در جنبههاي تجاري يك فيلم لازم نيست فيلم هنري بسازيم و البته كارنامه سامان مقدم هم اين نگاه را در خود دارد. مقدم در گيشه و سرمايه فرصت پيدا ميكند فيلم بسازد و در آخرين كار او هم حرفي براي جنبههاي هنري وجود ندارد و صرفا ميتوان به نهنگ عنبر2بهعنوان يك فيلم تجاري نگاه كرد.
نكته اينجاست كه فيلم در همان تجاريسازي هم كمكاري كرده است. مردم از نهنگ عنبر خاطرهاي خوب داشتند و همينخاطره خوش ميتوانست فرصتي خوب براي فيلمساز باشد تا فيلمنامه قسمت دوم را منسجمتر بنويسد و فيلمي مقاومتر بسازد. درست است كه فيلم تا به اين لحظه فروشي خوب داشته اما از فيلمهاي تجاري و جزو سينماي موسوم به بدنه نيست كه بتوان از آن صحبت كرد.
در اين ميان بايد ميان فيلمهاي تجاري قدرتمند و فيلمهاي تجاري كه در لحظه فروش دارند و فقط در گيشه ديده ميشوند تفاوت قائل شويم. نهنگ عنبر2يك فيلم در لحظه است و داده اضافي براي تماشاگرش ندارد. تماشاگر 2ساعت به سينما ميرود تا فقط سرگرم شود و بخندد و هيچ انتظاري بيش از اين نميتوان از فيلم داشت.
برخي فيلمها مانند «گشت2»، «خوب، بد، جلف» و «نهنگ عنبر2» گيشهاي خوب و البته ادعاي فيلم تجاري بودن دارند. اين آثار در رقابت تاجرانه سينمايي از هم جلو ميافتند اما در كيفيت تنها تعدادي سكانس هستند كه كنار هم قرار گرفتهاند. در اين فيلم حتي انسجامي هم نميبينيم و تنها تماشاگر داستاني را در چند سكانس پراكنده ميبيند.
سهلگيري در توليد و جدي نبودن از مشكلات فيلمهاي تجاري است و به همين دليل اكثر فيلمهاي تجاري سطحي شدهاند. اين آثار شايستگي را تنها در گيشه ميبينند نه در تاريخ سينما اما در اين ميان فيلمهايي با ساختار هنري هستند كه در گيشه فروش خوبي داشتهاند و نامشان بارها در سينما تكرار ميشود. نهنگ عنبر2 ارزش اسنادي و برگشت ندارد؛ فيلمي است كه در تاريخ سينما جا ميماند، هر چند در آمار و فروش روي بورس و مورد توجه باشد.
- نويسنده و منتقد
نظر شما