یکشنبه ۴ آذر ۱۳۸۶ - ۰۵:۱۴
۰ نفر

ایمان جلیلی: وقتی اسم قاچاقچی مواد مخدر می‌آید، ناخودآگاه ذهن آدم می‌رود سمت آدم‌های شارلاتانی که توی کاخ‌های آن‌چنانی زندگی می‌کنند و 10 تا محافظ دارند و هزار تا خدم و حشم. قاچاقچی اما نوع خرده‌پا هم دارد.

اینها همان کسانی هستند که توی کوچه و خیابان، پارک یا جلوی مدرسه، مواد دست دوست و رفیق من و شما می‌دهند. نیروی انتظامی در ادامه طرح ارتقای امنیت اجتماعی، این بار سراغ دستگیری موادفروش‌های خرده‌پا رفته تا به نوعی «خیال راحت» آنها را به هم بزند و اجازه ندهد که آنها به راحتی و به صورت عیان در معابر عمومی، مواد را دست به دست کنند و به مصرف‌کننده‌ها برسانند.

 گزارشی که می‌خوانید، جریان یکی از عملیات‌های پلیس استان تهران است که طی آن، بیش از 100 نفر از توزیع‌کنندگان مواد در شهر کرج دستگیر شدند.

پسر بچه 5 ساله تکیه داده به دیوار اتاق و بهت‌زده این‌ور  و آن‌ور را نگاه می‌کند. زن جوان کمی آن طرف‌تر زیر لب غر می‌زند و اشک می‌ریزد. مادر خانواده اما همچنان طلبکارانه برخورد می‌کند و سروصدا راه می‌اندازد. کمی آن طرف‌تر، درست وسط هال، پدر و پسر، دستبند به دست نشسته‌اند. پدر حدودا 55 ساله است و پسر 18 ساله.

چند دقیقه پیش، ماموران پلیس استان تهران وارد خانه شدند و این 2 نفر را حین مصرف تریاک دستگیر کردند. ساعت 7 صبح است و اینجا یکی از محله‌های مهرشهر کرج. مامورها از کنار بالش پدر خانواده، حدود 1 کیلو و 300 گرم تریاک کشف کرده‌اند و الان مشغول بازرسی بقیه جاهای خانه‌اند.

خانه یک هال کوچک دارد که با فرش‌های نیم‌سوخته کفپوش شده. دور تا دور هال را هم پشتی چیده‌اند. یک گوشه هم بخاری گازی کار می‌کند. از شیلنگ کنار بخاری یک انشعاب گرفته‌اند که درست تا وسط اتاق می‌آید و به یک گاز سفری وصل می‌شود؛ جایی که هنوز بساط وافور پدر پهن است. مردها لام تا کام حرف نمی‌زنند؛ همین طوری آن وسط خشکشان زده. بچه‌ها که توی اتاق کناری خوابیده‌اند، یکی‌یکی می‌آیند بیرون و یک گوشه می‌نشینند. «خانم اگر طلا یا پول توی خانه دارید بردارید، می‌خواهیم خانه را بگردیم.»

 پلیس‌ها حکم بازرسی منزل را دارند. 4-3‌نفری دست به کار می‌شوند. توی اتاق، توی آشپزخانه، پشت یخچال، حمام و خلاصه همه جا را می‌گردند. حین گشتن، یک ترازوی دستی و یک ترازوی دیجیتال پیدا می‌شود و یک عالمه چک پول و دسته هزار تومانی. حدودا یک میلیون و نیم پول نقد زیر فرش‌هاست که پلیس‌ها احتمال می‌دهند پول فروش مواد است.

از طبقه بالا صدا می‌آید. پسر بزرگ خانواده، بالای سر آنها زندگی می‌کند. یکی از پلیس‌ها، زیر دیوار اتاق خواب طبقه بالایی‌ها یک «جا ساز» پیدا کرده. همه به‌سرعت می‌روند بالا. مرد تقریبا 30 ساله‌ای همراه همسرش روی مبل نشسته. طبقه بالا به مراتب مرتب‌تر و تمیزتر است؛ تلویزیون درست و حسابی، آشپزخانه اوپن، مبلمان تر و تمیز و اتاق خوابی که به مناسبت تولد نوه، کودکانه تزئین شده.

جاساز درست کنار در ورودی اتاق بچه است. یکی از پلیس‌ها سنگ زیر دیوار کمد را درآورده و دستش را تا آرنج داخل برده. داخل جاساز خبری از مواد نیست ولی معلوم است که این حفره به منظور مخفی کردن موادمخدر ایجاد شده. مرد جوان اما می‌گوید بی‌دقتی بناهای امروزی است که از کار می‌دزدند و دیوار را خوب نمی‌چینند! افسر ارشد عملیات فرم صورتجلسه را پر می‌کند.

 خانه حسابی به هم ریخته و زن‌های جوان التماس می‌کنند. آنها امیدوارند که این‌جوری پلیس‌ها میزان مواد کشف‌شده را صورتجلسه نکنند. اما این اتفاق نمی‌افتد. پدر و پسر بزرگ خانواده هم دستگیر می‌شوند. آنها اولین شکارهای عملیات دستگیری قاچاقچیان خرده‌پای مواد مخدر شهرستان کرج هستند؛ کسانی که تا همین دیروز با خیال راحت توی کوچه و خیابان یا حتی در مغازه خواروبارفروشی‌شان تریاک می‌فروختند.

یکی از پلیس‌ها که لباس شخصی تن کرده می‌گوید: «ماموران شناسایی‌ ما 3-2 بار به طور نامحسوس از اینها مواد خریده‌اند و اینها همه در گزارش ما آمده. آن قدر مدرک محکم داریم که نتوانند ادعا کنند مواد را فقط برای مصرف خودشان نگهداری می‌کرده‌اند».

سگ را بیاورید
«شله زرد آورده‌ایم همسایه!»؛ این بهترین راه است برای اینکه صاحبخانه در را باز کند. 4 نیروی پلیس وارد خانه می‌شوند. زنی که در را باز کرده جیغ می‌کشد. مردی با زیرپوش و پیژامه می‌دود توی حیاط و زن دیگری یک بسته سیاه رنگ را پرت می‌کند پشت دیوار.

 همه اینها ظرف 30 ثانیه اتفاق می‌افتد. 2 تا از پلیس‌ها وارد خانه می‌شوند و 2 تای دیگر می‌روند طبقه بالا. 30ثانیه بعد ساختمان ساکت شده؛ آپارتمان 3طبقه‌ای در یکی از محله‌های کرج که ظاهری کاملا شیک دارد.

در واحد طبقه همکف، 2 نفر را با دستبند به هم بسته‌اند؛ یک مرد جوان که بدجوری معتاد است و همان کسی است که به محض ورود پلیس‌ها قصد فرار داشت، یک مرد میانسال که هیچ حرفی نمی‌زند و یک زن میانسال که او هم معتاد است و یکسره جیغ می‌کشد و غرغر می‌کند. او همان زنی است که یک کیسه پر از شیشه و کراک را به بیرون پرت کرد.

  حالا سگ ردیاب را می‌آورند توی ساختمان تا رد بقیه مواد را بگیرد. مربی سگ مدام با حیوان حرف می‌زند، آن هم به زبان فرانسه! سگ یکراست می‌رود توی اتاق و می‌پرد بالای کمد و پوزه‌اش را به سقف می‌مالد و پارس می‌کند؛ یعنی اینکه آن بالا خبری است.

چند نفر به همراه سگ می‌روند بالا، در حالی که مرد معتاد مدام خدا را شاهد می‌گیرد که هیچ‌کاره است! بازرسی طبقه بالا شروع شده. مرد 40 ساله‌ای با رکابی و دستبند هی می‌رود توی آشپزخانه و می‌آید توی اتاق. خانه وحشتناک گرم است و به‌هم‌ریخته. اینجا هم زن جوانی بچه به بغل روی مبل نشسته و خیلی خونسرد پلیس‌ها را تماشا می‌کند. قبل از اینکه سگ به طبقه بالا برسد، یک از افسرها به مرد موادفروش تذکر می‌دهد که خودش جای مواد را بگوید.

 او هشدار می‌دهد که سگ به شدت به بوی مواد حساس است و اگر جنس را در لباس بچه مخفی کرده باشند به او حمله می‌کند. آنها باز هم محض احتیاط یک دیوار انسانی جلوی زن و بچه درست می‌کنند تا اتفاق بدی نیفتد. توی این فاصله چند تا از پلیس‌هایی که به مواد دست زده‌اند، از خانه می‌روند بیرون چون اگر حیوان بویی حس کند، دستشان را گاز می‌گیرد.

«اسکار» اما یکراست می‌رود توی اتاق خواب، داخل کمد؛ جایی که یک گاو صندوق در آن قرار دارد. حیوان مدام پایین گاوصندوق را گاز می‌گیرد. 3-2 نفر از پلیس‌ها به زحمت گاو صندوق را بیرون می‌کشند.

 مربی «اسکار» می‌گوید کف صندوق جاساز است. تکه پایین صندوق را با پیچ گوشتی باز می‌کنند و رد شیره تریاک و سوزنی که با آن مواد را جابه‌جا می‌کرده‌اند، پیدا می‌شود. سگ را می‌آورند توی آشپزخانه.

 او به مبلی که آنجاست مشکوک شده و دارد روکش مبل را با دندان پاره می‌کند که صاحبخانه خودش اعتراف می‌کند که زیر روکش مبل چیزی قایم کرده. همه را می‌آورند طبقه پایین و به ردیف از خانه خارج می‌کنند. مادر خانواده اصرار می‌کند که دستنبدش را باز کنند چون توی محل آبرو دارد.

جوان معتاد هم پای زنش را وسط می‌کشد بلکه بی‌خیالش شوند. مرد 40 ساله که پسر بزرگ خانواده است هم در همین حین شروع می‌کند به داد و هوار که «واغیرتا، مادرم را قاتی نکنید»! 

 استاد فردین‌بازی‌اش گل کرده و می‌خواهد همه چیز را گردن بگیرد. پلیس‌ها اما همه را سوار ماشین می‌کنند، در حالی که 2 زن جوان با صورت‌های رنگ‌پریده‌شان نیروی انتظامی را تماشا می‌کنند. توی ماشین، یکی از خبرنگارها از مرد 40 ساله می‌پرسد :«به این همه دردسر می‌ارزید؟»  و مرد می‌گوید: «ما دیگر افتاده‌ایم تویش؛ بیرون آمدنی هم نیستیم!».

اینها خرده‌پا هستند
ماشین‌های آرم‌دار نیروی انتظامی مدام در محوطه ستاد فرماندهی کرج توقف می‌کنند و متهمان را پیاده می‌کنند. بعد اجناس کشف شده از آنها ضبط می‌شود و به‌شان چشم‌بند می‌زنند و وسط حیاط می‌نشانندشان.صف قاچاقچی‌ها با گذشت زمان کامل‌تر می‌شود. در عملیات امروز بیش از 100 نفر از توزیع‌کنندگان خرده‌پای مواد مخدر دستگیر شده‌اند که 12تایشان خانم هستند.

در همین حین، سردار زارعی – رئیس پلیس استان تهران – هم وارد ستاد می‌شود. سردار در ابتدا توضیح می‌دهد که هدف  از  اجرای این عملیات اصلا گرفتن مقدار زیاد مواد مخدر نیست بلکه آنها بیشتر می‌خواهند امنیت فروشندگان خرده‌پایی که جلوی چشم مردم و در معابر عمومی مواد رد و بدل می‌کنند را به هم بزنند.

 او توضیح می‌دهد که در این جور طرح‌ها، نوع برخورد با متهمین به نسبت عملیات دستگیری اراذل و اوباش فرق می‌کند و برای همین، پلیس‌های متخصص مبارزه با مواد مخدر با لباس شخصی و بدون حضور یگان ویژه آن‌چنانی وارد عمل می‌شوند.

این سگ‌ها از نژاد «مالیونا» فرانسوی هستند که اصلا برای کشف مواد مخدر تربیت شده‌اند. اسم این سگی که می‌بینید «اسکار» است؛ سگی که کمک زیادی به کشف مواد جاسازی شده در خانه توزیع‌کنندگان کرد.

خانم وسطی شیره‌کش‌خانه دارد. او دختر 9ساله‌اش را هم با خودش آورده بلکه زودتر ولش کنند.

3 تا برادرند که همه‌شان به‌شدت به کراک اعتیاد پیداکرده‌اند. کارشان دزدی است و این هم آثار اعتیادشان.

این دختر فقط 13 سالش است و به‌شدت اعتیاد دارد. پلیس‌ها می‌گویند به‌همراه مادرش در محل، مواد توزیع می‌کند.

عکس‌ها: جواد منتظری

کد خبر 37236

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز