آزادي اين مجرم اما خيلي طول نكشيد، چرا كه او همين چند روز پيش بارديگر دست به جنايت زد و جان مرد جواني را گرفت.
16ارديبهشتماه امسال گزارش مرگ مردي جوان به قاضي ايلخاني بازپرس جنايي تهران مخابره شد. قرباني از 2روز قبلتر در يك درگيري و بهخاطر ضرباتي كه به سرش وارد شده بود در بيمارستان بستري شده و در نهايت دچار مرگ مغزي شده و جان باخته بود.
با شروع تحقيقات، مأموران راهي محل جنايت در پاركي در جنوب تهران شدند. به گفته شاهدان، قاتل با ضربات چوب ضربهاي به سر مقتول زده و پس از آن فرار كرده بود. شاهدان قاتل را ميشناختند. چرا كه او اهل همان محل بود و همه از او حساب ميبردند. آنها ميگفتند كه اين مرد 13سال پيش نيز دست به جنايت زده و 9ماه قبل پساز گرفتن رضايت از زندان آزاد شده بود. براي همين همه از او ميترسيدند.
با افشاي هويت قرباني، كارآگاهان راهي محل سكونت وي شدند اما متهم 42ساله فراري شده بودند. با اين حال جستوجو براي دستگيري او ادامه يافت تا اينكه وي جمعهشب، يعني 8روز پس از جنايت در پاركي در جنوب تهران شناسايي و دستگير شد. او در بازجوييها به درگيري مرگبار در پارك اعتراف كرد و ديروز پس از انتقال به دادسراي جنايي تهران، با دستور بازپرس پرونده براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان جنايي پايتخت قرار گرفت.
متهم روز گذشته در گفتوگو با خبرنگار همشهري جزئيات جناياتش را شرح داد.
- چه شد كه براي دومينبار دست به جنايت زدي؟
آن روز در خيابان بودم كه ناگهان متوجه تصادفي در ايستگاه اتوبوس شدم. وقتي جلوتر رفتم ديدم يكي از دوستانم با اتوبوس تصادف كرده و نقش زمين شده است. همان موقع يكي از بچههاي محل را ديدم كه به سمت دوستم كه مصدوم شده بود رفت و قصد داشت جيبش را خالي كند. به سمتش رفتم و به او تذكر دادم. او از حرفم عصباني شد و گفت كه ميخواسته به مصدوم كمك كند و همين آغاز درگيري ما بود تا جايي كه از داخل پارك چوبي برداشتم. مقتول چاقو همراهش بود كه مرا زخمي كرد. من هم با چوب چند ضربه به او زدم.
- بعد از آنچه كردي؟
وقتي او روي زمين افتاد، فرار كردم. پيش دوستانم بودم تا اينكه جمعهشب مأموران به پاركي كه پاتوقم بود آمدند و دستگيرم كردند.
- از جزئيات قتل اولي كه مرتكب شدي بگو؟
سال 83 بود و من در آن زمان براي سرگرمي و هيجان قماربازي ميكردم. ضمن اينكه در توليدي كمك فنر هم كار ميكردم. آن زمان مقتول كه بيشتر وقتها با هم قمار بازي ميكرديم به من باخت و 90هزارتومان بدهكار شد. او بدهياش را نميداد. سر همين با هم درگير شديم و من با ضربات چاقو وي را به قتل رساندم.
- چه شد كه آزاد شدي؟
12سال در زندان بودم. به قصاص محكوم شده بودم تا اينكه برادربزرگترم شروع به رايزني كرد و پس از صحبت با خانواده مقتول در نهايت آنها را راضي كرد تا با دريافت ديه رضايت بدهند. برادرم خانهاش را بهخاطر من فروخت و 300ميليون تومان ديه داد تا اينكه در نهايت 9ماه پيش آزاد شدم. اما آزاديام خيلي طول نكشيد.
- تو كه تجربه زندان و انتظار براي قصاص را داشتي، چرا درس نگرفتي؟
به خاطر عصبانيت. كنترلم را از دست دادم. اينبار خدا ميداند كه سرنوشتم چه ميشود.
نظر شما