اين «بدبيني» وقتي در ذهن قاضي باشد، مانع صدور حكم مجازات جايگزين ميشود و وقتي مربوط به مردم باشد باعث ميشود اگر در جايگاه شاكي قرارگرفتند رضايت به صدور حكم مجازات جايگزين ندهند و دست قاضي را بسته نگه دارند. در اين گفتوگو جزئيات يكي از مجازاتهاي جايگزين را ميخوانيد كه محكوم آن به صراحت ميگويد حسابي تنبيه شده است. درگيري او و همكارش با پليس باعث شد، قاضي دستور بدهد آنها در همان چهارراهي كه با مأمور درگير شده بودند، در كنار افسر پليس به مردم خدمت كنند. جزئيات ماجرا را به روايت يكي از اين دو نفر بخوانيد:
- در آن درگيري چه نقشي داشتي؟
من و «ح- م» با هم همكاريم. مغازه خشكبارفروشي داريم. شب عيد بود و شلوغ. وانتها پشت سر هم ميآمدند تا برايمان بار خالي كنند. چارهاي نداشتيم جز اينكه زير تابلوي توقف مطلقا ممنوع نگه دارند. پليس هم مرتب رانندهها را جريمه ميكرد. وقتي همكارم از كوره در رفت من هم آنجا بودم. دردمان يكي بود، از دست پليس شاكي بوديم و من هم درگير شدم.
- از پليس شاكي بودي!؟
سر رسيدن بموقع پليس راهور و جريمهكردن وانتها در آن شب شلوغ، دردسرساز شده بود. رانندهها مرتب به جانمان نق ميزدند. خسته هم بوديم و مجموع اين اتفاقات باعث شد پليس را مقصر اصلي گرفتاري آن شب بدانيم؛ هرچند حق با مأموران قانون بود و آنها كارشان را انجام ميدادند. به هر حال اين درگيري باعث شد بازداشت شويم.
- در دادگاه چه شد؟
قاضي پرونده بعد از خواندن پرونده، به من و همكارم به جاي 3ماه حبس، حكم مجازات جايگزين را صادر كرد كه اي كاش اين كار را نميكرد!
- چرا!؟
به جاي زندان بايد ميرفتم روبهروي مغازهام، لباس هميار پليس ميپوشيدم و خدمت ميكردم.
- خب، اين چه اشكالي داشت!؟
شما اگر ميخواهيد بنويسيد قاضي با اين حكم كار خوبي انجام داده، بنويسيد، اما مجازاتي كه او برايم تعيين كرد از چند ماه زندان رفتن، صدپله بدتر بود. من اينجا كاسب هستم، در محل و خيابان خودم در مجاورت معروفترين ميدان شهري كه 15-10سال در آن كاسبي ميكنم، مجبورشدم مقابل انظار مردم، جلوي ماشينها را بگيرم، جريمهشان كنم و افسر از اين اقدام من عكس ميگرفت تا نشان قاضي بدهد. خيلي خجالت كشيدم و سرافكنده شدم.
- چرا خجالت!؟
آبرويم جلوي مردم رفت. در آن محيط همه مرا ميشناختند و در لحظه اجراي حكم همه مغازهدارها و كسبه با چشم تمسخر به من نگاه ميكردند. با آن فرم و ظاهري كه داشتم، وقتي جلوي ماشيني را ميگرفتم، كسبه محل مدام طعنه ميزدند. اينها خجالت ندارد!؟
- خب، قاضي بدون رضايت شما كه نميتوانست حكم مجازات جايگزين بدهد!
بله، موقع صدور حكم گفتند و من با خودم گفتم هرچه باشد از زندان رفتن كه بهتر است و قبول كردم اما بعد ديدم كه واقعا چقدر سخت است. هنگام اجراي حكم هر چه از افسر راهور خواهش كردم كه نوع مجازات را تغيير بدهد، گفت: « راه ندارد بايد حكم قاضي مو به مو اجرا شود». زندان رفتن شرف داشت تا در محل كاسبي و در انظار مردم مسخره شوم.
- 4سال از آن ماجرا گذشته، الان زندگيات چطور است؟
اين زخم كهنه را فراموش كردهام. مثل قبل سرم به كاسبيام است و اميدوارم مردم و اطرافيانم هم آن ماجراي زشت و زننده را مانند من فراموش كرده باشند.
- مجازات جايگزين لذتبخش نيست
محمدرضا قاسمي، قاضي پرونده به همشهري ميگويد: «اينكه تأكيد كردم كه حكم جايگزين حتما در محل وقوع جرم اجرا شود چند علت داشت؛ عللي كه ما را به هدفمان از مجازات كه همان بازدارندگي است نزديكتر ميكرد. در محل درگيري متهمان با مأموران قانون، چندين كسبه ديگر هم حضور داشتند كه آن زمان ديدگاهشان در مورد پليس راهور مانند اين دو مجرم بود. به همين علت اجراي حكم جايگزين در محل وقوع جرم، از خطاهاي بالقوه ديگر كاسبان جلوگيري ميكرد.
مورد ديگر بحث بازدارندگي فرد مجرم است. احكام جايگزين قرار است مجازاتي باشند كه از ارتكاب جرم جلوگيري كنند و جنبه تنبيهي- آموزشي داشته باشند، نه اينكه فرد مجرم از مجازاتش لذت ببرد.اعتراض اين مجرم از حكم صادره نشان ميدهد احكام جايگزين هم بازدارندهاند و هم جنبه تنبيهي - آموزشي دارند. البته اين مجرم بيشك از تبعات حبس بياطلاع است و اگر زندان ميرفت بيشتر پشيمان ميشد».
نظر شما