آخر هیجاناش را ببینید. جاده خطرناک است؛ پر است از ماشین و دود. ولی او از همه میگذرد تا به هدفش برسد. برای همین هم هست که یکماه خانهنشینی بعد از یک تصادف وحشتناک هم او را خسته نمیکند.
جادههای ایران، جادههای آسیا و حالا میخواهد فراتر از ایران و قارهای که در آن است، رکاب بزند؛ همانطور که در مسابقات جهانی مسکو ثابت کرد که میتواند در سطح جهانی هم مدالآور باشد.
امیر زرگری –دوچرخهسوار ملیپوش ایران– بعد از 3 مدالی که در مسابقات جهانی مسکو به دست آورد، حالا به المپیک و البته قهرمانی جهان فکر میکند؛ جایگاهی که هر روز برای رسیدن به آنها جادههای ایران و تهران را رکاب میزند؛ جادههایی که پر است از خطر، ماشین و دود. مادری که هیچوقت فکر نمیکرد اولین اسباب بازی پسرش اینقدر باعث نگرانی او شود، این روزها فقط دعا میکند؛ برای او و جادهای که برای پسرش همیشه امن باشد.
- مقامهای مسابقات جهانی روسیه واقعی است؟ باور کردنش سخت است که دوچرخهسوار ایران یکدفعه اینقدر پیشرفت کرده باشد.
(میخندد) بله، واقعی بود. مسابقات جام جهانی ورودی المپیک هم بود که خوشبختانه مقامهای خوبی در آن به دست آوردیم.
- شما چه مدالهایی گرفتید؟
در رشته دور امتیازی مدال نقره، در رشته اسکراچ برنز، در 4کیلومتر انفرادی مقام سوم و در رشته 4 کیلومتر تیمی هم مدال برنز گرفتم. در مجموع مسابقات هم مقام سوم جهان را به دست آوردم. خدا را شکر، نتیجه خیلی خوبی گرفتم.
- شما هم دوچرخهسواری را از خمین شروع کردهاید. چرا بیشتر دوچرخهسواران برتر ایران یا از خمین هستند یا تبریز؟ ژنتان خاص است یا شرایط این 2 شهر برای دوچرخهسواری با دیگر شهرها فرق میکند؟
نمیدانم، شاید شرایط اقلیمی باشد و شاید بچههای ما دوچرخهسوارترند، البته نمیدانم چه بگویم. حتما شرایط برایشان مناسبتر است که بیشتر دوچرخهسوار میشوند.
- برای شما هم مناسب بود؟
خب، بله. من که از 12 سالگی شروع کردم، مشکلی ندیدم که سد راهم بشود. هر ساله در خمین مسابقات آموزشگاهها و مدارس برگزار میشود. در مدارس و دبیرستانها هم خیلی به این رشته توجه میکنند.
من هم از همان مسابقات شروع کردم و از مدارس به آموزشگاهها رسیدم و بعد در مسابقات استانی شرکت کردم و قهرمان شدم. بعد از قهرمانی در استان هم قهرمان ایران شدم و حالا هم که قهرمان آسیا هستم.
- و حالا مسابقات جام جهانی مسکو؟
بله. برای این مسابقات خیلی زحمت کشیدم؛ البته فدراسیون و سرمربی تیم ملی دوچرخهسواری هم برنامهریزی خوبی برای بچههای تیم کرده بودند.
قبل از مسکو در مسابقات آسیایی تایلند رکاب زدم که یک مدال نقره و 2 مدال برنز گرفتم. این مسابقه و چند اردوی تدارکاتی که داشتیم، از لحاظ بدنی و روحی، ما را آماده مسابقات مسکو کرد.
- شاید در ظاهر دوچرخهسواری در جادهها جالب باشد – به خصوص اول مسابقه – اما بعد از چند دقیقه رکاب زدن زیر آفتاب، گرد و خاک جاده و... برایتان خستهکننده نمیشود؟
نه. اتفاقا دوچرخهسواری برعکس رشتههای ورزشی دیگر است. به نظر من، ورزشکارانی که در یک محیط بسته و محدود مسابقه میدهند، زودتر خسته میشوند. جاده پر از چیزهای دیدنی است؛ هر لحظه و هر جای جاده جالب است.
با چیزهایی روبهرو میشویم که تا حالا ندیدهایم. طبیعت، حیوانات، کوه، جنگل و دره آنقدر زیبا و زیاد است که هیچوقت خسته نمیشویم؛ تازه سرحال هم میآییم. شما اگر یک بار در جادههای کوهستان رکاب بزنید، دیگر دلتان نمیآید تا آخر عمر سوار ماشین شوید. فکرش را بکنید؛ زیر باران و در یک هوای خوب، جادههای کوهستانی را بالا میروید.
- پس معلوم میشود تخصص شما در کوهستان است؟
بله. البته من هم در کوهستان تخصص دارم، هم در کفی. کفی همان مسابقات جاده است؛ استقامت.
دوچرخهسواری در کوهستان بهتر است یا در جاده کفی؟
من خودم دوچرخهسواری در جاهای سخت را دوست دارم. دوست دارم مسیر سنگین باشد؛ اینکه بعد از کلی سختی و سربالایی به هدفم برسم.
- حتما روحیه خستگیناپذیری هم دارید.
بله دیگر، اگر نداشتم که دوچرخهسوار نمیشدم.
- اولین بار کی سوار دوچرخه شدید؟
دقیقا یادم نمیآید ولی فکر میکنم 2 یا 3 سالم بود که سوار سهچرخههای مخصوص بچهها شدم.
خانم جهانبخش: بله، 3 سالش بود. برادر بزرگترش دوچرخه داشت و او همیشه دنبال برادرش میدوید و میخواست با او سوار شود. برای همین برای امیر یک دوچرخه با کمک گرفتیم که بعد از چند روز، کمکهایش را باز کردیم و خودش بدون کمک میرفت.
- با دوچرخه برای خانه هم خرید میکردید؟
بله خب، بعضی وقتها نان میگرفتم.
- راست میگوید خانم جهانبخش!؟
بله، راست میگوید. وقتی کاملا دوچرخهسواری را یاد گرفت، مسیر خانه تا مغازه پدرش را خودش تنهایی میرفت و برای پدرش چای و غذا میبرد. بعضی وقتها هم برای ما خرید میکرد.
- هیچوقت مادرتان را ترک دوچرخهسوار کردهاید؟
نه، دوچرخههای ما که ترکبند ندارد ولی آن زمان هم که ترکبند داشتم، مادرم سوار نمیشد. میگفت اینجا شهرستان است، خوبیت ندارد. ولی خواهرم را تا مدرسه میرساندم.
- خانم جهانبخش! شما هیچوقت هوس نکردید سوار دوچرخه شوید؟
نه، خب. دیگر از سن من گذشته.
- که نه، آن موقع که جوان بودید؟
نه. آن موقع از این حرفها نبود که الان خانمها دوچرخهسواری کنند. الان خانمها خیلی راحت میتوانند در پیستهای مخصوص سوار دوچرخه شوند.
- شما چه زمانی احساس کردید دوچرخهسواری دغدغه اصلی پسرتان شده؟
والله آن اوایل فقط فکر میکردم برای تفریح و سرگرمی سوار میشود. راستش را بخواهید من خیلی دوست نداشتم وارد مسابقه و این چیزها شود. خب، جاده است دیگر، امنیت هم که نیست. همیشه نگران بودم که خدای نکرده در این جادهها اتفاقی برایش نیفتد.
برای همین از او خواستم در مسابقات شرکت نکند؛ حتی وقتی از پدرش خواست برای او دوچرخه مسابقه بخرد، من مخالفت کردم و گفتم هرچیز دیگری بخواهی میخرم ولی دوچرخه نه.
امیر زرگری: ولی من آنقدر سماجت کردم که برایم خریدند.
خانم جهانبخش: بله. ولی قول داد مواظب خودش باشد و درسش را هم بخواند. اوایل یواشکی و بدون اطلاع من و پدرش در مسابقات شرکت میکرد و میگفت میروم یک دوری با دوچرخه میزنم و برمیگردم ولی وقتی به خانه برمیگشت کلی جایزه و کاپ دستش بود. وقتی از امیر میپرسیدم اینها چیست؟ میگفت؛ در خیابان دوچرخهسواری میکردم که دیدم افرادی دارند مسابقه میدهند من هم رفتم و زودتر از بقیه به خط پایان رسیدم و برنده شدم و این جایزهها را به من دادند. من هم وقتی دیدم اینقدر علاقه دارد، دیگر هیچوقت جلویش را نگرفتم. با این حال، همیشه نگرانم؛ این جادهها که امنیت ندارد.
- واقعا رکابزدن در جاده و کنار ماشینهایی که با سرعت از کنارتان رد میشوند، خطرناک نیست؟
چرا خب، خطر که دارد. البته شرایط در شهرستانها خیلی بهتر است ولی در تهران نه؛ واقعا خطرناک است. در تهران جای خلوت کم گیر میآید و همهجا پر از ماشین و موتور و اتوبوس است.
- تا حالا در این جادههای خطرناک اتفاقی هم برای شما افتاده؟
در یکی دو سال گذشته نه، ولی سال 73 در سهراه تختی مشغول رکابزدن بودم که تصادف کردم. یک ماشین از پشت به من زد و آسیب دیدم؛ دوچرخهام شکست، خودم هم یک ماه در خانه خوابیدم.
خانم جهانبخش: همین چیزهاست که نگرانم میکند. ولی خب دیگر امیر راه خودش را پیدا کرده، من که توکل کردهام به خدا. خدا هم خودش نگهدارش است. امیر بچه با خدا و سالمی است، خاطرم جمع است که خودش راه و چاه کارش را میداند. همیشه خدا را شکر میکنم که پسرم ورزشکار شده.
- آقای زرگری! حالا و بعد از مقامهای جهانی، قرار است به کجا برسید؟
والله من مدالهای زیادی گرفتهام. الان 10 سال است که در سطح آسیا هرساله یکی دو مدال میگیرم. جایگاهم در آسیا خوب است.
دیگر در این چند سالی که از عمر ورزشیام باقی مانده، باید در سطح جهان و المپیک رقابت کنم و مدال بگیرم. من الان در اوج دوران ورزشی یک دوچرخهسوار هستم. 27 سالهام و تا 31 سالگی قلب و عروقم جواب میدهد.
باید بتوانم در سطح جهان هم خودم را به عنوان یک دوچرخهسوار مطرح نشان بدهم. بعد هم کار دیگری ندارم. درسم را ادامه میدهم تا ببینم خدا چه میخواهد.
افتخارات امیر زرگری
- مقام سوم مسابقات قهرمانی آسیا (1376)
- مقام سوم مسابقات آسیایی بانکوک (1377)
- مقام سوم مسابقات جهانی و قهرمانی آسیا (1378)
- مقام اول مسابقات قهرمانی آسیا (1379)
- مقام سوم مسابقات جام جهانی (1379)
- مقام دوم مسابقات قهرمانی آسیا (1380)
- مقام اول مسابقات آسیایی بوسان – کره جنوبی (1381)
- مقام دوم مسابقات قهرمانی آسیا و کسب سهمیه المپیک آتن (1382)
- مقام دوم مسابقات قهرمانی آسیا (1383)
- مقام دوم تیمی مسابقات قهرمانی آسیا (1384)
- مدال نقره مسابقات قهرمانی آسیا در (1386)
- 2 مدال برنز مسابقات قهرمانی آسیا (1386)
- مدال نقره و برنز مسابقات جام جهانی مسکو (1386)