشود كسي به فكر فصلهاي بعدي نيست. تازه پس از پايان سريال وقتي استقبال را ميبينند، به فكر ميافتند. در اين ميان مسئولان هم تصميم آني ميگيرند كه فصلهاي بعدي ساخته شود. ناهماهنگي و تصميمگيريهاي ناگهاني باعث ميشود گروه تازه وقتي براي مشورت با گروه پيشين نداشته باشد و همين مشكل اصلي اين نوع سريالهاست.
- البته در اين ميان سريال پايتخت در جذب مخاطب موفق عمل كرده است.
اين مجموعه هم براي خود ضعفها و قوتهايي دارد اما ويژگي اصلي پايتخت داشتن شخصيتهايي است كه براي مخاطب شكل گرفته و شناخته شده است. شخصيتپردازي در سريالهاي فصلي بسيار مهم است و آنچه نوشته ميشود بايد دغدغه روز جامعه باشد. بسيار مهم است كه نويسنده بتواند به خوبي از عهده پرورش شخصيتهاي طنز بربيايد، قصه را جلو ببرد و تماشاگر سختگير را تا پايان حفظ كند.
- از نظر شما كه در عليالبدل هم حضور داشتيد، چه شد كه اين سريال نتوانست به پاي پايتخت برسد؟ آيا تكراري بودن برخي شخصيتها دليل اصلي است؟
موافق نيستم. مردم پايتخت را ديده و با ذهنيت خود آدمها را ميشناسند. مردم بازيگران را براساس سريالها و فيلمهايي كه دوست دارند، ميشناسند. ابتدا قرار بود عليالبدلماه رمضان پخش شود و براساس زمان پخش ساخته شد. هنگام نگارش ما حتي به شبهاي احيا فكر كرده و برخي قسمتها ازجمله مرگ شخصيت قدم را نوشته بوديم اما ناگهان تصميم گرفتند آن را ايام نوروز پخش كنند، درحاليكه سريال نوروزي به يك فضاي كاملا شاد نياز دارد.
- گاهي هم تلويزيون را مقصر ميدانند كه اجازه نميدهد طنز دلخواه را بسازند!
هر اندازه گروه توليد قوي باشد و داراي شناسنامه كاري مشخص، ميتواند مقابل سفارشها بايستد يا چانهزني كند. وقتي يك اثر قوي باشد ديگر مسئولان هم به آن ورود نميكنند اما وقتي فيلمنامه ناقص باشد، مديران نظر اصلاحي خود را ميدهند.
- چند سريال خوب
كارهاي رضا عطاران بسيار خوب است چون كمدي را براساس خلاقيت ميسازد و جنس مردم را خوب ميشناسد. «پاورچين» و «شبهاي برره» هم خوب بودند. در حال حاضر سريالهاي طنز با بازيگران رنگارنگ و بودجه هنگفت به نمايش درميآيند كه مردم نميتوانند با آنها ارتباط بگيرند.
نظر شما